يادداشتي از:دكترپيروز مجتهدزاده،مدير مازندراني بنياد يوروسيك لندن.
تلاش برخي شيوخ عرب در مورد تغيير نام خليج فارس، تلاشي غيرقانوني است که تمايلات نژادپرستانه در آن به چشم مي خورد. مخاطب آنها کشور پراهميت ايران است.
اگر دولت بخواهد در واکنشي مشابه جواب آنها را بدهد، خود را تا حد آنها تنزل مي دهد و از اعتبار کشور مي کاهد.متاسفانه دنياي عرب خود را در چارچوب مفاهيمي مانند «وحدت عربي» اسير سلسله مسائل احساسي کرده است که نه تنها تاکنون کمکي به وحدت عربي و ژرف ساختن روابط آن کشورها نکرده است، بلکه اعضاي محترم و معتبر را وادار مي سازد که به اجبار، حتي سياست هاي مضر براي دنياي عرب را که از طرف برخي از اعضا مطرح مي شود، تاييد کنند.
نقش دولت بعثي عراق در اتحاديه عرب و کشاندن آن اتحاديه به دنبال ماجراجويي هاي آن زمان بغداد بهترين نمونه اين وضع است.در حال حاضر دنياي عرب در شرايطي قرار گرفته که اسير تجديد حيات سلسله جنجال هاي تبليغاتي نژادپرستانه از سوي برخي شيوخ شده است.
جنجال هايي از نوع بعث صدام حسيني که نه تنها در 50 سال گذشته هيچ کمکي به دنياي عرب نکرده، بلکه زنجيرهاي مجازي بر دست و پاي دولت هاي عربي انداخته است و آنها را مجبور مي کند در شرايطي که صهيونيسم سخت سرگرم تفرقه ميان مسلمانان است، از تلاش هاي تفرقه افکنانه اين چند شيخ حمايت کنندشيمون پرز و ايهود اولمرت چندي پيش طرح «هلال شيعي» را به تصويب جرج دبليو بوش و توني بلر رساندند که بر اساس آن مسلمانان شيعه و سني به جان هم افتاده و اسلام را نابود خواهند کرد. آنها حمايت ملک عبدالله اردني و حسني مبارک مصري را براي اين طرح تضمين کردند.
اين دو سياستمدار معروف اخيراً اقرار کردند که دولت آنها سرگرم تجزيه خاک ايران است. پيش از آن کاندوليزا رايس در دو سفر به بخش عربي خليج فارس، شيوخ آن خطه را عليه ايران و برنامه هسته يي اش شوراند. توني بلر اخيراً در دوبي از همه دولت هاي منطقه خواست تا عليه ايران قيام کنند.
به اين ترتيب همزماني اين شرايط و قيام چند شيخ عربي ياد شده در قطر آيا ترديدي در اين واقعيت مي گذارد که شيخ قطر، وصي و وکيل سياسي صدام حسين در ايران ستيزي، فقط پيگير وظيفه فرمانبرداري از عوامل توطئه ياد شده است؟ سکوت دولت ايران در برابر اين گونه حرکت ها از ابتدا پيشنهاد بنده بود. معتقدم دولت ايران به چنين حرکت هاي بي ارزشي از سوي چند شيخ قبيله يي نبايد پاسخي دهد.
اين گونه سخنان آنها در راه کسب هويتي کاذب از راه تغيير نام هاي جغرافيايي و تحريف حقايق تاريخي در عالم سياسي، حقوقي، تاريخي و جغرافيايي، حتي يک ريال هم ارزش ندارد و درست نيست که دولت ما براي آنها وقت صرف کند. زماني که تحريف نام خليج فارس در مجله «نشنال جئوگرافيک» روي داد دانشگاهيان ايراني دست به چنان تلاش دانشگاهي محترمانه يي زدند که جواب دندان شکني به آنها داده شد. امروز مي بينيم حرف هايي که شيخ قطر و اطرافيانش درباره تحريف نام خليج فارس در بازي هاي آسيايي دوحه زدند و کارهايي که انجام دادند، هيچ يک نتوانست در سطح جهاني راه به جايي برد و با تمسخر مواجه شد.
اين گونه سخنان، مانند جنگ تحميل شده صدام حسين عليه ايران و ادعاي برخي از متحدان صدام حسين نسبت به خاک ايران، تنها سبب استحکام و يکپارچگي ملي ايران شده است.واکنش ايرانيان به خطاي «نشنال جئوگرافيک» واکنشي خودجوش بود، به ويژه از سوي ايرانيان مقيم خارج از کشور و تاثيرش تا آن اندازه بود که دولت وقت ايران را وادار کرد تا در اين راستا گام هاي مفيدي بردارد.
اين جريان تاثير خوبي در جلب توجه جهان نهاد تا آنجا که «نشنال جئوگرافيک» مجبور به عذرخواهي شد. از آنجا که موسسه يادشده يک موسسه معتبر فرهنگي است، براي حفظ اعتبار خود عذرخواهي کرد. اما دولت قطر يک دهم اين اعتبار را هم ندارد که نگران حفظ آن باشد.
بايد ديد طرف کيست. درست است که دولت قطر ميلياردها دلار هزينه مي کند تا گردهمايي، فستيوال و مسابقات بين المللي در اين کشور برگزار کند اما اعتبار را نمي توان با پول خريد.از سوي ديگر، بايد گفت که برخي رفتار دولتمردان ايراني نيز ايراد دارد. در نوبت قبل که شيخ قطر به ايران آمد، در ديدار با آقاي «احمدي نژاد»، رئيس جمهور ايران، از نام تحريف شده استفاده کرد.
رئيس جمهور در پاسخ به او گفت؛ «خليج فارس نامي تاريخي است.» شيخ قطر هم پاسخ داد؛ «تاريخ هم اشتباه مي کند.»من در عجبم که در مواجهه با اين بي نزاکتي ديپلماتيک چرا آقاي احمدي نژاد به او پاسخ داد و چرا مودبانه از اتاق خارج نشد تا اعتراض خود را نسبت به بي نزاکتي ميهمان بي نزاکت نشان دهد.احمدي نژاد نبايد به قطر مي رفت.(etamaad)