تعداد بازدید: 4489

توصیه به دیگران 1

چهارشنبه 27 مهر 1384-0:0

امروز در تاريخ : درگذشت استاد بديعي

13 سال پيش درچنين روزي ( 27مهرماه سال 1371) استاد حبيب الله بديعي نوازنده كم نظير و موسيقي دان برجسته سوادکوهي دارفاني را وداع گفت.


حبيب‌الله بديعي در سال 1312 در سواد كوه بدنيا آمد. 8 ساله بود كه به همراه خانواده‌اش به تهران آمد . او از خردسالي به موسيقي علاقه مند شد وبه كلاس درس يكي از شاگردان استاد صبا رفت و سه دوره رديف هاي صبا را فرا گرفت. پس از آن چند سالي نيز در محضر استاد صبا به شاگردي نشست
استاد بديعي در تك نوازي و بداهه پردازي شخصا صاحب سبك بود.‌او در نوازندگي ويولون استحكام و ظرافت را يك جا باهم جمع كرده بود. بديعي آهنگ هاي بسياري نيز براي خوانندگان مختلف ساخت كه بين اقشار مختلف مردم شهرت و محبوبيت بسيار پيدا كرد.

 ايشان از سال1328هجري شمسي تكنوازي را در برنامه هاي راديويي آغاز كرد اما همكاري خود را با راديو بطور رسمي از سال 1331هجري شمسي آغاز كرد. استاد بديعي علاوه بر نوازندگي سازتنها از سال 1337هجري شمسي در اركستر گلها مشغول كارشد و دركنارآن مسئوليت اداره موسيقي را بعهده داشت. ازاستاد بديعي بيش از 200آهنگ باقيست كه نخستين آنها با نام «ماه كنعان» دردستگاه ماهور اجرا شد.

از آثار ممتاز بديعي مي توان به باز نوازي قطعه هاي زنگ شتر، بهار مست، ساماني و زردمليجه اثر استاد ابوالحسن صبا و همنوازي ها با صداي محمود خوانساري اشاره کرد.

گفتني است  شمسي‌ شمس‌ -همسر حبيب‌ الله‌ بديعي‌ -هم‌ در دهه‌ سي‌ در راديو مي‌خواند.

مزار استاد بديعي در امام زاده طاهر كرج است ؛ جايي كه آرامگاه شاعران ، نويسندگان  و هنرمندان بزرگي است ؛چون احمد شاملو ، هوشنگ گلشيري ، احمد محمود، گلشن كردستاني،محمد مختاري،محمدجعفر پوينده ، غلامحسين بنان ، گل نراقي، عبدالعلي وزيري ، حسين قوامي،احمد عبادي ،علي اصغربهاري ، حسن كامكار، حسن‏ناظري ، مرتضي حنانه ، اميرناصرافتتاح و...  

***

آرزوها
آهنگ: حبيب الله بديعي شعر: نواب صفا
اجرا : پروين ( سه گاه)

از نگهم ريزد موج آرزوها
پيش لبت بستم لب ، زگفتگوها
رمز عاشقي را در نگاه تو خوانده ام من
در تو ديده ام نقش همه عشق و آرزوها
اي بلاي هستي ، جانم را زچه مي كاهي
اي اميدجانم ، از جانم تو چه مي خواهي
تو بمان ، تو بمان به جانم آتش زده يي
تو مرو ، تو مرو كه همچون آتشكده يي
گهي مرا ميكشي گهي مرا مي كشي
زعشق من ، بي خبر به كشتنم دلخوشي
در تو ديده ام نقش همه عشق و آرزوها
من به سان شمع سحرم زهستيم بي خبرم
محو آتشم شعله مي كشم
نمي كند ياد من گر صياد من
از فرياد من ، اورا خبري كو؟ در كنج قفس مشت پري كو؟
در تو ديده ام نقش همه عشق و آرزوها.



    ©2013 APG.ir