«پاپلی»؛ روایتی از درامِ یک زندگیِ مازندرانی در دل طبیعت
مستند «پاپلی» زندگی روزانه یک دختر 24 ساله محجوب روستایی را که پدرش در زمان کودکی وی به خاطر سقوط از درخت قطع نخاع شد ثبت و ضبط میکند.
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، اشکان جهان آرای: «مشتی اسماعیل» یکی از مستندهای تولید شده در مازندران است که حدود 2 سال پیش توانست نگاههای زیادی را به خود جلب کند. این مستند سینمایی که زندگی امیدوارانه و جذاب یک پیرمرد نابینای شالیکار را روایت میکرد، پس از حضور در جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی، عناوین متعددی را به خود اختصاص داد. کسب عنوان بهترین مستند میانمدت در جشنواره ويزيون دوريل سوئيس که یکی از معتبرترین جشنوارههای مستند در دنیا به شمار میرود یکی از این عناوین کسب شده «مشتی اسماعیل» است.
«مهدی زمانپور کیاسری» هنرمند 41 ساله مازندرانی پس از به تصویر کشیدن این زندگی متفاوت، پررنگتر از گذشته دیده شد. او که دانشآموخته کارشناسیارشد تولید سیما از دانشکده صدا و سیماست، در بیش از 60 اثر مستند به عنوان نویسنده و کارگردان حضور داشت. سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی مستند از جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۹۱ برای «مشتی اسماعیل»، جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره فیلم الجزیره(۲۰۱۲)، جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره فیلم مذهب ایتالیا(2012)، بهترین کارگردانی بخش آزاد جشنواره مستند سینما حقیقت(1390) و جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره فیلم سوره(۱۳۹۰) نمونههایی از 36 عنوان برجسته ملی و بینالمللی در کارنامه هنری این هنرمند مازندرانی است.زمانپورکیاسری این روزها مشغول ساخت مستندی دیگر در مازندران است. گفتوگوی ما با این مستندساز مازندرانی را بخوانید:
آقای زمانپور، کمی از مستند در حال ساخت خود بگویید.
مدتی است که در یکی از روستاهای منطقه چهاردانگه شهرستان ساری در حال فیلمبرداری یک مستند هستم. «پاپلی» نامی است که برای این مستند در نظر گرفتم. «پاپلی» زندگی روزانه یک دختر 24 ساله محجوب روستایی را که پدرش در زمان کودکی وی به خاطر سقوط از درخت قطع نخاع شد ثبت و ضبط میکند. این مرد روستایی 11 فرزند دارد که به جز این دختر همه آنها مستقل شدند و به زندگی خود مشغول هستند. اما این دختر -زینب- آخرین فرزند اوست که چند سالیست از پدرش پرستاری میکند. بیشتر امور بر دوش اوست و به نوعی در کنار مادر تمام زندگی پدرش است. زینب قلب تپنده پدر و مادر خانواده است. به هیچ عنوان حاضر نیستند او را حتی با ازدواجش از دست بدهند. با همین نگاه، درام در این مستند شکل میگیرد.
پس دلیل انتخاب نام «پاپلی» هم مفهوم پروانهوار گشتن دختر به دور پدر است.
همینطوراست.
فکر میکنید تولید مستند کی تمام میشود؟
طبق برنامهریزیهایی که کردم احتمالاً در زمستان.
قصد فرستادن فیلم به جشنوارهای را هم دارید؟
هنگام تولید اصلا به این موضوع فکر نمیکنم. برایم مهم این است که فیلم به بهترین شکل ممکن ساخته شود و خانواده پاپلی که واقعاً تمام زحمات ما به گردن آنهاست از فیلم راضی باشند. پس از آن به حضور در جشنواره هم فکر میکنم.
با وجود اینکه آثار زیادی تولید کردید، نام شما با «مشتی اسماعیل» بیشتر شنیده شد. مستندی از یک زندگی بومی. «پاپلی» هم به گفته شما روایتی از یک زندگی مازندرانی است. دلیل تمرکز شما بر زندگی افراد در انتخاب سوژههای مستند چیست؟
جریان آرام زندگی همیشه برایم جذاب است. البته هر سوژهای را میتوان برای تولید مستند انتخاب کرد. اما جذابیتی که در زندگیهای واقعی بهویژه زندگی در طبیعت وجود دارد برایم خیلی بیشتر است. من در این مستندها راحتتر پیامهای مد نظرم را انتقال میدهم. چون همه چیز واقعی است و رنگ خدا دارد. فقط باید هنر این را داشت که رنگ را در جزءجزءِ اتفاقات دید. در مستندهای زندگیِ افراد، فیلم کمتر به عناصر بیرونی وابسته میشود. همه چیز رنگ و بوی واقعیت میگیرد. به جای اینکه از نریشن یا موسیقی متن استفاده شود از عناصر پیرامونی سوژه، تصاویر و صداهای زیبای طبیعت بهره گرفته میشود.
اما این موارد مانند نریشن و موسیقی، به کارگردان در بیان مفاهیم کمک میکند و نقش مؤثری در سادهتر بیان کردن پیام دارد. تلاش شما برای کمتر استفاده کردن از این عناصر کار را دشوارتر نمیکند؟
طبیعی است که کار سخت میشود. من هم از این سختی لذت میبرم. چون خروجی کار متفاوت است. گاهی یک صحنه یا انتخاب یک زاویه برای فیلمبرداری به تنهایی میتواند آنچه که در نظر دارم را بیان کند. یا اینکه دیالوگهایی که از زبان فرد یا افراد حاضر در فیلم بهطور عادی بیان میشود بار معنایی کاملی دارد. اما مهم این است که این لحظهها خوب دیده شوند.
چرا معتقدید خروجی کار در این شکل مستند متفاوت است؟
چون مخاطب از هر قشری که باشد یک واقعیت را میبیند. آنچه که پیش روی اوست فقط حاصل تلاشی برنامهریزی شده برای بیان یک مفهوم نیست. بلکه خود مفهوم است که در زندگی یک همنوع جاری شده است. مخاطب واقعیت را دوست دارد و بهتر با آن ارتباط برقرار میکند.
این یعنی تعریفی متفاوت از مستند؟
این گونه پاسخ میدهم. آیا میتوان گفت مستند فیلمی است که دلیل و مدرک ارایه کرده و بر واقعیتی که موجود است استناد میکند؟ اگر چنین باشد برخی از فیلمهای داستانی هم به واقعیت بیرونی استناد میکنند. افراد، مکان و خیلی از چیزهای دیگر واقعیتی مستقل دارند و برای منظوری جلوی دوربین به نظم آمدهاند. لذا معنای فیلم مستند را نمیتوان به آنچه در فرهنگ واژگان آمده محدود کرد.
فیلم مستند بیان خلاقانه واقعیت است. در حقیقت تنها بازنمایی چیزی که قبلاً وجود داشت نیست. بلکه لذت حاصل از نوآوری در نگاه فیلمساز نسبت به واقعیت موجود و توانایی او در برانگیختن اندیشه و القای فضا و چشماندازی از جهان آشنا و عادی شده در مقابل بیننده است. پس مستند بازسازی واقعیت نیست. بلکه ارایه جهانی است که ما قبلاً با کلیات آن آشنایی پیدا کردیم و این جهانِ تا حدی آشنا، اکنون توسط فیلم مستند با نگاه خاص که شاید قبلاً هیچگاه با آن مواجه نشدیم روایت میشود.
خیلیها مستند را ژانری برای افراد خاص میدانند. اما برخی مستندها مانند همین «مشتی اسماعیل» یا نمونههای دیگر که در مازندران تولید شد، مخاطبان عام زیادی را به خود جلب کردند. یعنی به نظر شما دلیل این موضوع همان حضور زندگی واقعی است؟
بله. دقیقا همینطور است. برای اکران فیلم به کشورهای متعددی سفر کردم. جالب است که در بیشتر این کشورها و حتی کشور خودمان، بر خلاف تصور موجود، عمده مخاطبان افراد عادی جامعه هستند. بهویژه در کشورهای اروپایی مستند ژانرِ مورد علاقه مردم است. این یعنی مردم با مستند راحتتر ارتباط برقرار میکنند. به ویژه اینکه اگر مستندی از یک زندگی واقعی باشد.
حتی زندگی یک شخص عادی؟
زندگی یک شخص عادی با وضعیتی متفاوت. سوژههایی مانند «مشتی اسماعیل» یا «پاپلی» در کنار روایت همه مشقتهایی که از زندگیشان دیده میشود، درسهای خوبی دارند. مهمترین درس هم امید به زندگی است. در زندگیشان با وجود همه مشکلات، امید وجود دارد. این اصلیترین نکتهای است که به دنبال آن هستم. ضمن این که بخشهایی از هویت فرهنگی و بومی ما را به دنیا نشان میدهد.
نگاه شما در انتخاب سوژهها معمولاً به مازندران معطوف است. علاوه بر شناختتان از استان و احتمالا علاقه به زادبوم، تفاوت سوژهها هم دخیل هستند؟
بله. مازندران همیشه سوژههای بکری برای مستند دارد. خیلی از عناصر فرهنگی ما، زندگیها، طبیعت و بسیاری از مسائل دیگر میتوانند در این موضوع دخیل باشند. مازندران استان مستعدی برای رونق سینمای مستند است.
هنرمندان استان چطور؟
هنرمندان خیلی خوبی در استان داریم که برخی از آنها دوستانم هستند. اما همیشه مسائل اقتصادی و نبود حمایتها باعث از بین رفتن فرصتها و استعدادهای اآها میشود. البته این موضوع به کل کشور ارتباط دارد. مثال قابل توجهی میتوان در این زمینه آورد. برای ثبت صحنه معروف شکار یک آهو توسط پلنگ که هزاران بار در شبکههای سراسر دنیا پخش شده 500 دوربین فیلمبرداری در منطقه کاشته شده بود. اما در کشور ما تولید مستند چقدر اهمیت دارد؟ آیا اینگونه هزینه میشود؟ اهمیت به مستند در کشورهای پیشرفته بسیار بالاست. مستندساز پس از تحویل گرفتن پروژه تا زمان پایان کار هیچ دغدغهای ندارد و از هر جهت تامین است.
اما در کشور ما مستندساز از امنیت برخوردار نیست. البته اگر از جهاتی تامین باشیم و ارزش فیلم مستند را ندانیم باز هم راه به جایی نخواهیم برد. اگر مستندساز عاشق نباشد نمیتواند اثر فاخر تولید کند. برای اثر خوب باید عشق به کار داشت، وقت گذاشت و به پول فکر نکرد. البته این گونه از مستندسازان شاید به تعداد انگشتان دست نباشند. بسیاری از مستندهای خوبی که تولید میشوند هم با هزینه شخصی خود کارگردانهاست. «مشتی اسماعیل» را با هزینه شخصی تولید کردم. چون اگر هم قرار باشد حمایتی شود، با مبلغی اندک اقدام میکنند که بیشتر دست و پای هنرمند را میبندد. در همین وضعیت است که بسیاری از ایدههای خوب در استان ما نادیده گرفته میشود و از بین میرود.
سخن پایانی؟
مستند هنوز در جامعه ما شناخته شده نیست. نه در بین مردم و نه در بین مسئولان. اما هر بار که مستند خوبی تولید شد اثر خود را در جامعه گذاشت و ارتباط عمیقی بین جامعه و اثر برقرار شد. این یعنی، مستند زبانی قدرتمند برای بیان مفاهیم دارد. امیدوارم فعالیتهای سینمای مستند در کشور و استان ما بهتر و بیشتر دنبال شود. قطعاً میتوانیم حرفهای زیادی در دنیا داشته باشیم.
*این گفت و گو پیش تر در همشهری مازندران منتشر شد که برای بازنشر در اختیار ما قرار گرفت.
- سه شنبه 15 مرداد 1398-1:28
از دیدن مستند پاپلی خیلی حالم خوب شد ممنون از اقای زمانی کیاسری
- سه شنبه 19 آبان 1394-21:30
درود بر جناب زمانی کیاسری
من دو بار مستند مشتی اسماعیل شما را دیدم. مستند امیدوار کننده ای بود. فقط یک نکته : در دو سه جای این مستند به آن شخصیت توهین شده بود و به نظرم اخلاقی نبود:
1 - پیرمرد نابینا داشت فانوس روشن می کرد و شخصیت مقابل به او می گفت: تو که نمی بینی برای چی فانوس روشن می کنی؟ ای کاش این جمله پرسیده نمی شد.
2 - در آخر مستند شخصی که داشت تیلر را می راند از تیلر پیاده شد و پیرمرد نابینا را با تیلر تنها گذاشت. تیلر داشت می رفت و پیرمرد بیچاره داشت التماس می کرد و او می خندید. به نظر من از لحاظ اخلاقی درست نبود.
در هر صورت سلامت و تندرست و موفق باشید. - يکشنبه 17 آبان 1394-22:22
با سلا میتونم خواهش کنم بفرمایید که مستند مشتی اسماعیل چند جایزه داخلی و بینالملل ?
- يکشنبه 17 آبان 1394-20:9
احسنت و درود بر همکار سابق اقا مهدی زمانپور کیاسری که اصالت مازندرانی خودش را حفظ کرد ودرجهت ثبت فرهنگ میراث اخلاقی و دینی مردمان این استان تلاش می کند.ارادتمندشمارزاقی مشاور مدیرکل میراث فرهنگی ،صنایع دستی وگردشگری مازندران