تعداد بازدید: 3056

توصیه به دیگران 1

چهارشنبه 1 شهريور 1385-0:0

مي‌شكنم‌ يك‌ شب‌

دو شعر از:ابوالفضل پاشا،شاعر تنكابني.


1-

سفيد
يكي‌ از شما
و من‌ يكي‌ از قوهاي‌ سفيدم‌
آب‌ در دنباله‌ي‌ خود
دورها را به‌ اينجا مي‌كشد
و شما قوهاي‌ سفيد!
من‌ يكي‌ از شما هستم‌
مي‌بينم‌ در آب‌
اي‌ يكي‌ از سفيدها واژگون‌!
حرفي‌ از من‌ به‌ آن‌ يكي‌ شبيه‌تر است‌
ولي‌ من‌ يكي‌ از شما
پرواز مي‌شوم‌

شكست‌
اي‌ شعري‌ از دور!
بيا بر زمين‌ بريز
من‌ از اين‌ دست‌
مي‌شكنم‌ يك‌ شب‌
و تا صداي‌ تو برگردد
ياد من‌ به‌ كسي‌ باشد كه‌ نگويم‌
از اين‌ رازي‌ كه‌ در من‌ است‌
مي‌شكنم‌ امشب‌
اين‌ شعري‌ از دور مي‌شود
مي‌ريزم‌ و خالي‌تر از خود
اين‌ شعري‌ از بر نمي‌گردد
من‌ از اينجا شكست‌
مي‌شكنم‌ هر شب‌

2-

خزري‌
شهرام‌ پوررستم‌
رد كه‌ مي‌شوي‌ عطر خزر جا مي‌ماند
من‌ تجديد مي‌آورم‌ و خاطره‌، خاطره‌ مي‌ريزم‌
احساس‌
در آشوبت‌ ويبره‌ مي‌شود
بوي‌ خزه‌ و لاك‌ پشت‌ مي‌آيد
اردك‌ها كركري‌ مي‌خوانند
مرداب‌ خواب‌ اردك‌ ماهي‌ مي‌بيند
و درخت‌ پير گندلاش‌
يرقان‌ گرفته‌ با رعد تانگو مي‌رقصد.

چهارچوب‌
مريم‌ رضا حسيني‌
هميشه‌ گوشه‌ها بوي‌ نا مي‌دهد
مثل‌ گوشه‌ي‌ تنهايي‌
يا سه‌ كنج‌ كودكي‌
و بوي‌ كپيدن‌ سيب‌ نيم‌ خورد دزدي‌ زير فرش‌
بوي‌ قاب‌ و چارچوب‌
ديوانه‌ام‌ مي‌كند
با چهار گوش‌ تنها
وقتي‌ از چهار چوب‌ در
به‌ چهارگوش‌ كشيده‌ي‌ كوچه‌ مي‌رسم‌
و صورت‌هاي‌ قاب‌ شده‌
و انسان‌هاي‌ قالب‌ خورده‌
در چارچوب‌ اين‌ و آن‌
مقابل‌ چشمان‌گردم‌
آونگ‌ مي‌خورد
شانه‌ام‌ از سنگيني‌ چارچوب‌ ورم‌ مي‌كند
و قاب‌ مي‌خورد به‌ همان‌ چهارگوش‌ تنهايي‌

خانه‌ دور است‌
محمد جهانشاهي‌
ازدحام‌ نفس‌ مي‌كشيد
موج‌هاي‌ خيابان‌
نعش‌ خستگي‌ مرا
سمت‌ خانه‌ مي‌بردند
از عبور نگاه‌ عابران‌ مي‌گذشتم‌
خيابان‌ ادامه‌ داشت‌
خانه‌ دور بود

دريا ... مرد ... ماه‌
محمد جهانشاهي‌
دو پاي‌ ماه‌ در
درياي‌ خيس‌
درازتر شده‌ بود
خورشيد
دريا را
در خميازه‌يي‌ سفيد
بو مي‌كرد
هشتاد دونه‌ روز
قايق‌
در خود گم‌ شده‌ بود
قايقران‌
خورشيدها را شماره‌ مي‌كرد
دريا
هزاران‌ موج‌ بود
كه‌ كر شده‌ بود

نردبان‌
مهدي‌ قاسميان‌ اميري‌
نردبان‌ها، سخاوت‌ مندترين‌اند.
هيچ‌گاه‌
به‌ ارتفاع‌ نمي‌رسند
اما تو را مي‌رسانند

تنهايي‌
مهدي‌ قاسميان‌ اميري‌
اگر به‌ تعداد همه‌ انسان‌هاي‌ تنها
يك‌ دقيقه‌ سكوت‌ كنيم‌
دنيا لال‌ مي‌شود!



    ©2013 APG.ir