تعداد بازدید: 5297

توصیه به دیگران 1

چهارشنبه 4 مرداد 1385-0:0

شعرنيمايي‌، شعر شاملويي‌

برگرفته از كتاب" گفت‌وگوي‌ ناصر حريري(شاعر و نويسنده بابلي و مدير انجمن امداد به بيماران سرطاني)‌ با احمد شاملو"،چاپ جديد.


بررسي‌ تاريخي‌ و ادواري‌ شعر فارسي‌ در ايران‌، به ويژه‌ شعر امروز ايران‌، از «اوزان‌ نيمايي‌» تا «شعرهاي‌ شاملويي‌» گوياي‌ اين‌ حقيقت‌ است‌ كه‌ شعر در ايران‌ با ظهور نيما به‌ كيفيت‌ جديدي‌ دست‌ مي‌يابد كه‌ در آن‌ رديف‌ و قافيه‌ شكسته‌ مي‌شود (بي‌آن كه‌ وزن‌ شعر شكسته‌ شود) و اين‌ نيماست‌ كه‌ به‌ «اوزان‌» شعري‌ پاي بند مي‌ماند و «شعر نو» به‌ نام‌ «شعر نيمايي‌» يا «اوزان‌ نيمايي‌» پا به‌ عرصه‌ حضور مي‌گذارد و متولد مي‌شود.
شاملو اما با بدعت‌ گذاري‌ ديگري‌، از سد «وزن‌» هم‌ مي‌گذرد و آن‌ را در هم‌ مي‌شكند و با اعتقاد به‌ «موسيقي‌ دروني‌ كلمات‌» برآستانه‌ شعر سپيد مي‌رسد.
شاملو با تولد و زايش‌ «شعر سپيد» با حجم‌ ريتم‌ دروني‌ آن‌، هم‌ غناي‌ شعر پارسي‌ را ارايه‌ مي‌كند و هم‌ به‌ غناي‌ آن‌ مي‌افزايد.
ماهيت‌ و محتوا و به‌ عبارتي‌ ديگر پيام‌ شعرهاي‌ شاملويي‌ اين‌ است‌.
به‌ دور افكندن‌ قيد و بندهاي‌ تصنعي‌ از دست‌ و
پاي‌ «ذهن‌ و زبان‌ شاعر» و بيان‌ صميمانه‌ شعر
شعر شاملويي‌ يا شعر سپيد، در واقع‌ ايجاد فضايي‌ مناسب‌ براي‌ ارايه‌ صميميت‌هاي‌ ذهن‌ و زبان‌ شاعر بوده‌ است‌ تا شعر در آن‌ بطور دروني‌ و طبيعي‌ زايش‌ يابد.
ذهن‌ و زبان‌ شاعر، قدرت‌ شعر اوست‌.
يعني‌ هر شعر، منبعث‌ از انديشه‌ و زبان‌ ادبي‌ شاعر بوده‌ و خط‌ فكري‌ و زبان‌ روايي‌ در همبستگي‌ موضوعيت‌ شعر، شاخصه‌ رشد فكري‌ و فرهنگي‌ شاعر است‌.
شاملو در شعر، به‌ سه‌ نكته‌ توجه‌ ويژه‌ داشت‌.
زبان‌
فرم‌
محتوا
زبان‌ صميمي‌، فرم‌هاي‌ هميشه‌ تازه‌، موضوعيت‌ شعر، از عناصر اساسي‌ در كليت‌ آثار شاملو به‌ شمار مي‌روند.
در واقع‌ شاملو از زبان‌ و فرم‌ و محتوا به‌ عنوان‌ پايه‌هاي‌ ساختار شعر خود بهره‌ مي‌جست‌.
شاملو، ويژگي‌ شعر را «آرمانخواهي‌» شاعر دانسته‌ و هدف‌ شعر را تغيير جهان‌ مي‌داند.
شاملو اعتقاد داشت‌ كه‌: آرمان‌ هنر، جز تعالي‌ تبار انسان‌ نيست‌. (1)
شاملو وظيفه‌ شاعر را توجه‌ به‌ «زبان‌» مي‌داند و رابطه‌ آن‌ را با «وزن‌» چنين‌ بيان‌ مي‌كند:
مناسبات‌ صوتي‌، مجموعه‌هاي‌ آوايي‌، باعث‌ مي‌شود كه‌ اهميت‌ وزن‌ را كم‌ و كمتر كنيم‌. تا در پس‌ آن‌، اهميت‌ زبان‌ نمايان‌ شود.
يعني‌ به‌ عبارت‌ ديگر، استقلال‌ زبان‌ از وزن‌.
بها دادن‌ به‌ وزن‌، حاصلش‌ بي‌حرمتي‌ به‌ زبان‌ است‌.(2)
شاملو در تعريف‌ «شاعر» و «شعر» چنين‌ عباراتي‌ را به‌ كار مي‌برد: شاعر، جان‌ جهان‌ را عريان‌ مي‌كند و اين‌ كاري‌ است‌ نيازمند مكاشفه‌.
هدف‌ شعر، تغيير جهان‌ است‌.
شعر، هيجاني‌ است‌ در جان‌ كه‌ در زبان‌ شكل‌ مي‌گيرد و فعليت‌ پيدا مي‌كند.
وقتي‌ آن‌ هيجان‌ بالقوه‌ وجود نداشته‌ باشد، اگر خودت‌ را بكشي‌ هم‌ بي‌فايده‌ است‌.(3)
شاملو در باره‌ «آرمانخواهي‌» در شعر و ادبيات‌ هم‌ صراحتاص مي‌گويد: آرمان‌ هنر، اگر تحميق‌ توده‌ها نباشد، عروج‌ انسان‌ است‌. (4)شاملو ذات‌ شعر را خود زندگي‌ مي‌داند:


من‌ به‌ اين‌ حقيقت‌ معتقدم‌ كه‌ شعر، برداشت‌هايي‌ از زندگي‌ نيست‌، بلكه‌ يكسره‌ خود زندگي‌ است‌. (5)

با توجه‌ به‌ تعاريف‌ شاملو از مقولاتي‌ از قبيل‌ وزن‌، زبان‌، فرم‌ و محتواي‌ شعر، ذهن‌ و زبان‌ شاعر، آرمانخواهي‌ شاعر، آرمان‌ هنر، ذات‌ زندگي‌ كه‌ همان‌ شعر باشد، پويايي‌ و نوجويي‌ شاعر، روند تكاملي‌ ادبيات‌ معاصر، التزام‌ شاعر و شعر متعهد و... مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ «شعر شاملو» و به‌ عبارت‌ ديگر «شعر سپيد» مصداق‌ «شعر بي‌دروغ‌، شعر بي‌نقاب‌» بوده‌ و صميميت‌ سرشار در آن‌ را به‌ تجلي‌ مي‌بينيم‌.
شعر شاملويي‌، يك‌ هواي‌ تازه‌ است‌ و به‌ عبارتي‌ يك‌ زبان‌ تازه‌. شعر شاملويي‌،ما را در به‌ كارگيري‌ صحيح‌ كلمه‌ها در زبان‌ تشويق‌ مي‌كند.
شعر شاملويي‌ (شعر سپيد)، با انتشار كتاب‌ «هواي‌ تازه‌» براي‌ اولين‌ بار فضايي‌ براي‌ بيان‌ صميمت‌ ذهن‌ و زبان‌ شاعر فراهم‌ آورد.
در اين‌ فضا، شاعر آزاد است‌ تا مكنونات‌ وارده‌ را به‌ صميمانه‌ترين‌ وجه‌ ارايه‌ نمايد (بدون‌ تكلف‌ از تصنع‌ ادبي‌ و...).
در اين‌ فضا، شعر وسيله‌يي‌ براي‌ انتقال‌ مفاهيم‌ و محتوا تبديل‌ مي‌شود، به‌ همراه‌ فرم‌هاي‌ تازه‌ و زبان‌ صميمي‌.
تا شعر به‌ صورت‌ ابزار «زيبايي‌ شناختي‌ و آگاهي‌ بخشي‌ و روشنگري‌»، پيام‌ رسان‌ انديشه‌ و زبان‌ و ذات‌ دروني‌ شاعر به‌ مخاطب‌ باشد.
شعر شاملويي‌ (شعر سپيد) نه‌ در تقابل‌ با شعر نيمايي‌ (اوزان‌ قدمايي‌) كه‌ در تكامل‌ و بالندگي‌ آن‌ متولد شده‌ و احمد شاملو با ذهن‌ پوياي‌ خود و با استعداد و خلاقيت‌ خود، به‌ آن‌ رمز دروني‌ دست‌ يافت‌ تا ما و آيندگان‌ بتوانيم‌ به‌ رازگشايي‌ جهان‌ بپردازيم‌ و اين‌ است‌ شاخصه‌ بنيادين‌ ظهور شعر شاملويي‌.
منابع‌:
1 و 2 و 3 و 4 و 5
همگي‌ نقل‌ شده‌ از: گفت‌وگوي‌ ناصر حريري‌ با احمد شاملو
چاپ‌ جديد 1385، انتشارات‌ نگاه‌

(etemaad)



©2013 APG.ir