تخريبهاي معدن كلاردشت مرمت شود
عباس محمدي
«طبق قانون، بهرهبردار معادن سنگ گرانيت كلاردشت بايد تخريبهايي را كه براي گمانهزني انجام داده مرمت كند و پس از تعطيلي معدن هم «باطلهها» را خارج كند و تا حد امكان منطقه را به وضع طبيعي برگرداند.»اين آخرين ارزيابي كارشناسان اداره منابع طبيعي نوشهر است كه بنا به درخواست تعدادي از اهالي كلاردشت كه مخالف فعاليت معدن سنگ گرانيت در بالادست منطقه هستند، در منطقه حضور پيدا كردهاند.
مهندس رمجي و مهندس عسگريان براي ارزيابي تاثير اين معدنكاوي بر جنگل و مرتع و حوزه آبخيز سردابرودو همچنين مهندس فضليان از اداره صنايع و معادن استان (ساري) به منظور تشخيص تجاوز احتمالي معدن از محدوده تعيين شده، به منطقه رفتند.
معيدي و ابوالقاسمي از فرهنگيان بازنشسته كلاردشت ميگويند كه اينجا فقط بخشي از حوزهاي است كه شركت مترو و جانشين آن، شركت سنگ تزييني (وابسته به سازمان تامين اجتماعي) در آن فعاليت كردهاند. اين بهرهبرداران، در طول كيلومترها امتداد شاخه اصلي سردابرود، هر كجا كه خواستهاند جاده زدهاند و گمانهزني كردهاند.
بيگلريان و نقوي از فعالان «انجمن حفظ محيطزيست كلاردشت» ميگويند كه شيبهاي بالاي معدن، از نظر زمينشناسي، يخچالي هستند و بستر سستي دارند؛ كنده شدن زير اين شيبها، خطر زمين لغزه و سيل را به شدت افزايش داده است.
عباس محمدي از «گروه ديدهبان كوهستان» اشاره ميكند كه منطقه فعاليت معدن در گلوگاه قيف مشرف بر كلاردشت قرار دارد و نابودسازي پوشش گياهي، خطر جاري شدن سيل را همچون شبحي بر فراز كلاردشت قرار داده است. او همچنين به سيل ويرانگري كه در دهه شصت در منطقه جاري شد و خسارتهاي سنگيني وارد ساخت، اشاره ميكند و ميگويد كه اصلا معدنكاوي «باز» در چنين شيبهايي منطقي به نظر نميرسد.
مهندس رمجي ميگويد: «طبق قانون، بهرهبردار بايد تخريبهايي را كه براي گمانهزني انجام داده مرمت كند و پس از تعطيلي معدن هم «باطلهها» را خارج كند و تا حد امكان منطقه را به وضع طبيعي برگرداند.»
انبوه لاشه سنگهاي اين معدن، بستر رودخانه را تخريب كرده به علاوه از ابتداي حضور شركت مترو در منطقه،با وجود درخواستها و اخطارهاي مكرر اداره منابع طبيعي،انها محدوده كار خود را مشخص سنپس از واگذاري معدن از نكردهاند. به ويژه سوي شركت مترو به شركت گ تزييني، ابعاد اقدامهاي تخريبي و خودسرانه افزايش يافته است.
معدن كاوان با وجود مخالفت سازمان حفاظت محيطزيست و اداره شيلات، نه تنها با جادهسازي و انبار كردن سنگهاي عظيم در حريم رودخانه حفاظت شده سردابرود، به طبيعت و كار تكثير آزاد ماهيان آسيب رساندهاند، بلكه با وارد كردن تجهيزات توليد شن و ماسه، تصميم به تكميل برنامه مردهسازي اين رودخانه گرفتهاند.
نامناسب بودن جاده قديمي براي حمل سنگهاي بيست تني وملزم شدن شركت مترو به ساخت جاده كمربندي اختصاصي براي معدن از سال 1369 در توافقي با شوراي اسلامي رودبارك،نيز از مواردي است كه هيچگاه به اين تعهد عمل نشده است.
معدن گرانيت كلاردشت كه به دن ديوچال معروف است، در حال حاضر در دره خوشاكش و مرتعي به نام لتكمر به برداشت سنگ مشغول است - كه البته از اسفند 83 با ممانعت مردم منطقه از رفت و آمد كاميونهاي حامل سنگ- در عمل تعطيل است. خوشاكش دره تنگي است كه از اكاپل (محلي در جنوب غربي روستاي رودبارك) به سوي دامنههاي شمالي كوه ديوچال (4185) ميرود. يكي از سرشاخههاي رودخانه حفاظت شده سردابرود، به نام رودخانه شهرزمين در اين دره جاري است. جاده اختصاصي معدن، دامنه پرشيب سمت راست دره را بريده است و سبب خالي شدن زير دامنهها و در نتيجه ريزش مداوم خاك بالادست شده است. در طول جاده، ميتوان در همه جا درختان، بوتهها و تكههاي خاك را ديد كه به پايين لغزيدهاند يا در لبه خط برش جاده معلقاند. در خارج از مسير اصلي جاده هم چند جا آثار «تيغ انداختن» بولدوزر به چشم ميخورد كه احتمالا نتيجه گمانهزنيهاي قبلي براي يافتن رگههاي سنگ يا چيز ديگر است.
پس از طي 5،4 كيلومتر از اكاپل، به كارگاه معدن ميرسيم.
در اين نقطه، دره بازتر ميشود و ميتوان «قيف» عظيمي را مشاهده كرد كه سر گشاد آن خطالرأس كوه ديوچال است و مجراي باريك آن، دره خوشاكش. معدن در گلوگاه اين قيف قرار دارد. شيب كلي منطقه در حدود 45 درجه و شيب صخره گرانيتي مورد بهرهبرداري، 60 تا 80 درجه به نظر ميرسد.
اگر چه فعاليت شركت سنگ تزييني كلاردشت، در حال حاضر در ديوچال متمركز است، اما حدفاصل رودبارك (بالاتر از مركز پرورش آزادماهي شركت شيلات) تا اكاپل، در عمل به انبار سنگ شركت بدل شده و در چند نقطه، قطعههاي عظيم سنگهاي بريده شده، در كنار رودخانه سردابرود انبار شده و پوشش گياهي منطقه به شدت آسيب ديده است. به علاوه، شركت متروي تهران (بهرهبردار اوليه معدن) كه امتياز بهرهبرداري را به شركت سنگ تزييني واگذار كرده، در سالهاي گذشته جمعا حدود 20 كيلومتر جاده تا ونداربن و از آنجا باز هم به سمت بالا در دو سو (درههاي برير و خرمدشت) احداث كرده كه نتيجه آن آسيبديدگي حريم رودخانه، رانش كوه، فرسايش خاك و تسهيل دسترسي خارج از ظرفيت به جنگلها و مراتع منطقه بوده است.
در دراين بازديد بيگلريان خطاب به صميمي مسئول كارگاه معدن گفت كه شما بارها در اينجا دست به انفجار زدهايد، در حالي كه ملزم به استفاده از سيم برش براي برداشت سنگ هستيد.اما صميمي در پاسخ گفت كه ما در سال گذشته فقط دو سه بار انفجار داشتهايم كه كار ما مطابق قانون بوده.
مجلس از سال 76 استفاده از مواد منفجره را براي برداشت سنگ ممنوع كرده است، اما براي سنگ گرانيت استثنا قايل شدهاند، چون اين سنگ بسيار سخت است و ما تكنولوژي لازم را براي برداشت آن نداريم.
بنابه گفته عباس محمدي ماشينآلات بهرهبردار آن قدر قديمي است كه پيوسته روغنريزي دارند و به علاوه گازوييل مصرفي ماشينها و كارگاهها همه جا ريخته است كه اين موجب آلودگي پايدار آب و خاك منطقه ميشود. معدن واقعي اين منطقه، ارزش طبيعي و كوهنوردي و گردشگري آن است كه ميتواند براي نسلها درآمد و اشتغال پايدار ايجاد كند.
مهندس فضليان گفت كه بهرهبردار براي اكتشاف و گمانهزني در هر نقطه بايد از اداره معادن اجازه بگيرد و در مرحله بعدي برداشت هم بايد مجوز بگيرد؛ در هر مرحله نيز مجوز اداره معادن ميتواند مجوز بهرهبرداري را لغو كند. او اضافه كرد كه امروز با جي.پي.اس حدود محل بهرهبرداري را مشخص كردهام و گزارش خود را به مسئولان بالاتر ميدهم و شما هم ميتوانيد خودتان نقاط تخريب شده ديگر را با جي.پي.اس مشخص كنيد و گزارشي به اداره معادن استان بدهيد.
مهندس رمجي گفت كه اداره منابع طبيعي نوشهر چند بار به شركت مترو و شركت سنگ تزييني اخطار كرده و مطالبه ضرر و زيان هم از آنها داشته است و در ضمن براي برداشت شن و ماسه هم بايد از سازمان آب استعلام ميكردند كه چنين نكردهاند.
در پايان قرار شد كه كارشناسان منابع طبيعي و اداره صنايع و معادن، گزارشهاي خود را به مسئولان بالاتر خود بدهند تا در نهايت به دادگاه كلاردشت ارايه شود.بنا به اعتقاد سليمانپور رئيس شوراي شهر كلاردشت حمايت مطبوعات و سازمانهاي غيردولتي طرفدار محيطزيست ميتواند در حفظ محيطزيست و جاذبههاي طبيعي كلاردشت بسيار موثر باشد.
محمدي پيشنهاد كرد كه نمايندگان شوراي كلاردشت ديداري با رييس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري داشته باشند و از ايشان درخواست كنند كه براي حفظ جاذبههاي گردشي و تاريخي كلاردشت كه ميتواند درآمدي به مراتب بيشتر از برداشت سنگ براي كشور داشته باشد، براي متوقف ساختن فعاليت معدن اقدام كند. او گفت كه منطقه علمكوه در بالادست كلاردشت، به دليل داشتن چهره خاص زمين شناختي و چشماندازهاي كمنظير در تمامي ايران منحصر به فرد است و از سال 1381 عنوان «اثر طبيعي ملي» دارد؛ پوشش جنگلي و مرتعي مشابه حوزه كلاردشت فقط در نيم درصد از مساحت ايران قابل مشاهده است. به اين دليل فعاليتهايي مانند معدنكاوي اگر هم در كوتاهمدت سودآور باشد، در درازمدت براي كشور زيانآور است، چرا كه يك سرمايه طبيعي را نابود ميسازد.
همچون كندن پوست پلنگ براي دوختن پالتو است!
اكنون گردشگراني كه وارد منطقه ميشوند، با مشاهده تخريبهاي گسترده كوه و جنگل و مرتع در امتداد راه دسترسي به اين اثر ملي و ديدن دپوي سنگهاي بريده شده در كنار رودخانه، درههايي كه تا حدود كيلومتر پس از رودبارك (تا تنگ گلو از يك طرف و برير از سوي ديگر) جادهكشي و تخريب شده، با خود چه تصويري را از منطقه خواهند برد؟واقعا برداشت سنگ از كلاردشت، همچون كندن پوست پلنگ براي دوختن پالتوست!
ساعت 5 بعدازظهر به ديدن سليمانپور رييس شوراي اسلامي شهر كلاردشت رفتيم. او از تخريب طبيعت منطقه سخت گله داشت و گفت كه شورا به پشتوانه حركت مردم درمخالفت با نابودسازي كوه و جنگل و رودخانه كلاردشت، اكنون با دلگرمي و قاطعيت بيشتري در مقابل شركت بهرهبردار سنگ ايستاده است.
همچنين گفت كه حمايت مطبوعات و سازمانهاي غيردولتي طرفدار محيطزيست ميتواند در به كرسي نشاندن حرف ما كه همانا حفظ محيطزيست و جاذبههاي طبيعي كلاردشت است، بسيار موثر خواهد بود.
محمدي پيشنهاد كرد كه نمايندگان شوراي كلاردشت ديداري با رييس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري داشته باشند و از ايشان درخواست كنند كه براي حفظ جاذبههاي گردشگري و تاريخي كلاردشت كه ميتواند درآمدي به مراتب بيشتر از برداشت سنگ براي كشور داشته باشد، براي متوقف ساختن فعاليت معدن اقدام كند. او گفت كه منطقه علمكوه در بالادست كلاردشت، به دليل داشتن چهره خاص زمين شناختي و چشماندازهاي كمنظير در تمامي ايران منحصر به فرد است و از سال 1381 عنوان «اثر طبيعي ملي» دارد؛ پوشش جنگلي و مرتعي مشابه حوزه كلاردشت فقط در نيم درصد از مساحت ايران قابل مشاهده است. به اين دليل فعاليتهايي مانند معدنكاوي اگر هم در كوتاهمدت سودآور باشد، در درازمدت براي كشور زيانآور است، چرا كه يك سرمايه طبيعي را نابود ميسازد. همچون كندن پوست پلنگ براي دوختن پالتو است!
اكنون گردشگراني كه وارد منطقه ميشوند، با مشاهده تخريبهاي گسترده كوه و جنگل و مرتع در امتداد راه دسترسي به اين اثر ملي و ديدن دپوي سنگهاي بريده شده در كنار رودخانه، درههايي كه تا حدود كيلومتر پس از رودبارك (تا تنگ گلو از يك طرف و برير از سوي ديگر) جادهكشي و تخريب شده، با خود چه تصويري را از منطقه خواهند برد؟ برداشت سنگ از كلاردشت، همچون كندن پوست پلنگ براي دوختن پالتوست!(chn)