تعداد بازدید: 3495

توصیه به دیگران 6

يکشنبه 2 آذر 1393-9:25

آدم باید میز داشته باشه، نه امضا!

طنز مازندنومه/...ما از این داستان نتیجه می گیریم که آدم باید میز داشته باشد، نه امضا!


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، سردبیر: یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیشکی نبود! هر کی بنده خداست، بگه یا خدا تو این مملکت چه خبره؟! یک اداره با دو مدیر مگه می شه؟! (بعضی ها می گن می شه، چون تجربه مدیریت دو همسر و حتی بیشتر رو توی منزل در رزومه شون دارند!)

یک آقایی بود به اسم آقای سایت دار، در ولایت ساپورت پوشان علیا، که هر روز پشت کامپیوتر خود می نشست و از این ور- آن ور  کمی خبر کش می رفت و می زد توی سایت خودش به اسم ساپورت نیوز که مردم دلواپس به آن می گفتند جوراب - شلواری نیوز!

یک روز که این بنده خدا داشت خبر می دزدید، دید که یکی از مردم ولایت ساپورت پوشان سفلی که رقیب عشقی ولایت اینها یعنی ساپورت پوشان علیا محسوب می شد و چند سالی می شد که آن ها برای خودشان جشنواره زرشک  برپا کرده و از چشم این ها افتاده بودند، کامنتی در سایت آقای سایت دار گذاشته و نوشته: خیلی سایت ضایع و بی تربیتی دارید شما، جشنواره زرشک شما هم درپیتی و تقلبی است. بروید ....چند تا نقطه!(این جا رو خودم به دلیل جریحه دار نشدن عفت عمومی و مشکلات بعدی، نقطه چین گذاشتم!)

آقای سایت دار به آن مردم کامنت نویس گفت: «ای مردم، شما چه قدر زور داری؟ هر چی می خواهی در سایت خودم به من نسبت می دهی!»

مردم گفت: «پدر آمرزیده، من اگر زور داشتم که خودم برای خودم و ولایت خودم -ساپورت پوشان سفلی- سایت می زدم و منت امثال شما علیایی ها را نمی کشیدم.»

سایت دار گفت: «ای طراح سایت، تو چقدر زور داری؟»

طراح سایت گفت:«من اگر زور داشتم که فلان قدر پول بابت ثبت دامنه و خرید فضا به شرکت نمی دادم!»

سایت دار گفت: «ای شرکت، تو چقدر زور داری؟»

شرکت گفت:«ما اگر زور داشتیم که مخابرات خودش را به ما تحمیل و جیب ما را خالی نمی کرد و به ما زور نمی گفت!»

سایت دار گفت:«ای مخابرات، تو چقدر زور داری؟»

مخابرات گفت: «من اگر زور داشتم که محتاج رای اعتماد نماینده های مجلس نبودم.»

سایت دار گفت: «ای نماینده های مجلس، شماها چقدر زور دارید؟»

نماینده های مجلس گفتند: «ما اگر زور داشتیم که کاندیدای ما به صورت گاز انبری دوم نمی شد تا مجبور بشه طرح زوج و فرد کارمنداشو اجرا کنه و مامورش بزنه تو سر یه سدمعبری و ناکارش کنه! تازه ما اگر زور داشتیم که استاندار تعیین می کردیم تا بعدا سودش را ببریم! »

سایت دار گفت: «ای استاندار، تو چقدر زور داری؟»

استاندار گفت: « من اگه زور داشتم یک ساله دارم می پزم و می سابم و می شورم، اما کسی نمی بینه! تازه من اگر زور داشتم که آقای مدیرکل را عوض می کردم!»

 سایت دار گفت: «آقای مدیرکل، تو چقدر زور داری؟»

مدیرکل گفت: «من اگر زور داشتم که نمی ذاشتم تو روز روشن امضای یک مدیر دیگه بیاد تو اتوماسیون اداری من و اجازه نمی دادم توی سایت دار هر روز به من حمله کنی و روزی 100 بار بگی این آقا رو عوض کنید، بسشه!»

مرد سایت دار رفت توی فکر. واقعا" او این همه زور داشت؟ نگاهی به بازوهایش کرد، سینه را جلو داد و به زنش گفت: «من قوی ترین موجود زنده ی این مملکتم! حتی از کامنت نویس ولایت ساپورت پوشان سفلی و طراح سایت و شرکت و مخابرات و نمایندگان مجلس و استاندار و مدیرکل هم قوی ترم! (توضیح واجب: منظور اون مدیرکله که امضا نداره اما میز داره، نه این مدیرکل که امضا داره اما میز نداره!)»

بعد لبخندی زد و دوباره مشغول کش رفتن خبرها شد!

ما از این داستان نتیجه می گیریم که آدم باید میز داشته باشد، نه امضا!


  • چهارشنبه 5 آذر 1393-21:0

    آقای وزیر ارشاد ،آقای استاندار: من یک هنر مند هستم وقتی ما دویست نفر از هنرمندان در کنار هم در قائمشهر گرده آمده بودیم همه از دکتر شادمان می گفتند برایم سئوال بود او کیست و چرا پس از مطرح شدن برای مذیر کلی ارشاد اسلامی این همه مورد استقبال قرار گرفت؟؟اما امروز سخرانی او را در حوزه هنری گوش کردم دریافتم که اتستاندار او را خوب پیدا کرد وشادمان هم هنرمندان را خوب فهمید .شما را بخدا سخرانی او را مطالعه بفرمایید . بولله اگر از جامعه هنری نظر سنجی کنید همه او را می خواهند.ماحاضرین انخابات برگزار کنیم.این گوی و این میدان

    • استاد دانشگاهپاسخ به این دیدگاه 2 0
      سه شنبه 4 آذر 1393-22:15

      دکتر شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــادمـــــــــــــــــــان عـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزیز چرا سکوت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حرف بزن تا ازگنجینه دلت با خبر شویم.

      • سه شنبه 4 آذر 1393-22:4

        از هنرمندان تجسمی هستم ما می گوییم چرا دکتر شادمان حقایق را نمی گویند ؟؟؟؟ خدایا پشتیبانش باش

        • سه شنبه 4 آذر 1393-21:59

          از دانشجویان دکتر شادمان در مقطع کارشناسی ارشد هستم همه بچه های کلاس به استاد علاقه مند هستند بسیار درموضوعات فرهنگی عمیق نگر و با چارچوب نظری خارق العاده مباجث را مطرح می کند دعا می کنیم خدا پشت و پناه او باشد

          • سه شنبه 4 آذر 1393-19:38

            دکتر شادمان چرا یک کلمه حرف نمی زند ؟شفاف سازی در یک جامعه نشان ازجایگاه دموکراسی و احترام به افکار عمومی است اگر چه جامعه به سکوت شما احترا م می گذارد اما برادرم مردم هم شما را دوست دارند وحق دارند بدانند موضوع چیست؟

            • سه شنبه 4 آذر 1393-15:58

              من کارمند فرمانداری هستم کامنتها ی مربوط به دکتر شادمان را در سایت های مختلف خواندم واقعا مدیر محبوبی در نزد هنرمندان ،جراید ،نویسندگان واحاد جامعه است امیدوارم او را نسوزانند در برنامه ساماندهی دریا وقتی به شهرستان می آمد اقتدار را کاملا احساس می کردم . اگر چه در تما زمینه ها اینگونه است

              • سه شنبه 4 آذر 1393-8:32

                به شادمان ظلم کردند مدیر قویی را مطرح می کنند ولی توان معرفی او را ندارند

                • دوشنبه 3 آذر 1393-9:2

                  اولاً اینو دیگه طنز نمیگن...این یه جور شکلک در آوردنه که بخوای خیلی عامیانه حرف بزنی ! آخه رسانه ای گفتن - قلم و صاحب قلمی گفتن - شیوه ای برای سبکها ی نوشتن بنا کردن و.. همینجوری نیست که با بالا پائین بردن لب و لوچه بخوای مردمو بخندونی - کارائی که چن تا (هنرمند؟) سیمای مازندران می کنن !
                  حالا من به نیت و نظر نویسنده گرامی کاری ندارم و وارد در وجه سیاسی کار نمیشم ولی موندم معطل که بالاخره این (میز ) و ( منصب) اینهمه عزت و نعمت و شانیت داره که یک نفر بخواد... بار و بندیل خودشو جمع نکنه بره پی یه کار دیگه ؟ مملکت که تقسیم شده ی بین همین اعاظم هست ؛ چه معممی مثل دکتر؟ ابراهیمی و مکلائی مانند دکتر شادمان ! این ... که فعلا یه جائی ( مدیر کل ) هست و قطعا اون ... اولی هم میره یه جای دیگه باز مدیر کل میشه پس تسویه حسابهاست که میگن الا و للا فلانی باید در فلانجا باشه....! این طناب کشی ها و سهم خواهیهاست که مملکت مارو و مارو به این روز در آورده ...من حرفم اینه که به رسالت قلم و سخن و هنر و وطن پرستی اینجوری با طنازی و رودربایستی و به در میگم دیفار بشنفه نمیشه عمل کرد و حرف درست رو مرحوم شاملو پوست کنده گفت که غم نان نمیزاره ....! امیدوارم به خزعبلاتم کسی رو نرنجونده باشم....!

                  • شاعر و طنزپردازپاسخ به این دیدگاه 1 0
                    دوشنبه 3 آذر 1393-10:6

                    من مخالف نظر این دوست هستم. ایشان ظاهرا با مقوله طنز آشنایی ندارند. اصلا هم در عمرشان مطلب طنز ندیدند و نخوندند. بهتر بود حرف خودشان را می زدند و درباره طنز قلمفرسای نمی کردند. این مطلب یکی از طنزهای خوب مطبوعاتی است. من خودم دستی بر آتش دارم و طنز کار می کنم و گاهی هم کاریکاتور می کشم. سطح این مطلب طنز با طنز بسیاری از نشریات تهران برابری می کند. نقد دارد، ادب رعایت شده است، موضوعش موضوع روز است، گزنده است، حاوی توهین نیست، سیاه نمایی نکرده، در لفافه سخن گفته، وزین است، سوزه اش را از یک متل کهن ایرانی گرفته، خلاصه من از این دست طنز باارزش دفاع می کنم. بقیه مطالب این آقا را هم جواب نمی دهم. در تخصص من نیست.

                  • يکشنبه 2 آذر 1393-23:46

                    سئوال از ابراهیمی :بارها ما زیر منبر شما به حرف شما گوش کردیم یک بار شما حرف ما را گوش کن "اینقدر به میز پایبند نباش ...

                    • يکشنبه 2 آذر 1393-23:11

                      آقا لذت بردیم. کاری که قلم طنزانه میکنه هیچی نمی کنه. مرحبا

                      • يکشنبه 2 آذر 1393-16:45

                        دکتر شادمان عزیز: حکم را گرفتی ما جمعی از هنرمنذان حاضریم در داخل فضای چمنی میدان امام (ره) چادر بزنیم وبه کار ما رسیدگی کنی اصلا خانه ما در اختیار شماست اگر قبول نمی کنی "خانه دل ما "در اختیار شماست

                        • يکشنبه 2 آذر 1393-10:25

                          عالی گفتی اقای صادقی دمت گرم تو قالب طنز شاهکار زدی.
                          حالا دیگه بسته ...تو قالب طنز و غیر طنز دارن میگن برو... شادمان حیا داره محجوبه چیزی نمیگه...

                          • يکشنبه 2 آذر 1393-9:46

                            بیچاره علی شادمان! حکمش رو گرفته اما معارفه نمیشه!!

                            • يکشنبه 2 آذر 1393-9:31

                              !!!


                              ©2013 APG.ir