وظايف سنگين استاندار
يادداشتي از:دكتر غلامعلي رنجبر(بهره سوم)
از شانس بد اين روزها ويترين خبر مازندنومه به سرعت پر مي شود و شهروندان تا متوجه خبري بشوند صفحه اول محو مي شود و پيدا كردن اين يادداشت ها در صفحه هاي آرشيو هم يا آسان نيست و يا صفحه اي كه آنها را حفظ كند به وجود نيامده است. هيچ راه آساني هم براي جستجوي آن وجود ندارد يعني اين كه ما هر چه گشتيم و واژه هاي استاندار، وظايف سنگين و يا عنوان كامل را به كار برديم در هيچ كدام از آرشيوهاي گفت وگو، گزارش، مقالات، اخبار و... پيدا نكرديم. از اهالي مديريت مازندنومه اين درخواست زيادي نيست كه آرشيوي هم براي يادداشت ها در نظر بگيرند و در ضمن آرشيو ماه هم فعال بشود تا جست وجوي ما اين قدر به در بسته خيطي بر نخورد.
توضيح مازندنومه:
1-از نوازش آقاي رنجبر سپاسگزاريم.مطالب ارسالي ايشان،معمولا"با مسايل روز استان ارتباط داشته ، حکم يادداشت روز يا سرمقاله را براي ما دارد،بنابراين براي حفظ تازگي مطالب تلاش مي کنيم در پخش آن شتاب کنيم و مطالب جناب دکتر را در نوبت پخش در ستون مقاله ياگزارش قرار ندهيم.به همين دليل نوشته هاي ايشان در ستون مياني(خبرها)قرار مي گيرد که طبيعتا"به تدريج به آرشيو منتقل مي شود.از ويژگي هاي ياداشت هاي روزانه و سرمقاله گونه،يکي همين است که خيلي زود تاريخ مصرف خود را از دست مي دهد.
2-براي ملاحظه آرشيو خبرها به پايان صفحه،قسمت «تمامي خبرها» و"آرشيوماهانه"مراجعه شود.(http://www.mazandnume.com/?PNID=N128)
3- طراحي تازه مازندنومه هنوز کامل نشده است و سايت چند ايراد فني دارد؛از جمله قسمت «جست و جو» که برنامه آن در حال نوشته شدن است.«جست وجو»ي پيشين اشکال هايي داشت و ما نخواستيم دوباره از آن استفاده کنيم.به محض آماده شدن امکان جديد serch،مخاطبان محترم مي توانند از آن استفاده کنند.
4-از آن جايي که حجم يادداشت هاي رسيده زياد نيست،نمي توانيم ستون ويژه اي رامثل«گفت وگو»،«گزارش» و«مقاله» به آن اختصاص دهيم.اما براي حسن اجراي کار وسپاسگزاري از اهتمام و مراحم آقاي رنجبر،تمام مطالب ايشان را به زودي زير يک عنوان کلي در ستون مقاله ها پخش خواهيم کرد.
5-mazandnume از همه مخاطبان فرهيخته و انديشه ورز خويش سپاسگزار است.
----------------------------------------------------------
در دو بهره قبلي متذكر شديم كه استفاده از دانشگاهيان در مديريت به عدالت نزديك تر است تا بهره گرفتن از افرادي كه نه بر مبناي لياقت ها و شايستگي هاي فردي خود كه بر اساس روابط و دم اين و آن را ديدند بر اريكه مديريت چنگ زدند و بر سر سفره علي (ع) خوان معاويه اي پهن كرده و بيت المال را ملك خويش دانسته و براي تحكيم قدرت خويش و بنا نمودن حاشيه هاي امن براي خود از آن بهره مي جويند.
سئوال اساسي و فرض مهم در اين است كه آيا استاندار در اين راه براي خود رسالتي قايل است يا همه اين گفته ها حرف مفتي است كه گوش شنوايي براي آن نيست؛ همان طور كه قبلاً هم نبود. فرض روشن اين نوشتار اين است كه واقعاً استاندار آمده كه براي استان كار كند و معضلات را از بين ببرد. اولين و بديهي ترين مسئله پيدا كردن شناخت و ريشه يابي آنها است.
اول بايد دانست مشكل (مشكلات) كدامند؟ علت بروز و ظهور آنها چيست؟ راه حل برون رفت از مشكل چيست؟ در علم اصلاح نباتات اصلي وجود دارد كه براي انجام يك انتخاب مفيد و صحيح بايد در ابتدا با تنوعي از يك صفت روبرو باشيم تا فرصت انتخاب را پيدا كنيم وجود اين تنوع مهم ترين مسئله و انجام انتخاب صحيح مهمترين هنر يك اصلاح كننده است.
اگر استاندار بنا به تشخيص فطري يا غريزي دريافته باشند كه قسمت مهمي از مشكلات در وجود مديران ناكارآمد نهفته است براي آن چه كار بايد انجام دهند؟ آيا راهي غير از سناسايي مديران و بررسي قدرت و توان آنان وجود دارد؟ بررسي گزارش ها فقط به آگرانديسمان و بزرگ نمايي و درشت نمايي كاركرد مجموعه به نام مدير تاكيد دارد و ناكرده ها را بيان نمي كند.
فرض كنيد شما مي خواهيد خانه اي با 30 طبقه بنا کنيد؛ اگر 20 طبقه را تكميل كرده باشيد و هي گزارش دهيد كه من آنم كه 20 طبقه را احداث نمودم و آن را درشت نمايي كنيد كه در مقايسه با قبلي ها كه 19 طبقه احداث مي كردند من 20 طبقه بنا کردم، بنابراين از همه سر تر هستم؛ اصل انجام وظيفه كه بنا نمودن 30 طبقه بود در گرد و خاكي كه براي بنا نمودن يك طبقه اضافه تر از مديران ضعيف تر به پا كرده است پنهان مي شود و كسي متوجه ضعف او نمي شود.
تقريباً تمام مديراني كه بعضاً به صورت مسئله داري نمونه استاني و ملي هم شده اند و كم مانده كه ادعاي نمونه جهاني و دريافت جايزه نوبل را هم داشته باشند چنين حالتي دارند. اي كاش مي شد به اسم، مشخصات تمام مديران مشمول اين تحليل را بيان مي كرديم ولي خارج از اصول و چارچوب قانوني است و نمي شود با آبروي افراد به راحتي ور رفت، هر چند كه خود اينان در جلسات آزادانه زير آب آدم را مي زنند و از آدم در ذهن آنهايي كه اختيار تصميم گيري و انتخاب را دارند ديوي درست مي كنند كه هر گونه نزديك شدن به او را خطرناك جلوه مي دهند.
همين اواخر نماينده اي در جمعي گفته روي فلاني تاكيد نكنيد كه قابل دفاع نيست. پرسيده شد چرا؟ گفت مخالف زياد دارد. گفتند علت مخالفت آنها چيست؟ گفته شد چيزي ابراز نشد، ولي ظاهراً فلاني از روابط عمومي قوي برخوردار نيست و خود را به نمايندگان وصل نمي كند و به آنها نمي چسباند!
شما را به خدا ببينيد نمايندگان مردم بر روي چه توانمندي هايي تاكيد دارند؟ برادران! انتخاب شده هاي شما كه غالباً تو زرد از آب در آمدند و آنهايي كه خيلي خودشان را به شما مي چسبانند كه عاقبت موجب سرشكستگي شما شدند و خود ديديد كه دسته گل هاي زيادي به آب داده اند. واقعاً دل تان به اين خوش است كه كسي بيايد و براي دو روزه دنيا پاچه خواري شما را بكند؟ واي بر شما.
اگر كسي ادعا كند به لحاظ مقايسه از نظر توان مديريتي و علم و دانش و ذكاوت و هوش از استاندار منتخب دولت محترم توانمندتر است آيا از نگاه استاندار محترم بايد مورد شماتت واقع شود؟ آيا استانداري كه براي خدمت آمده نبايد نسبت به بيان معضلات و مشكلات توسط احدي كه براي آن وقت گذاشته خوشحال باشد؟ از اين رو و با اين احساس مي خواهم وقت بيشتري بر روي اين موضوع بگذارم. البته ملاحظاتي هم وجود دارد كه نمي توانم خيلي آشكار آن چه كه سال ها در دل نهان شده و آزارم داده بيان کنم. آن چه مي نويسم بخش مجاز براي كلي گويي هايي است كه مشتي است نمونه خروار.
وظيفه ديگري كه استاندار محترم بايد به آن همت گمارند، انتخاب معاونان، فرمانداران و بخشداران مناسب است. يكي از ضعف هايي كه در سابق وجود داشت انتخاب معاونان استاندار بر مبناي رفاقت، سابقه دوستي و همشهري گري، حزب گرايي و تبارگرايي بود. حال تنها سخني كه با استاندار محترم دارم اين است كه اين كار را نكنند.
انتخاب فرمانداران هم نمي شود بدون داشتن نظر نمايندگان انجام شود ولي تحميل فرمانداران از سوي نمايندگان نوعي ستادگرايي و تبارگرايي انتخاباتي را دامن مي زند. حال كه بنا است بر اختيارات استانداران افزوده شود و عزل و نصب بخشداران در اختيار ايشان قرار گرفته است،شايسته است تلاش شود عزل و نصب فرمانداران، رؤساي سازمان ها و مديران كل دستگاه ها همه توسط استاندار انجام گيرد.
وزارتخانه ها نشان دادند كه در انتخاب مديران اشتباه زيادي را مرتكب مي شوند و تحت تاثير نفوذها قرار مي گيرند. بحث سئوال از وزير در مجلس به صورت اهرمي در آمده كه اراده نماينده را براي تحميل افرادي خاص بر وزارتخانه غالب مي کند.
اگر بنا است استان تحت فرمان مديريت عالي استان اداره شود بايد اختيارات متناسب با اين جايگاه تعريف شود. استاندار وظيفه دارد كه براي تحقق اين امر تلاش جدي کند. استاندار محترم قبل از بررسي جامع راجع به شيوه هاي تصميم گيري در امر اعتبار و تعريف سهميه اعتباري استان مقدار و شيوه تقسيم آن را شايسته استان مازندران نمي دانند. اين ديدگاه خيلي عجيب و تازه نيست. مهم اين است كه چه مقدار تلاش و چگونه براي اصلاح اين مسئله اقدام خواهد شد؟
راهكار استاندار براي اين مسئله چه خواهد بود؟ ديگراني هم بودند كه اين مسئله را در ابتدا گوشزد كردند ولي توان پيگيري خوبي از خود بروز ندادند. واقعاً اگر دولت در جهت عدم تمركز كار كند و تنها به شعار بسنده نكند مي تواند گره از كار بسياري از مشكلات بگشايد.
بسياري از اعتبارات متمركز و ملي وقتي كه مي خواهد به استان بيايد از قبل سهم ستادي و بالاسري وزارتخانه اي و معاونت مربوط از آن كسر شده و مقدار ناچيزي از آن به استان ها مي رسد. مخارج وزارتخانه ها بسيار بالا رفته و با اعتبارات جاري خود توان جوابگويي را ندارند و وزير و معاونان اين اختيار را در خود مي بينند كه از قبل اعتبارات ملي مشكل مالي ستادي خود را حل و فصل كنند و كارگزاران آن هم در فاكتورسازي و مستند كردن به شكل مورد قبول و پسند سازمان هاي مواظب استاد هستند.
يكي از وظايف مهم استاندار پي گيري بحث تمركز زدايي در زمينه حذف اختيارات وزارتخانه اي و استاني كردن اعتبارات تا جاي ممكن است. مثال واضحي كه مي تواند مورد پي گيري واقع شود بودجه هاي مربوط به دانشگاه هاي دولتي است.
استاندار محترم بايد اين سئوال را داشته باشد كه چرا تاكنون اعتبارات دانشگاه ها استاني نشده است؟ آيا مي دانيد كه در اثر همين استاني نشدن اعتبارات تنها دانشگاه دولتي وزارت علوم به چه شكلي با اين اعتبارات رفتار كرده است؟ آيا مي دانيد كه اعتقاد ما اين است كه آباداني بيشتر پرديس دانشگاه و برخوردار شدن كاركنان و دست اندركاران سازمان مركزي دانشگاه ناشي از اعمال محدوديت براي مجتمع هاي دور دستي مانند مجتمع كشاورزي و منابع طبيعي بوده است؟
توزيع نامتوازن اعتبارات بين دانشكده ها و مجتمع ها و سليقه اي عمل كردن هنوز هم ما را به شدت رنج مي دهد. چرا بايد مؤاخذه كننده اي براي اين گونه عملكرد در داخل استان وجود نداشته باشد؟ چرا دانشگاه علوم پزشكي از مواهب اعتبارات استاني برخوردار مي شود و مشكلات خود را در داخل استان حل و فصل مي كند ولي دانشگاه ما از اين عنايت برخوردار نمي باشد؟ البته در مورد دانشگاه و نوع مديريت حاكم بر آن حرف هاي زيادي دارم كه بنا به ملاحظاتي الآن از بازگو نمودن آن معذورم.
عين همين مسئله در ارتباط با طرح هاي تحقيقاتي مراكزي مانند مركز تحقيقات كشاورزي وجود دارد. به دليل همين متمركز بودن اعتبارات تحقيقاتي مؤسسات مادر تحقيقاتي بر مراكز استاني حكومت ظالمانه اي را اعمال مي كنند. رشد مراكز در امر تحقيق به شدت توسط آنها محدود مي شود و عمدتاً از نيروهاي آن به صورت تكنسين و در حد پايين استفاده مي شود.
به نظر مي رسد كليه مراكز تحقيقات و حتي مؤسسات تحقيقات مستقر در استان بايد به صورت زير مجموعه سازمان متبوع خود باشند و اعتبارات آنها از محل اعتبارات استاني تعريف و تامين گردد. در اين صورت برنامه ريزي بهتري مي تواند براي اولويت هاي تحقيقاتي استاني انجام داد و تعامل بيشتري را بين دستگاه ها و دانشگاه ايجاد نمود. يكي از مشكلات استفاده از اعتبارات بند د تبصره 45 همين است كه تامين اعتبار 40% سهم دستگاه اجرايي با وجود مشكل اتصال به مركز ميسور نمي باشد و غالباً به بن بست هاي مديريتي برخورد مي كند. يكي از وظايف استاندار اين است كه از پخش شدن مركزيت سازماني سازمانها و ادارات كل چلوگيري به عمل آورد و تا جاي ممكن تلاش نمايد آنهايي را كه در جاي ديگري مستقر شده اند به مركز استان باز گرداند. مركز استان متعلق به همه شهروندان استان است و همه در آباداني وعمران آن بايد سهيم باشند و همه هم بايد به طور مساوي از مواهب آن بهره مند شوند.
اين مسير كندن اعتبارات از مركز استان و بي دفاع رها كردن آن بايد خاتمه پيدا كند و افرادي كه قبلاً به خاطر اين گونه عملكرد تشويق شده و به صورت چهره هاي محبوب در آمده بودند بايد مورد ملامت و سرزنش واقع شوند. تضعيف مركز استان تضعيف كل استان و استاندار آن را به همراه خواهد داشت. مگر ما از گرگان كمتر هستيم كه از ابندا به طور محكم به عنوان شهر مركز استان تعريف شده و احدي را ياراي تجاوز به حريم آن نمي باشد. بياييد با هم واقعاً مشكلات مركز استان را مورد پيگيري قرار دهيم. در شماره بعد به اين مهم پرداخته مي شود.
(ali.ranjbar@gmail.com)