رسمي پر دردسر!
شب يلداي مهربان مغلوب ديو تجملات
از هفته پيش براي مراسم شب چله دخترش آماده شده خانه را آب و جارو کرده و براي خودش و دخترش که يکماه از نامزدياش ميگذرد سفارش لباس داده است. تلفن را بر ميدارد و ميهمانها را دعوت ميکند. به ليست بلند و بالايي که حدود 50 نفر را شامل ميشود نگاهي مياندازد. هنوز چند نفر ديگر ماندهاند تا از شر دعوت ميهمانها خلاصي يابد. بعد از آن نوبت ميرسد به سفارش ميوه و شيريني و آجيل براي آن شب.
دخترش ميگويد: بايد چند نوع غذا سفارش بدهيد. مادر با عصبانيت ميگويد: فکر پدرت باش هنوز از پس قرض و قوله مراسم نامزديات برنيامده. نبايد به او فشار بياوري.
دختر با ناراحتي ميگويد: من آبرو دارم. نميخواهم فردا سرکوفت بشنوم، که مراسم فلان دختر فاميلمان در باغ و رستوران بود آن هم با چه دبدبه و کبکبهاي. من اين چيزها سرم نميشود بايد چند نوع غذا... در همين اثنا پدر خسته و کوفته از راه ميرسد و متوجه موضوع مورد بحث ميشود، ميگويد: از کجا بياورم. همين امروز به خاطر ديرکرد قسط وامي که براي نامزديات گرفتهام به من اخطار دادهاند، آبرويم درخطر است. نامهاي از کيفش در ميآورد و با عصبانيت روبهروي دخترش ميگيرد و سر او فرياد ميکشد: تو چرا اينقدر خودخواهي و فقط به خودت و آبرويت فکر ميکني،
دختر با عجله پلهها را بالا ميرود و با شدت در اتاقش را به هم ميکوبد. پدر و مادر مستأصل به هم مينگرند.
رحيم از ماشين پياده ميشود و دزدگير ماشين مدل بالايش را ميزند. دست مادرش را ميگيرد و به مغازه ميوهفروشي که به داشتن ميوههاي تر و تازه و دستچين معروف است، وارد ميشوند. ميوهفروش که مشترياش را ميشناسد با خوشرويي با آنها چاق سلامتي ميکند. رحيم با مشورت مادرش سفارش 12 نوع ميوه و از هر کدام... کيلو را ميدهد بيعانه ميدهد و به اتفاق مادرش از مغازه خارج ميشود.
نفسي ميکشد و ميگويد: خب اينهم از شيريني، آجيل و ميوه حالا ميماند کادو و هديه مادرش ميگويد: وقتي آنها مراسمشان را در بهترين هتل گرفتهاند ما نبايد جلوي آنها کم بياوريم. بايد کادويي بگيريم که حرفي در آن نباشد و رحيم جلوي جواهرفروشي ترمز ميزند.
شب چله و يا شب يلدا را پيش رو داريم و خوب ميدانيم که فصل پاييز رو به اتمام است و فصل سرد زمستان در آغاز راه. براي تمام ايرانيان شب يلدا رسمي خاطرهانگيز است. از هزاران سال پيش ايرانيان در چنين شبي که بلندترين شب سال و شب غلبه نور برتاريکي است در خانه بزرگ فاميل گردهم ميآيند و با صرف تنقلات، آجيل و ميوه بر مودت و دوستي ميان خود ميافزايند.
از يکي از بزرگ ترها که درباره ي اين شب ميپرسم آهي ميکشد و ميگويد: يادش بخير. چه حال و هوايي داشت. از مدتها قبل منتظر رسيدن اين شب بوديم. همهء افراد فاميل در منزل بزرگ خانواده جمع ميشدند و بيپيرايه از مشکلات خود ميگفتند و سعي ميکردند با استفاده از تجارب بزرگترها راهحلي براي گرهگشايي اين مشکلات بيابند.
وي قد راست ميکند و ميگويد: وقتي همه ميآمدند و جمعمان تکميل ميشد، شاهنامهخواني آغاز ميشد و بعد تفأل به ديوان حافظ که حال و هوايي به مجلس ميداد.
دستي به محاسن سفيدش ميکشد و ادامه ميدهد: اما حالا چي؟ نه خبري از شاهنامهخواني است و نه تفأل به حافظ. وقتي هم ميآيند يا دير ميآيند و يا عجله دارند که زودتر بروند، بعضيهايشان هم اصلا" نميآيند و براي خودشان برنامه دارند. يا رستوران رزرو کردهاند يا براي شب چلهاي تازه عروس و داماد فاميلشان دعوت دارند.
دکتر قاضي استاد دانشگاه در اين باره ميگويد: سنت رسم شيرين و دلنشين شب يلدا که هم صله رحم بود و هم گذران يک شب طولاني حالا به رسمي دردسرساز براي خانوادهها به خصوص آنها که تازه عروس و داماد دارند تبديل شده است.
وي ميافزايد: ابتدا بردن چند نوع ميوه و آجيل در شب چله براي عروس رسم بود و در برخي از شهرها و استانهاي ايران براي عروسشان هديه ميفرستادند.
اما هر روز بر تجملات افزوده شد. اين ميوهها بعد تبديل به خوانچههايي از چندين نوع ميوه و هدايايي گرانقيمت شد و حالا هم خود شاهديد که برگزاري اين مراسم در هتل و رستوران کاري است که اگرغير از آن باشد تعجبآور است.
واقعا" عجيب است که اصل مراسم شب چله در حصار تجملات وتشريفات در حال تغيير شکل و به فراموشي سپردن است.
دکتر قاضي ميگويد: در شب يلدا خانوادهها با دور هم جمع شدن زمستان سرد را با گرمي محبت و عاطفه آغاز ميکنند. هر چند تجملات و تشريفاتي که به اين رسم افزوده شده نتوانسته اين رسم را از يادها بزدايد اما باعث شده است که حلاوت و شيريني اين شب در کام بسياري تلخ شود و سرمنشأ کدورتهايي شود که به اختلافات بزرگ دامن ميزند.
وي ميافزايد: براي رفع تجملات که به تمامي آداب و رسوم ما رسوخ کرده است بايد فرهنگسازي شود.
اگر خانوادهها به اصل و پيام اين رسم که همانا دور هم بودن و به جا آوردن صله رحم است توجه کنند و از آميختن با تجملات و تشريفات که براي ما دردسرساز شده است بپرهيزند مطمئنا" اين آيين براي همهء ايرانيان همچون گذشته خوشايند خواهد بود و دغدغه اين که چه هديهاي براي داماد و عروسمان بفرستيم و چطور مراسم شب چله را برگزار کنيم آزارمان نخواهد داد.
يکبار براي هميشه بايد با تشريفاتي که جز صرف هزينههاي اضافي پيامدي ندارد مقابله کنيم تا بتوانيم از آداب و رسومي که هزاران سال سينه به سينه حفظ شدهاند لذت ببريم.
يک کارشناس اجتماعي نيز در اين باره ميگويد: برگزاري پرهزينه مراسم شب چله اگرچه ممکن است براي گروهي از خانوادهها سهل و آسان باشد اما بايد پذيرفت که اين تشريفات در سايه چشم و همچشميها براي عدهاي دردسرساز شده است.
کما اينکه متاسفانه هر سال به شاخ و برگ آن نيز اضافه ميشود.
وي ميافزايد: بنابراين، خانوادهها بايد گام اول را در حذف اين شاخ و برگهاي زايد و تشريفات بردارند و اين هزينهها را صرف ساير نيازهاي فرزندانشان کنند تا هم اين سنت حسنه همچون گذشته حفظ شود و هم دغدغههاي مالي جوانان کاهش يابد.(khorasannews)