تعداد بازدید: 2384

توصیه به دیگران 1

يکشنبه 5 آذر 1385-0:0

پايان يك سرقت خيالى

مرد ساروي كه فكر مى كرد با طراحى نقشه سرقت از خانه اش مى تواند از پرداخت طلب ميليونى معاف شود، به جرم قتل دستگير شد.



ساعت 14:30 روز ۲۰ مهرماه يكى از ساكنان بلوار آزادى سارى در تماس با پليس از وقوع جنايتى در كوى رفاه اين شهر خبر داد.با اعلام اين جنايت مأموران اداره آگاهى به دستور بازپرس جنايى تحقيقات در اين زمينه آغاز شد.

مأموران در اين تحقيقات متوجه شدند نخستين كسى كه وارد محل جنايت شده برادر شوهر مقتول است. او در بازجويى ها گفت: برادرم با من تماس گرفت و گفت، سارقان به خانه شان رفته و دست و پاى او و همسرش را بسته اند با اين تماس بلافاصله خودم را به خانه آنها رساندم و برادرم را در پذيرايى شان در حالى كه با چسب دست و دهان اش را بسته بودند، روبرو شدم وقتى دهان او را باز كردم برادرم به من گفت زنم را نجات بده.


وى افزود: وقتى به اتاق خواب رفتم و دست و دهان زن برادرم را باز كردم، متوجه شدم بيهوش و بى حركت است و با كمك مردم او را به بيمارستان رساندم.
شوهر مقتول در بازجويى ها گفت: قرار بود خانه مان را بفروشيم. آن روز زن و شوهرى براى بازديد آمدند. مرد از من خواست تا بيرون از آپارتمان را به او نشان دهم وقتى به زير زمين رفتيم او با وارد كردن ضرباتى به سرم، مرا بيهوش كرد.

وى اضافه كرد: وقتى به خودم آمدم متوجه شدم كه دست و دهان زنم را بسته  اند. وقتى سارقان وسايل با ارزش مان را بردند و من به خودم آمدم به هزار زحمت توانستم تلفن همراهم را از جيب شلوارم بيرون آورده و از برادرم كمك بخواهم.ادعاى اين مرد در حالى بيان مى شد كه متخصصان پزشكى قانونى اعلام كردند زن دو ساعت قبل از انتقال به بيمارستان جان سپرده است.


با توجه به ضدو نقيض گويى هاى اين مرد وى بعد از ۷۲ ساعت تحت بازجويى هاى فنى قرار گرفت و گفت: در سال ،۸۴ ۱۵ ميليون تومان به دو شركت بدهكار شدم. قرار بود كه اين  مبلغ را به صورت قسطى بپردازم ولى در سال ۸۵ دوباره يك بدهى ۱۲ ميليونى بالا آوردم به همين علت به اين فكر افتادم كه با يك سرقت صورى بتوانم از فشارى كه به من مى آمد، نجات يابم.وى اضافه كرد: آن روز با يكى از دوستانم قرار گذاشتم تا در اجراى آن نقشه كمكم كند. روز حادثه همسرم و پسر ۷ ساله ام به مدرسه رفتند و چون جلسه اوليا و مربيان بود قرار بود نقشه را ساعت ۱۴ پياده كنيم ولى از شانس بد من همسرم به خانه آمد و گفت جلسه برگزار نمى شود.

 هرچه سعى كردم تا به بهانه اى خانه را ترك كند، موفق نشد. متهم افزود: عصبى شده بودم به همين دليل با او بگومگو كردم و با زدن يك مشت به سرش او بيهوش شد. وقتى دوستم آمده بود زنم هنوز بيهوش بود. زنم را با طناب و چسب بستم و بعد با دوستم براى عملى كردن بقيه نقشه كه بيهوش كردن من و بسته شدن دست و پايم بود،اقدام كرديم.


وى گفت: دوستم رفت ولى به پدرم تلفن زد و من بعد ازاين كه ديدم هيچ خبرى از آنها نشد خودم با برادرم تماس گرفتم.با اعترافات اين مرد، پدر مقتول با شكايت از دامادش گفت: او هميشه به خاطر اخلاق تند و خشنى كه داشت، دخترم را آزار مى داد و حالا نيز اقدام به قتل او كرده است. متهم به قتل از سوى بازپرس شعبه اول با قرار قانونى تا تكميل تحقيقات روانه زندان شد.(iran-newspaper)



    ©2013 APG.ir