سند شكايت علما و اهالي فيروزكوه از اميراكرم، پسرخاله رضاشاه .
شكايت علما و اهالي فيروزكوه از اميراكرم، پسرخاله رضاشاه و اعتراض به دخالت او و مامورانش در امر انتخابات دماوند و فيروزكوه در دوره ششم قانونگذاري مجلس شوراي ملي
شماره سند:16
تاريخ سند:12مردادماه 1305 ش
24 محرم 45
مقام محترم منيع رياست مجلس شوراي ملي دام بقائه
راجع به انتخابات دماوند و فيروزكوه و وكيل تحميلي، تهديدي و تطميعي مختصرا عرض مي دارد، قانون انتخاباتي كه آن ذوات محترم نوشته اند كه اهالي ايران بايد روي آن قانون انتخاب نمايند و در آن قانون هم قيد و ذكر شده كه اصولا بايد آزاد باشد، اگر تهديد يا تطميع شد يا انجمن خلاف مقررات قانوني خود عمل نمود، آن انتخاب از درجه اعتبار ساقط و باطل است.
قضيه انتخاب فيروزكوه معين و مثل آفتاب روشن است كه علنا تهديد و تطميع شده؛ اگر قانون اين است كه وضع فرموديد، خدا مي داند كه به كلي اين انتخاب غلط و باطل است. قضيه خريد و فروش اين انتخابات، كه اميراكرم چوب حراج آن را زده كه اغلب اهالي تهران مي دانسته، در دماوند و فيروزكوه هم مثل آفتاب روشن است كه امير اكرم پول گرفته، شيخ محمد رئيس انجمن فيروزكوه پول گرفته؛ سالاربك، آدم خصوصي اميراكرم مامور تهديد براي ما اهالي بدبخت، به موقع تعرفه و راي به محل آمده و فشار آورده كه اگر غير از امر اميراكرم كاري بكنيد، با خاك يكسانتان مي كنم و بالاخره در نتيجه نمي دانم چه شد منتصرالسلطان از توي صندوق بيرون آمد. خدا مي داند هم ماها اهالي، اين شخص را نمي شناسيم؛ اسم او را هم نمي دانيم.
حالا اسم او را شنيديم و شكل او را تا حالا نديديم و نمي دانيم كيست و كجايي است. اي وكلايي كه حقيقتا نماينده اهالي هستيد، فرقي نمي كند، مي خواهد وكيل شيراز باشد يا مشهد يا كرمان يا هر كجا، فيروزكوه هم جزو ايران است؛ راضي نشويد آن حق مشروع ملي آن ملت بدبخت فيروزكوه از بين برود.
وظيفه ماها گفتن است. شماها را قسم مي دهيم به حقيقت حق كه پا روي حق نگذاريد و خلاف وظيفه اسلاميت و مشروطيت عمل نفرماييد. رسيدگي كنيد؛ اگر همين قسم است و خريد و فروش شده است، اين انتخاب و تهديد شده است، توسط سالاربك، آدم امير و خلاف قانوني ها شده است. به دست شيخ محمد، رئيس انجمن و اين شخص را تحميل كردند، آن وقت رد كنيد و باطل فرماييد.
خدا بداند اگرانتخاب آزاد بود، اين شخص منتصرالسلطان داراي يك راي هم نبود، براي اين كه ما اهالي ابدا اين را نمي شناختيم مگر راي دادن آن هم به يك نفر شوخي است. ملاحظه فرماييد در تهران مثلا آقاي مدرس با آن وجهه و محبوبيت كه در ايران بخصوص در طهران دارد، در انتخاب شخص علاقه مند بودند راي دادند.
از 100 راي تقريبا 60 راي به اسم ايشان درآمد آن هم با آن محبوبيت و شناسايي و علاقه مندي، آن وقت منتصرالسلطان كه ابدا اسم او را نشنيديم و نديديم و سابقه ابدا نداريم، از 100 راي فيروزكوه تقريبا 95 راي به اسم او در بيايد و آن پنج دانه بقيه را هم براي وزن شعر درست بكند. دليل از اين روشن تر چه مي خواهيد، تحقيق كنيد، رسيدگي كنيد، اگر عرايض ما موثر بود و حقيقت داشت، آن انتخاب باطل را تصديق و به اين اهالي بدبخت اعلام فرماييد كه از حق مشروع خودمان محروم نشويم و اين منتفذين، پاشان را از توي كفش ما اهالي بدبخت بيرون بكشند و الاصريح عرض بكنم. آن مجلس، مجلس نخواهد شد و تمام نمايندگان حقيقي را هم اين منتفذين خريد و فروش خواهند نمود. منتظر جواب هستيم.
اهالي بدبخت فيروزكوه (عيسي بن اسماعيل)، (الراجي محمدرضا)، (ابراهيم بن محسن)، (عباس)، ( و تعدادي مهر از طرف علما و اهالي)
(اسناد روحانيت و مجلس
جلد 4- صص 33-32)