تفریحی به نام پرسه زدن در فروشگاه ها
مردم حتی از روستاهای نزدیک اطراف هر روز به شهرها می آیند و حتی در صورت خریدنکردن به گشت زنی و تماشای ویترین های لوکس می پردازند. گویی تماشای فروشگاه های شیک و پرسه زدن در آنها نوعی تفریح به حساب می آید.
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، احسان شریعت: یکی از برندهای مشهور بستنی در کشور بیشترین تعداد شعبه های خود را در شهرهای مازندران افتتاح کرده است. برندهای این چنینی نه تنها کاسبان بومی هر منطقه را با مشکل مواجه می کنند، در مردم منطقه و فرهنگ مصرف آنان نیز تأثیر می گذارند.
مصرف گرايي نوين در اثر گسترش سرمايه داري براي اولين بار در اروپا به وجود آمد و سپس به جوامع ديگر بسط داده شد و در شرايط كنوني به وفور و به سرعت شاهد رشد آن در كشور ايران هستيم.
ابتدا تصور بر این بود كه طبقات بالا و اشراف خريداران اصلي كالاهاي سرمايه داري بايد باشند. اما به تدريج متوجه شدند كه سرمايه داري با توليد انبوه نياز به مصرفكنندگان انبوده دارد.
از آنجا كه طبقات بالا از كميت كافي برخوردار نبودند، بنابراين نياز به مصرف كنندگان انبوه به زودي نمايان شد. در توليدهاي اوليه، نخست رفع نيازهاي بيولوژيك را مدنظر داشتند، اما چون نيازهاي بيولوژيك انسان محدود است، بايد نيازهاي غيربيولوژيك در جوامع براي مصرف كالاها به وجود آيد .
نياز غيربيولوژيك هم در جايي محدود مي شد. اما توليد كنندگان باید خصلت توليد انبوه خود را به عنوان يكي از اهداف ، از دست نمي دادند. به همين منظور بود كه در جوامع سرمايه داري نيازهاي كاذب به وجود آمد تا كالاهاي انبوه سريعاً مصرف شوند. مصرف انبوه بر پايه كالاهاي بيدوام امكان پذير بود.
استان مازندران از این حیث دچار وضعیت وخیمی شده است. به طوری که با نگاهی سطحی به شهرهای مازندران می توان این را در اغلب شئون زندگی اجتماعی مردم مشاهده کرد.
به دلیل جاذبه های توریستی و گردشگر پذیر بودن استان (به ویژه غرب مازندران) برندهای معتبر در مازندران مشغول فعالیت می شوند. برندهایی که هر چه بیشتر سعی در شیک بودن و تبلیغات گسترده دارند که این خود به فرهنگ مصرف گرایی مردم مازندران دامن می زند.
در واقع بسیاری از برندهای معتبر هدف اصلی شان جذب مشتری از طریق گردشگران است نه مردم بومی. اما هنگامی که این فروشگاه های بزرگ و شیک در شهرهای مازندران اقدام به بازگشایی شعبه می کنند ناخودآگاه مردم مازندران را نیز با خود همراه کرده و آنان را به مشتریان خود تبدیل می کنند.
برای مثال یکی از برندهای مشهور بستنی در کشور بیشترین تعداد شعبه های خود را در شهرهای مازندران افتتاح کرده است. برندهای این چنینی نه تنها کاسبان بومی هر منطقه را با مشکل مواجه می کنند، در مردم منطقه و فرهنگ مصرف آنان نیز تأثیر می نهند. به گونه ای که گاه اغلب مشتریان این برندها نه مسافران و گردشگران بلکه خود مردم بومی منطقه اند. از سوی دیگر نزدیکی مازندران به پایتخت نیز تأثیر بسزایی در این امر دارد.
مصرف گرایی به خرید کالاها به صورت افراطی تلقی می شود. این نوع مصرف بی رویه اغلب شامل خرید کالاهای غیرضروری و تجملی است. فروشگاه هایی همچون فروشگاه موبایل، فروشگاه لباس و ... شهرهای مازندران را به شهرهایی صرفاً وارد کننده تبدیل کرده و مردم را به سمت فرهنگی مصرف گرا سوق داده اند.
تعداد بسیار زیاد مغازه های موبایل فروشی که به صورت هر روزه رشد می کنند نشان از چیست؟ آیا جز این است که این فروشگاه ها مشتری داشته و بازار موبایل به دلیل تقاضای زیاد روز به روز در حال گسترده شدن است؟
با بالا رفتن معیارهای زندگی و افزایش رقابتهای کاذب و چشم و همچشمی، افراد بیتوجه به قدرت خرید و عدم توان مالی برای برطرف کردن نیازهای ابتدایی زندگی روزانه، به زندگی قسطی روی میآورند. شاید به همین خاطر است که میزان معوقات بانکی در استان مازندران نسبت به سایر استان ها بالاتر است.
الگوی مصرف نادرست در جامعه که بیشتر در زندگیهای شهری رایج است، در این امر تأثیر به سزایی دارد. همچنین ولخرجیهای متظاهرانه سبب تضعیف روابط اجتماعی میشود و در نتیجه، مردم به داشتن زندگی مرفه خانوادههای ثروتمند تمایل پیدا میکنند.
بسیاری از خانوادهها نیز عادت دارند کالاهای تازه به بازار آمده را جایگزین وسایل قدیمی کنند، در صورتی که این وسایل هنوز نو و قابل استفاده یا حتی دست نخورده است.
مسئلهای که امروز در جامعه بسیار به چشم میخورد، ماراتن عجیبی است که برای خرید کالاهای گوناگون در میان مردم ایجاد شده است؛ کالاهایی که اگر با دقت درباره آنها بیندیشیم، به سادگی درمییابیم نبودشان تأثیر چندانی بر زندگی نمیگذارد.
جالب آن است که از برخی از کالاها پس از خرید، حتی یک بار نیز به صورت جدی و مفید استفاده نمیشود. این کالاها عبارتند از: کفش، لباس، لوازم خانگی و گوشی تلفن همراه که بیشتر مردم در سالهای اخیر، همواره درصدد تعویض و نو کردن و در پی یافتن آخرین مدل آن هستند. پیامد این چشم و همچشمیها، کاهش توان مالی مردم و نداشتن هرگونه پسانداز برای مخارج ضروری پیشبینی نشده در زندگی است. این مسئله نه تنها به افراد آسیب میرساند؛ بلکه جامعه نیز از پیامدهای منفی آن درامان نخواهد ماند.
در شهرهای مازندران فرهنگ مصرفگرايي به شكل هاي زير نمايان ميشود:
1-الگوهاي مصرفي پایتخت عيناً نعل به نعل به شهرهای استان منتقل مي شود.
2-وسايل ارتباط جمعي، مسافران و ديگر عومل شديداً به اين انتقال كمك ميكنند .
۳-افراد براي نشان دادن اينكه از وجهه بالائي برخوردارند، در مصرفگرايي، افراطيتر از پایتخت نشینان عمل ميكنند.
4-به تدريج مصرف گرايي افراطي جزئي از فرهنگ مردم مي شود.
از این رو شهرهای مازندران پر می شوند از پاساژهای متعددی که نوبت به نوبت گشایش یافته و ظاهر شیک خود را در معرض دید مردم می نهند. این فروشگاه ها به جای آنکه تعادل جدیدی را جایگزین سازند، برعکس موجب اختلال کارکردی شده و در افراد تولید نیاز کاذب می کنند.
نیاز به مصرف کالاهای غیر ضروری اصلی ترین کاری است که این پاساژهای بزرگ و برندهای معتبر انجام می دهند. به همین خاطر است که شهرهای مازندران در هنگامه ی غروب به کارناوال گشت زنی و پرسه زنی مردم در مراکز خرید و پاساژها تبدیل می شوند.
مردمی که حتی از روستاهای نزدیک اطراف هر روز به شهرها می آیند و حتی در صورت خریدنکردن به گشت زنی و تماشای ویترین های لوکس می پردازند. گویی تماشای فروشگاه های شیک و پرسه زدن در آنها نوعی تفریح به حساب می آید.
گسترش مصرفگرایی زمینهساز آسیبهای اجتماعی از جمله شکاف طبقاتی، تجملگرایی، ایجاد خشم، چشم و همچشمی در میان خانوادهها، گسترش روحیه مادیگرایی و افت توان مالی خانوادهها بر اثر خرید لوازم غیرضروری میشود.
- پنجشنبه 8 آبان 1393-12:4
صد در صد موافقم :
گسترش مصرفگرایی زمینهساز آسیبهای اجتماعی از جمله شکاف طبقاتی، تجملگرایی، ایجاد خشم، چشم و همچشمی در میان خانوادهها، گسترش روحیه مادیگرایی و افت توان مالی خانوادهها بر اثر خرید لوازم غیرضروری میشود. - پنجشنبه 8 آبان 1393-10:38
باتشکر از نویسنده ،بسیار مطلب دقیقی مطرح شده ،متا سفانه حرف تا عمل کردن بسیار است
- چهارشنبه 7 آبان 1393-14:35
تشکر بابت این مطلب مفید. از بس مسئولان بی توجهند باید مستقیم با مردم صحبت کرد
- چهارشنبه 7 آبان 1393-8:13
فرهنگ مردم عوض شده. خیلی مصرفگرا شدن. مطلب درستی گفتی
- چهارشنبه 7 آبان 1393-8:12
نویسنده می فرمایند : مردمی که حتی از روستاهای نزدیک اطراف هر روز به شهرها می آیند!! و حتی در صورت خریدنکردن به گشت زنی و تماشای ویترین های لوکس می پردازند!!
از نویسنده می پرسم مگر در روستا بودن و آن هم نزدیک شهر بایدمانعی شود تا من، پس از کار روزانه خودم رابه بازار شهرنرسانم و از تماشای مصنوعات و پرسه در میان جمعیت برخوردار نشوم؟ این کار کجایش دور از انتظار است ؟ شیپور چی ناشی شیپور را از آن سر گشادش ....- چهارشنبه 7 آبان 1393-14:34
خودت فهمیدی چی گفتی؟ من که نفهمیدم!
- چهارشنبه 7 آبان 1393-21:59
خریدن و مصرف کردن -یا - خرید نکردن و فقط تماشا کردن ؟ کدام یک به زعم نویسنده گناه بزرگتر شمرده شد !! ؟ظاهراً با تاکید و دو بار « حتی » گفتن نویسنده، نخریدن و مصرف نکردن، به زعم او ،خبط بزرگتر دانسته می شود .
در این دعوای کلیشه ای، هدف نویسنده ظاهراً ذم مصرف گرایی بوده است ولی به وضوح هدفش را وارونه ادا می کند !
- چهارشنبه 7 آبان 1393-7:13
اگر براي ايجاد اشتغال و پيشرفت اقتصادي استان مفيد باشه اشكالي نداره.