اعتدال روحانی، اصلاحطلبی غیر افراطی است
به مناسبت دوم خرداد/پیامدهای مهم و ارائه شده دوم خرداد را باید در مصادیقی چون افزایش آگاهیها و بیداری ملی و مذهبی در ایران و طرح و پیگیری جدی مطالعاتی چون ضرورت آگاهی و امنیت قانونی، رعایت حقوق شهروندی، قوام جامعه مدنی، اصلاحطلبی دینی، نفی ارتجاع و ارتداد فکری، سیاسی و دینی و تقویت گفتمان و فرهنگ نقد و اولویت دیالوگ به جای مونولوگ و قائل شدن بر انگارههایی چون رجحان امنیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بر سیاست و فرهنگ جامعه امنیتی و نیز تقویت تفکر مبتنی بر تلاش برای گفتوگوی تمدنها و ضرورت تنشزدایی در سیاست و روابط خارجی جستوجو کرد.
مازندنومه؛ سرویس سیاسی، کلثوم فلاحی: لطفالله آجدانی استاد تاریخ و فعال سیاسی، پای ثابت مناظرههای مختلف، در گفتوگویی به تشریح مصداق اصلاحات ایرانی، پیامدهای جنبش اصلاحی دوم خرداد، سرنوشت اعتدالگرایی و... پرداخت. وی از نقشآفرینان به پیروزی رسیدن گفتمان اعتدالگرایی در 24 خرداد است.
بارزترین مصداق اصلاحات ایرانی بعد از مشروطه چیست؟
نخستین مصداق اصلاحات ایرانی را در حوزه نظر و عمل میتوان در مبانی فکری و آثار اصلاحطلبان روحانی و روشنفکر عصر قاجار و مشروطه و اصلاحطلبان درون حاکمیت عصر قاجار و بازتولید آن را در میان گروههای اصلاحطلبان معاصر جستوجو کرد، اما بازتولید آن در قالب گستردهتر که توانسته باشد چهره خود را فراتر از مبانی نظری در تعین بخشی به رفتارهای سیاسی اجتماعی نشان دهد را میتوان در برههای از تاریخ انقلاب اسلامی و در آستانه و مقارن با ظهور و استقرار دولت اصلاحات عنوان کرد و نخستين مصداق بارز اصلاحطلبی در دولت و جامعه ایران مشاهده کرد، مصداق بارزتری از اصلاحات که هم دستاوردها و هم ناکامیهایی را به دنبال داشته است.
پیامدهای جنبش اصلاحی دوم خرداد برای کشور چه بود؟
پیامدهای جنبش اصلاحی دوم خرداد را باید با توجه به زوایای مختلف دستاوردها و ناکامیها و همچنین نقاط ضعف و قوت آن در چهارچوب گفتمان نظری و رفتارهای آن جنبش ارزیابی کرد. یکی از پیامدهای جنبش اصلاحی دوم خرداد این بود که وضع موجود محافظهکار و رویکرد افراطی حافظ وضع موجود را به چالش گرفت و از ضرورت ایجاد پارهای تغییرات در نگرش و رفتارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در ساخت حکومت و جامعه خبرداد.
پیامدهای مهم و ارائه شده دوم خرداد را باید در مصادیقی چون افزایش آگاهیها و بیداری ملی و مذهبی در ایران و طرح و پیگیری جدی مطالعاتی چون ضرورت آگاهی و امنیت قانونی، رعایت حقوق شهروندی، قوام جامعه مدنی، اصلاحطلبی دینی، نفی ارتجاع و ارتداد فکری، سیاسی و دینی و تقویت گفتمان و فرهنگ نقد و اولویت دیالوگ به جای مونولوگ و قائل شدن بر انگارههایی چون رجحان امنیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بر سیاست و فرهنگ جامعه امنیتی و نیز تقویت تفکر مبتنی بر تلاش برای گفتوگوی تمدنها و ضرورت تنشزدایی در سیاست و روابط خارجی جستوجو کرد.
جنبش اصلاحی دوم خرداد نشان داد به همان اندازه که اصلاحات برای حکومت و جامعه ایرانی، یک ضرورت است اگر این ضرورت دچار بدفهمی، بدخوانی و افراطیگری شود خود نیازمند ضرورت اصلاحات است. با این واقعیت باید شجاعانه روبهرو شویم که یکی از پیامدهای تلخ اما درسآموز وجود افراطیگری (در میان گروهی از اصلاحطلبان که خود یکی از مهمترین عوامل پارهای ناکامیهای درون گروهی جریان اصلاحات در ایران بوده و هست)، درک این واقعیت است که جریان اصلاحطلبی و اصلاحطلبان باید از هرگونه افراطیگری در حیطه نظر و عمل اجتناب کنند.
چرا با پایان دوران دولت اصلاحطلب، این گفتمان شکست خورد؟
من نه کاربرد واژه شکست را برای جریان اصلاحات صحیح میدانم و نه جریان اصلاحات در ایران را محدود به دولت اصلاحات. تردیدی نیست که دولت اصلاحات بازتاب برجستهای از نمود علمی اندیشهها و تکاپوی اصلاحطلبی در جامعه ایرانی و به ویژه در بخشی از حاکمیت سیاسی بود اما اندیشهها و جریان اصلاحطلبی در ایران با دولت اصلاحات آغاز نشد که با پایان آن دولت هم به پایان برسد از این رو اعتقادی به شکست جریان اصلاحطلبی دوم خرداد با پایان دولت اصلاحات ندارم.
جنبش اصلاحات تاریخ معاصر ایران و هم جنبش اصلاحی دوم خرداد دارای پارهای کامیابیها و ناکامیها بوده است که به اعتبار آن کامیابیها پیروز و به اعتبار آن ناکامیها شکستخورده تلقی میشود. عبارت صحیح درباره این جریان آن است که پرسیده شود چرا با پایان دوران دولت اصلاحات، این جریان در انتخابات شکست خورد چون میان شکست هر جریان در یک انتخابات با شکست آن جریان در همه عرصهها تفاوت وجود دارد. معتقدم با پایان دوران دولت اصلاحات، این جریان فقط در رقابتهای انتخاباتی شکست خورد چون بسیاری از رهبران و تشکلهای سیاسی موسوم به اصلاحطلبان دوم خرداد نتوانستند با چیدمان کارآمدی که قادر به وحدت و سازماندهی فراگیر و بسیحگری گسترده توده اجتماعی باشد به میدان رقابت پا بگذارند.
پارهای از ناکامی گفتمان دوم خرداد و بازتاب آن را در رفتارهای سیاسی افراطیگرایانه و ناقض سرشت مبانی نظری اصلاحات از یک سو و پارهای رفتارها و رویکردهای پوپولیستی رقیب انتخاباتی جریان اصلاحات از سوی دیگر، نقش مهمی در شکست انتخاباتی جنبش دوم خرداد پس از دوران دولت اصلاحات برخوردار بود اما تاکید میکنم جنبش اصلاحی به طور عام و جنبش اصلاحی دوم خرداد به صورت خاص هرگز شکست نخورد و با فراز و فرودهایی چند و با درجات متفاوتی در سطح مختلف سیاسی اجتماعی به حضور خود ادامه داده و میدهد.
پذیرش واقعیت پارهای ناکامیها و ضعفها و انتقادات وارد بر جریان اصلاحطلبی در ایران، مانع پذیرش واقعیت نیاز به اصلاحات به عنوان یک ضرورت در جامعه ایران نیست. همین ضرورت، مهمترین و بهترین علت و نشانه تداوم جریان اصلاحطلبی در ایران است.
آیا اعتدال روحانی را در راستای اصلاحات دوم خرداد میدانید؟
دکتر حسن روحانی چندین بار خود را ادامه دهنده راه حجتالاسلام سید محمد خاتمی و آیتالله هاشمی رفسنجانی خوانده است. تردیدی نیست که راه خاتمی و هاشمی با وجود همسوییها و نزدیکیهای بسیار، از پارهای تفاوت با یکدیگر برخوردار است و نمیتوان افکار و رفتار و عملکرد خاتمی و هاشمی را الزاما و به طور کامل با یکدیگر منطبق دانست.
تاکید روحانی بر ادامه راه خاتمی و هاشمی این پیام را دارد که روحانی بر آن است و میکوشد تا مشترکات راه خاتمی و هاشمی را مبنای راه سومی قرار دهد که با وجود نزدیکی به راه خاتمی و هاشمی، راه میانهای است بین خاتمی و هاشمی. راهی در چهارچوب اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط، بر آن است تا از همه ظرفیتهای موجود و سازنده اصولگرایان و اصلاحطلبان معتدل برای حل و کاهش مشکلات و تنگناهای موجود در پیشرفت و توسعه کشور و جامعه استفاده کند.
اگر بپذیریم جریان اصلاحات موسوم به دوم خرداد از زمان دولت خاتمی و پس از آن و هم اکنون با درجات مختلفی در کشاکش طیف معتدل و افراطی قرار داشته و دارد، بدون تردید اعتدال روحانی را میتوان و باید در راستای گفتمان اصلاحطلبی و اصلاحطلبان غیر افراطی دانست.
اینکه روحانی اصولگرا است یا اصلاحطلب، دعوای ناشی از بدفهمی و بدخوانی از روحانی و گفتمان اعتدال است، روحانی نه اصلاحطلب است و نه اصولگرا؛ او یک اعتدالگرا است که رگههایی از اصلاحطلبی و اصولگرایی را با خود دارد. اعتدال وجه مشترک روحانی با اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل است اما البته که روحانی و جریان اعتدالگرایی به عنوان یک راه سوم و جنبش مستقل، به جریان اصلاحات نزدیکتر است تا اصولگرایی.
آیا گفتمان اعتدالگرایی سرنوشتی مشابه گفتمان اصلاحات خواهد داشت؟
معتقدم به حکم عقلانیت تاریخی و تجربیات سیاسی و اجتماعی، هیچ گفتمانی نمیتواند الزاما سرنوشت مشابهی با دیگر گفتمانها داشته باشد چون سرنوشت هر گفتمانی مستقل از سرنوشت گفتمانی دیگر و نیز تابع متغیرهای خاص خود است.
یکی از این متغیرها، شرایط زمانی و چگونگی نقشآفرینی یک گفتمان و کنش و واکنشهای رقبای آن گفتمان است. بر این باورم گفتمان اعتدالگرایی اگر در رفتارهای سیاسی اجتماعی خود دچار فاصله از سرشت خود نشود قطعا سرنوشتی موفقتر از گفتمان اصلاحات خواهد داشت همچنان که اگر جریان اصلاحات نیز در مبانی نظری و رفتارهای سیاسی اجتماعی خود دچار پارهای انحراف و آسیب نمیشد میتوانست سرنوشت موفقتری داشته باشد البته باید دقت کرد که بیم انفعالزدگی در برابر مخالفان جریان اعتدال و انحراف به سوی رویکردهای پوپولیستی در میان جریان اعتدالگرایی دو خطر مهمی است که امید و اثربخشی جریان اعتدال را تهدید میکند.
علاوه بر آن گفتمان اعتدالگرایی روحانی و حامیان او به تدریج اما به شدت نیازمند ارائه تعریف جامع مدون فراگیر و شفاف و تعمق یافته از مفاهیم گفتمان اعتدال و بازتاب آن در رفتارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود است.
*مطالب مرتبط:
گمان مبر که به آخر رسید کار مغان
- پنجشنبه 7 خرداد 1394-9:12
آجدانی از کی و چه زمانی اعتدال گرا شده است...
- دوشنبه 4 خرداد 1394-22:42
درود بر مرد اعتدال و اقتدار دکتر آجدانی
- دوشنبه 4 خرداد 1394-0:58
سالروز دوم خرداد مبارک. ممنون از مصاحبه