نهادهای توسعهمحور و فرهنگ گفتوگو؛ لازمه توسعه مازندران
بیاعتمادی مازندرانیها به شخصیتهای بومی خودشان و دستگیری، کمک و مشورتدهی به او برای این که در تراز استانی و ملی قرار بگیرد را میتوان در عبارتی با عنوان «فقدان فرهنگ گفتوگو» هم درون جناحی و هم بین جناحی خلاصه کرد.
مازندنومه؛ سرویس سیاسی، اشکان جهانآرای: عضو هیأت علمی دانشگاه مازندران در توضیح برخی دلایل توسعهنیافتگی مازندران، با اشاره به استمرار توسعهنیافتگی این استان با وجود تغییر پیدرپی مدیران ارشد استانی طی سالهای پس از انقلاب گفت: استمرار قصه توسعهنیافتگی مازندران دلالت بر آن دارد که اگرچه نمیتوانیم نقش کارگزاران و مدیران را در حل و فصل نابسامانیهای توسعه استان انکار کنیم، اما این مساله صرفاً ریشه مدیریتی ندارد و علاوه بر این عامل، عوامل نهادی، ساختاری، فرهنگی و اجتماعی عمیقتری در آن دخیل هستند که اگر رفع نشوند این وضعیت توسعهنیافتگی همچنان پابرجا میماند.
دکتر علی کریمی مله افزود: در این زمینه چند نکته به نظر میرسد. یکی این است که وقتی مازندران را با توجه به همه ظرفیتهایی که دارد، با برخی از استانها که در سالهای پس از انقلاب با رشد و شکوفایی قابل ملاحظه مقایسه میکنیم متوجه یک نقیصه در استان میشویم. آن هم جای خالی نهادی است که متولی پیگیری توسعهنیافتگی استان باشد. در بعضی استانها مثل کرمان سازمان توسعه عمران تأسیس شد تا به عنوان نهاد و مرجع پژوهشی، اجرایی و مشورتی مسأله توسعهنیافتگی استان را در دولتهای مختلف بررسی کند. معتقدم برای برونرفت از این وضعیت تأسیس چنین نهادی با مشارکت همه صاحبنظران و دلسوزان استان از طیفها، سلائق و تجربهها و دانشهای مختلف میتواند نقطه آغاز خوبی باشد.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: نکته بعدی این است که باید یک اصل را بپذیریم و آن این است که جامعه جهانی و ملی ما در شرایطی قرار گفته که دولت به تنهایی نمیتواند بار توسعه ملی را به دوش بکشد. بنابراین به مشارکت و همیاری بخش خصوصی و سازمانهای مردمنهاد بسیار جدی است و جای خالی سازمانهای مردمنهاد توسعهمحور از دیگر کاستیهای استان است.
کریمی مله با اشاره به نقش شخصیتهای تأثیرگذار در توسعه یک منطقه گفت: نکته سوم این است که نمیتوانیم نقش شخصیتهای حرفهای را در فرآیند توسعه ملی و محلی نادیده بگیریم. در مازندران شخصیتهای توسعهگرا که بتوانند مرجعیتی را احراز کنند که همه علائق و سلائق سیاسی و اجتماعی پیرامون رویکردهای توسعهای او جمع شوند و اهداف و منافع استانی را دنبال کنند کمتر دیده میشوند و خلاء حضورشان محسوس است. اگرچه شخصیتهای مازندران در تراز ملی زیاد داریم. اما اینکه این افراد اولویت خود را توسعه استان قرار دهند یا توسعه مازندران یکی از اولویتهای مهم آنها باشد مشاهده نمیشود. بنابراین فکر میکنم رسانهها و صاحبان ایده و اندیشه و تجربه میتوانند مازندران را در پیدا کردن چنین شخصیتهای توسعه گرای استانی کمک کنند.
وی با اشاره به تأثیر برخی رفتارهای مردم استان در توسعهنیافتگی اظهارکرد: موضوع بعدی که ساختاری و عمیقتر است فرهنگ غریبنوازی مازندرانیهاست که مصادیقش در استان فراوان مشاهده میشود. بیاعتمادی مازندرانیها به شخصیتهای بومی خودشان و دستگیری، کمک و مشورتدهی به او برای این که در تراز استانی و ملی قرار بگیرد را میتوان در عبارتی با عنوان «فقدان فرهنگ گفتوگو» هم درون جناحی و هم بین جناحی خلاصه کرد. در بسیاری از استانها وقتی بحث منافع استانی مطرح میشود اختلافات سیاسی رنگ میبازد و همه پیرامون منافع استانی به یک اجماع میرسند. اما در مازندران «فقدان فرهنگ گفتوگو» باعث شده که اجماع و اشتراک نظر پیرامون توسعهنیافتگی استان و عوامل آنها مورد بحث و بررسی قرار نگیرد و همچنان با انرژیهای پراکنده در مازندران مواجه باشیم.
عضو هیأت علمی دانشگاه مازندران به سهم بالای مردم استان در مشارکتهای سیاسی اشاره کرد و گفت: مازندرانیها در مسائل ملی و انتخاباتها که بحث مشارکت شهروندان مطرح میشود، معمولاً از میانگین ملی جلوتر هستند یا دست کم مشارکت کمتری نسبت به میانگین ملی از خود نشان ندادند. این نشان میدهد نگره مردم استان در مسائل ملی تفاوت معناداری با دیگر استانها و سایر شهروندان ندارد که نه تنها عیب نیست، بلکه حسن هم هست. به نوعی همگرایی سیاسی مردم را نشان میدهد. اما مشکل اینجاست که وقتی از سطح ملی به محلی میآییم به دلیل این که فرهنگ مشارکتهای محلی در استان نهادینه نشده، –که نهادینه شدن آن مستلزم پیشنیازهایی نهادی مانند داشتن حزب، تشکل و نهادهای مدنی است- مستمراً بحث توسعه استانی را به عنوان یک مسأله همیشگی در دستور کار خود قرار نمیدهند.
کریمی مله اظهارکرد: در واقع هرگاه که گردهمایی و هماندیشی و همایشی صورت میگیرد، یکی از اضلاع آن باید مباحث مربوط به توسعه استان و شناسایی راهکارها باید باشد. معتقدم در این قسمت وقتی از سطح ملی به محلی تنزل پیدا میکنیم، مشارکت ما ممتد و ادامهدار نیست که دلیلش نبود سازمانهای مردمنهاد توسعهمحور و شخصیتهای فکری و مدیریتی توسعهگرا و احزاب و تشکلهاست. اگر بنا باشد به صورت مستمر مقوله توسعهنیافتگی استان و چارهیابی برای توسعه استان را زنده نگه داریم، لازمهاش این است که اصحاب قلم و اهل اندیشه و مازندرانیهای توسعهگرا و محلیاندیش از طریق تمهید پیشنیازها به نهادینه شدن فرهنگ گفتوگو کمک کنند.
این مدرس دانشگاه درباره نقش دانشگاهها در توسعهیافتگی جوامع و دلایل بیتأثیر بودن تعداد دانشگاههای استان در توسعه مازندران گفت: اگر بخواهیم برای موارد اجتماعی که مسأله هستند، علتکاوی کنیم نمیتوانیم نگاه تکعلتی داشته باشیم. در فهم رابطه دانشگاه و جامعه یک نوع برخورد محدود تقلیلگرایانه صورت گرفته که اتفاقاً خود را در دانشگاه هم نشان میدهد. مثلاً در بسیاری از دانشگاهها دفتر ارتباط صنعت و دانشگاه دیده میشود. این به نظرم یک نقیصه است. زیر همه مسائل جامعه اقتصاد و صنعت نیست. جامعه مسائل پیچیده و متنوعی اعم از اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دارد. وقتی دانشگاه خود را متولی رفع نیازهای جامعه میداند بسنده کردن به نیازهای اقتصاد در حوزه صنعت یک برخورد تقلیلگرایانه است.
وی افزود: وقتی از دانشگاه جامعهمحور حرف میزنیم، یعنی دانشگاهی که خود را مسئول آنالیز و پیشنهاد راهکارهایی برای همه مسائل جامعه میداند. نه فقط مسائل مربوط به صنعت و اقتصاد. لازمه رسیدن به این مرحله این است که دانشگاه نگاه خود را در خصوص ارتباط با جامعه و نحوه پردازش و تحلیل مسائل اجتماعی تغییر دهد.
عضو هیأت علمی دانشگاه مازندران خاطرنشان کرد: نکته بعدی اینکه حتی در سطح جامعه و اصحاب اندیشه و قلم هم وقتی میگوییم باید از ظرفیت نخبگان استفاده شود، نخبگان در نخبگان سیاسی خلاصه میشود. در حالیکه طیف عظیمی از نخبگان را داریم که از مهارتها و ظرفیتهایی برخوردارند که اگر به درستی مورد استفاده قرار بگیرند، میتوانند باعث پیشبرد اطلاع جامعه شود. صاحبان دانشهای گوناگون در دانشگاهها، نه فقط در حوزه علوم پایه و صنعت و فنآوری، بلکه در بخش علوم انسانی هم باید به عنوان نخبگان فکری شناخته شوند. در این قسمت معتقدم این نوع تقلیلگرایی وجود دارد.
به گفته وی آنچه که میتواند هم این تقلیلگراییها را تصحیح کند و ما را به وسعتاندیشی وادار کند و هم از معضلاتی که با آنها مواجه هستیم رها کند، این است که مدیران ارشد استانی و حتی ملی برای خودشان پروژهای تعریف کنند که چگونه باید از ظرفیتهای علمی در بخشهای مختلف بهرهمند شوند.
کریمی مله اظهارکرد: وقتی میگوییم دانشگاه فقط دانشگاههای دولتی مد نظر نیستند. همه مراکز آموزش عالی اعم از آزاد، غیرانتفاعی، پیام نور و علمی کاربردی، ظرفیتها و سرمایههای انسانی و مدیریت جامعه ما محسوب میشوند و مدیریتهای ارشد استانی موظف هستند که برای بخشهای مختلف دانشگاهی استان پروژه تعریف کنند که مثلاً حوزه علوم انسانی متولی پژوهش و پاسخ به چه مسائلی از جامعه استانی است. یا دانشگاه کشاورزی برای برونرفت از چالشهای اقتصاد کشاورزی باید چه راهکارهایی ارائه دهد.
دکترای علوم سیاسی افزود: فکر میکنم یک عزم استانی هم از سوی مدیریتها، هم از سوی دانشگاهها و هم از طرف اصحاب رسانه ضروری است تا بتواند مسأله توسعهنیافتگی استان را در کانون توجه صاحبان اندیشه، صنعت و مدیریت قرار دهد. به نظرم اگر این اضلاع سهگانه در یک نقطه کانونی به نام معضل توسعهنیافتگی استان به تلاقی برسند، آن زمان میتوانند از همافزای یکدیگر برای برونرفت از معضلات استان بهرهمند شوند. اینجا نقش کارگزاران مدیریتی و مدیریتهای ارشد و فرابخشی جامعه بسیار ممتاز و حائز اهمیت است.
استاد علوم سیاسی دانشگاه مازندران با اشاره به نقش رسانهها در توسعه استان گفت: از اینکه ریشهیابی توسعهنیافتگی استان از نگاه یک نشریه به طور مستمر مورد بررسی قرار میگیرد باید قدردانی کرد. این نشان میدهد توسعهنیافتگی استان به درجهای رسیده است که باعث حساسیت صاحبان فکر و قلم میشود. امیدوارم این پیگیریهای رسانهای به سرانجامی برسد که حاصل آن پیشنویسی باشد که مبنایی برای گذار از این وضعیت در مازندران محسوب شود. امیدوارم این گام نشریه در میانه راه رها نشود تا روزی مشاهده کنیم که استان مازندران با استفاده از ظرفیتهای همگانی خود توانسته است راههای برون رفت از معضلات را پیدا کند.
* این مطلب پیش تر در ضمیمه همشهری مازندران منتشر شده بود.
- پنجشنبه 27 شهريور 1393-12:47
شاید بتوان گفت که مهمترین مشکل استان عدم اجماع نخبگان ، بخشی نگری و فقدان نگاه عقلانی برای تامین منافع کلان استان است ودرچنین شرایطی مرغ همسایه غاز میشود و در هیاهوی اختلافات و در گیری های سلیقه ای متولیان استان ، منابع و فرصت های ملی به استان هایی چون اصفهان، سمنان و...سوق داده می شودواز ظرفیت اندیشمندانی چون دکتر کریمی که خودساخته و دلباخته این نظام و آشنا به منابع و مضایق این مرز وبوم هستند نه تنها که استفاده نمی شود بلکه کژاندیشان با قلم های مسموم خود سعی در انزوای دلسوزانی چون ایشان را دارند واین رویه ناصواب جز خسران برای استان ما و سپردن عنان تصمیم گیری به نیروهای غیربومی نخواهد داشت.استان ما بیش از هرچیز به عقلانیت و همدلی نخبگان تمامی گرایش های سیاسی جهت توسعه پایدار نیازمند می باشد.
- چهارشنبه 26 شهريور 1393-23:18
آیا میدانید چرا مازندران بسوی توسعه نمیرود؟ این مرد بسیار اندیشمند- متین و مدیر است همین ها موجب شد او با دولت نهم ودهم جور در نیاید ولی تعجبم اینست در هوایی که مختص امثال اوست حالا مدعیان دروغین اهلیت تدبیر و امید با او جور نمیشوند ......... امثال این مرد چون نجیبند سکوت می کنند و نانجیبان بی تدبیر میتازند. و ما مازندرانی ها بجای اهل خدمت سالهاست گرفتار شیفتگان قدرت شده ایم.
- چهارشنبه 26 شهريور 1393-18:42
باسلام وادب واحترام به همه دوستان
استادفرهیخته جناب دکترکریمی مله
به حق افتخارملی وفرزندمازندران هستید.
استادگرامی به درستی فرمودید.نکته مهم این است بازیگران تاثیرگذاراعتقادی به توسعه پایداراستان درمعنی واقعی ندارند.بلکه توسعه پایداراستان عزم واراده راسخ رامی طلبد.
ارادتمندوشاگردتان غلامی سیدکلایی سیدجواد