تعداد بازدید: 3121

توصیه به دیگران 1

دوشنبه 20 شهريور 1385-0:0

یک « اقتصاد» و 1250 کلانتر!

يادداشتي از:دكتر احمد سيف،استاد آملي دانشگاه لندن.


وقتی اخبار اقتصادی روزنامه ها درباره اقتصاد ایران را می خوانید اندکی گیج می شوید که آیا همه این اخبار در باره همین ایران خودمان است یا این که آن چه به اسم ایران می شناسیم کشوری است که اولا در سیاره دیگری وجود دارد و در ثانی، یک کشور با یک حکومت واحد نیست. بلکه سرزمینی است که هزار و دویست و پنجاه تا کلانتر دارد که هر کس هم به فراخور میل، دارد ساز خود را می زند.
دارم روزنامه های روز پنج شنبه را در اينترنت می خوانم.
- دررسالت(http://www.resalat-news.com/Detail.aspx?cid=46151) می خوانیم که «بانک جهانى اعلام کرد: ايران از نظر آسانى فعاليت اقتصادى در سال 2006 با 11 پله سقوط نسبت به سال قبل از آن در رتبه 119 جهان قرار گرفت»
اگر توجه داشته باشید که در میان 175 کشور، ما به این مقام رسیده ایم، روشن می شود که وضعیت مان، تعریفی ندارد.
البته یک سایت نزدیک(http://www.nosazi.ir/comments.asp?id=5148) به دولت به نقل از همین « بانک جهانی» می نویسد: « از نظر فضاي تجاري نيز ايران در سال 2005 نمره 9/56 را به دست آورده است. اين رقم با بهبود نسبي در مقايسه با سال قبل از آن مواجه بوده است».
من شرمنده هم نمی دانم کی دارد این جا راست می گوید؟
رئیس اتاق بازرگانی و صنایع تهران، حداقل بخشی از این گرفتاری را- خرابتر شدن را- به گردن "غرب" (http://www.aftabyazd.com/)می اندازد و می گوید« غرب دنبال برهم زدن امنیت روانی سرمایه گذاری در ایران است». درهمان صفحه این روزنامه البته، « رئیس کمیته اقتصادی فراکسیون اصول گران در مجلس» می گوید که « موافقین دولت درمجلس در حال ریزش هستند». وقتی به دلایل این « ریزش» نگاه می کنیم درمی یابیم که رئیس اتاق بازرگانی و صنایع تهران، بدون توجه به آن چه که کنار گوشش می گذرد، دارد از « فلسفه دائی جان ناپلئون» استفاده می کند تا شرایط نا هنجار اقتصادی را توجیه کند.


از سوی دیگر، می بینیم که دربرخورد به فاجعه مرگ و میر جاده ها در ایران، وزارت راه و ترابری، حداقل دو سیاست متفاوت دارد. وزیر راه و ترابری می گوید که « سوخت ارزان موجب کم شدن ایمنی راه ها شده است» و استدلالش هم این است که « د رحال حاضر به نوعی جاده ها مجانی و سوخت ارازن است و در کشور حمل ونقل اضافی صورت می گیرد» البته این را اضافه می کند که « با واقعی شدن قیمت سوخت طبیعتا نمی توانیم در عرصه تولید کالا رقابت داشته باشیم» که البته من یکی نمی دانم نتیجه گیری آقای وزیر چیست؟ پس چه باید بکنیم؟

 البته از آن جائی که کلی گوئی درایران باب است، می گوید « باید از فضای حمل و نقل کشور استفاده اقتصادی کرد» خوب. آقای وزیر این پیشنهاد به راستی یعنی چی! صاحب این قلم که درزمان پادشاهی اشکبوس چند کلمه اقتصاد خوانده است، منظور شما را نمی فهمد خدا به داد آنهائی برسد که حتی همان چند کلمه را هم نخوانده اند. و « سرمایه گذاری ها باید در جهت ایجاد صرفه اقتصادی باشد که گسترش ترانزیت و حمل ونقل بین المللی از این موارد است».

 من بیچاره که حالم هم چندان مساعد نیست دیگر کاملا گیج و منگ شده ام. اگر درایران « حمل و نقل اضافی صورت می گیرد» که « گسترش ترانزیت و حمل و نقل بین المللی» باعث بیشتر شدن این حمل و نقل اضافی خواهد شد. با این همه، در همان صفحه این روزنامه، معاون اقتصاد و برنامه ریزی وزارت راه و ترابری ( به واقع معاون همان وزیر) در همان جلسه – که وزیر از ارزانی سوخت شکوه کرده بود- می گوید « اگر قیمت سوخت واقعی شود تراتزیت و صادرات در کشور به شدت کاهش می یابد و گران شده سوخت موجب فلج شدن اقتصاد کشور می شود»


حالا شما به من بگوئید، آیا همه این آقایان در باره یک کشور واحد حرف می زنند؟
معترضه: البته دقت کرده اید که من برای این که روحیه خودم خراب تر نشود از موارد مشابه در دیگر بخش های این دولت مهر ورز چیزی نگفته ام و نمی گویم.(niaak)



    ©2013 APG.ir