جنگل یا زباله دان؟!
جنگل های حاشیه شهر ساری (پس از روستای پهنه کلا) که دارای زیباترین جنگل طبیعی این منطقه و زیستگاه طبیعی حیات وحش با گونه های مختلف است، متأسفانه محل و جایگاهی برای دپوی هزاران تن زباله شده است+عکس
مازندنومه؛ سرویس محیط زیست و گردشگری، عباد طیبی سیف کتی: با کمال تأسف سال هاست که روزانه صدها تن زباله در قلب جنگل های شمال دپو می شود و همگان نظاره گر این فاجعه اند. زخم های کهنه و چرکین ناشی از دپو زباله بر پیکره عرصه های جنگلی و محیط زیست شکننده شمال کشور، نیاز به درمان دارد.
جنگل های شمال به دلیل سود جویی برخی افراد، تاکنون از تخریب و دستبرد در امان نمانده و انتخاب جنگل به عنوان جایگاه زباله های شهری نیز به گفته کارشناسان خسارت جبران ناپذیری را بر پیکره این منابع کم نظیر وارد کرده است.
جمعیت روبه افزایش استان های مازندران، گیلان و گلستان و به دنبال آن تغییر کاربری باغات و زمین های زراعی و ورود انبوه گردشگران به این مناطق از یک طرف و فاصله کم دریا و جنگل از طرف دیگر، ساماندهی امور شهری از جمله دفن بهداشتی زباله را به یکی از مشکلات مهم و اساسی این استان ها تبدیل کرده است.
طبق آمارهای اعلام شده توسط کارشناسان این حوزه، هم اکنون 42 واحد بزرگ دپوی زباله به وسعت 300 هکتار در جنگل های شمال وجود دارد.
فقط در استان مازندران روزانه نزدیک به 3 هزار تن زباله خانگی تولید می شود که این زباله ها بدون تفکیک و جدا سازی در کیسه های پلاستیکی به رنگ های مختلف به مراکز دپو زباله شهری که در دل جنگل ها هست حمل و یا در حاشیه جاده های روستایی و حاشیه رودخانه ها دپو می شود.
به طور کلی 64 درصد زباله ها در جنگل ها 26 درصد در رودخانه ها و 10 درصد در مراتع دفن و یا دپو می شود. این مراکز دپوی زباله در واقع بزرگترین فاجعه زیست محیطی در کشور است که متأسفانه نهادی یا سازمانی جوابگوی این امر نیست.
دپوی زباله در جنگل باعث تخریب جنگل و آلودگی خاک و آب می شود، به خصوص آنکه برخی مواد نظیر جیوه موجود در بعضی باتری ها، آلایندگی شدیدی دارد. نفوذ شیرابه زباله در خاک جنگل، تبعات دراز مدتی خواهد داشت، هر تن زباله به طور میانگین 500 تا 600 لیتر شیرابه و 400 متر مکعب گاز گلخانه ای تولید می کند.
نفوذ شیرابه های ناشی از زباله به سفره های آب زیر زمینی که آب آشامیدنی شهروندان را تأمین می کند، خطرناک تر از فاضلاب است.
به طور دقیق و علمی معلوم نیست دپوی چندین ساله زباله در جنگل های شمال، چه پیامدهایی خواهد داشت و این خود یک نگرانی بسیار جدی است.
تنها سازمان محیط زیست و یا سازمان جنگل ها و مراتع نمی توانند جلوی این فاجعه بزرگ ایستادگی کنند. دیگر فرصتی نیست و باید با توجه به شرایط زیست محیطی استان های شمالی کشور و نبود منابع مالی ، اقدامات بهینه جهت جلوگیری از تخریب روزافزون جنگل های هیرکانی و مراتع سرسبز انجام پذیرد و با کمک مردم و انجمن های مردم نهاد و تشکیل کارگروه های مختلف در بدنه دستگاه های اجرایی کشور به این فاجعه زیست محیطی پایان داد.
مازندران از تخریب جنگل و دریا مصون نمانده و فریاد می زند؛ اما چه کسی است که بشنود و درد او را احساس کند؟ آیا کسی یا سازمانی مسئولیت آلوده شدن رودخانه های تجن، نکارود، هراز، بابلرود، تالار، چالوس و سیاه رود را که هر کدام از دل کوه ها و جنگل های زیبای هیرکانی و خزری سرچشمه می گیرند، به عهده می گیرد؟
جنگل های حاشیه شهر ساری (پس از روستای پهنه کلا) که دارای زیباترین جنگل طبیعی این منطقه و زیستگاه طبیعی حیات وحش با گونه های مختلف از جمله پلنگ، مارال، شوکا، گرگ، روباه، سنجاب، سمور،گربه وحشی ... و پرندگانی نظیر کبوتر، سار، عقاب، قرقاول، شاهین،کلاغ و دارکوب و بلبل و... است و هم چنین دارای چشمه های زلال و رودخانه های فصلی و دائمی است، متأسفانه محل و جایگاهی برای دپوی هزاران تن زباله شده است که موجبات آلودگی آب روخانه های سیاه رود و تجن را فراهم کرده است.
این زباله ها ضمن ایجاد یک منظره بسیار زننده، نامطبوع و آزاردهنده، سلامت ساکنان روستای های اطراف و دامپروری های حوالی را هم به مخاطره افکنده است که هیچ کس با توجه به امن بودن مکان و مخفی بودن از دید خبرنگارها، اطلاع رسانی نمی کند.
اگر هر کدام از شما از کنار این فاجعه بزرگ و تخریب زیست محیطی عبور کنید، دل تان از تخریب و نابودی این جنگل طبیعی و سرمایه ملی به درد خواهد آمد و این سوأل به ذهن تان می آید که مگر جنگل ها، رودخانه ها و مراتع ها جای دفن و دپوی هزاران تن زباله است؟
تردیدی نیست که درازمدت می توان با فرهنگ سازی و ایجاد یگان ویژه حفاظت از جنگلها و منابع طبیعی از فاجعه های زیست محیطی جلوگیری کرد، اما مصالح کشور ایجاب می کند که سازمان ها و نهاد های مختلف اجرایی به کمک سازمان حفاظت محیط زیست بشتابند و در کوتاه مدت در برابر این اقدامات زیانبار که خسارات غیر قابل جبرانی به اکوسیستم وارد می سازد، عکس العمل جدی نشان دهند و به چاره اندیشی بپردازند.
بر این اساس با توجه به موضوعات مطرح شده، می توان از طریق راهکارهای زیر به کمک و حفظ و پاسداری از جنگل های و رودخانه ها پرداخت:
1- کمک به سمن های زیست محیطی در استان و حمایت همه جانبه دولت از این بخش
2- تشکیل ستاد های پاک سازی زباله ها در بدنه دستگاه های اجرایی کشور با هدف مشخص و معین
3- کمک و همیاری از نیروهای انتظامی و پایگاه های مقاومت بسیج به عنوان یک سازمان مردمی
4- تشکیل انجمن ها و گروه های پاگ سازی زباله ها در مدارس و دانشگاه ها، جهت فرهنگ سازی و جلوگیری قاطع از تخریب جنگل ها، مراتع و رودخانه ها
5- استفاده از تجارب ارزشمند متخصصان داخلی و خارجی و دیگر کشورهایی که شرایط زیست محیطی آنها شبیه کشور ماست و عملکرد خوبی در این حوزه دارند.
6- شناسایی تجهیزات و امکانات و تکنولوژی جدید و موثر در امر کاهش تخریب و تدوین برنامه و بکارگیری آنها در واحدهای حفاظتی و حمایتی چه در سازمان محترم محیط زیست و چه در سازمان محترم جنگل ها و مراتع و چه در شهرداری ها
7- کمک و یاری از رسانه ها و سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان مهمترین دستگاه فرهنگی کشور جهت اطلاع رسانی ، فرهنگ سازی و آموزش مردم
- دوشنبه 10 آذر 1393-15:27
من یک مازندرانی ساکن تهران هستم. من کشورم ایران، استان خودم مازندران، شهر خودم بابل و روستای خودم آهنگرکلای بزرگ را خیلی دوست دارم.
می خواهم بگویم بلایی که بر سر محیط زیست مازندران می آید چه کسی مسئول آن است؟ مردم یا مسئولین؟؟
همه ما از مرد و زن، کودک و نوجوان لحظه به لحظه با چشمان باز داریم نابودی جنگل، دریا، رودخانه و زمین های زرخیرمان را می بینیم و لی هیچ ناراحت نمی شویم چون خودمون یکی از همان آدمایی هستیم که زمینه مرگ تدریجی منابع طبیعی مان را فراهم می کنیم.
توی تلویزیون، دانشگاه ها، استانداری، فرمانداری و شهرداری های استان جلسات مختلفی تشکیل می شود. کارگروه شکل می گیرد به بهای یک ناهار و یا صبحانه و همه چیز تمام می شود اما همه فراموش می کنند برای چه موضوعی دور هم جمع شدند و قرار بود چه مشکلی را حل بکنند.
درصد بالایی از مردم خود استان به دنبال این هستند از زمین های خوب استان به نفع خودشان بهره برداری کنند، درختان جنگل را نابود کنند، بهترین و بیشترین ماهی، پرنده و چرنده این طبیعت زیبا را برای عیش چند روزه خودشان صرف کنند بدون این که لحظه ای فکر کنند که فردایی هست و نسل هایی مثل ما هستند و نیاز به این منابع دارند. بهترین زمین های دامنه کوه ها، جنگل و دشت ها به دست عواملی که در ادارات دولتی دستی بر آتش دارند در حال از بین رفتن است و هیچ کس نمی خواهد ببیند که چرا این منابع ارزشمند در حال نابود شدن هستند. همه ما به دنبال سهم خواهی بیش از اندازه از این منابع ارزشمند مان هستیم. تا کی می خواهیم چشم های خود را ببندیم و فقط شعار بدهیم باید باید باید باید ووووووو ولی این باید برای چه کسانی به کار برده می شود. درصد بالایی از افراد ذی نفود در ادارات دولتی به خودشان و اطرافیان می بالند و فخر می فروشند که من در بهترین نقطه کوه فلان مقدار زمین و ویلا داریم، ما فلان جای بکر و دست نخورده ییلاقی و جنگلی برای شکار رفتیم چه قدر هم که به ما خوش گذشت.
چه قدر بگویم تا کی باید کور و کر شویم و فقط حرف بزنیم و حرف های قشنگ اما برای دیگران نه برای خودمان تا اصلاح شویم و اصلاح کنیم و ثروت ملی را برای آیندگان نگه داریم.
من خیلی دلتنگم از استان و شهر های استانم و حتی نمی توانم برای مدت طولانی در آن بمانم چون جایی برای ماندن وجود ندارد. همه چیز را برای خودمان می خواهیم نه برای دیگران.
امیدوارم خیلی زود به خودمان بیاییم که خیلی از نعمت های خداوند را برای همیشه از دست می دهیم و جایگزینی برای آن وجود ندارد.
از شعار دادن فاصله بگیریم و به داد این سرزمین سبز برسیم تا در آینده فقیر و بیمار نشویم و محتاج دیگران نباشیم.
با سپاس تا مطالب بعدی - يکشنبه 25 آبان 1393-10:35
افتضاحه!! تو رو خدا كاري بكنيد.