بهاری: احساس پیری نمی کنم
چهره به چهره با حجت الاسلام دکتر عباسعلی بهاری اردشیری، عضو مجمع نمایندگان ادوار مجلس و نماینده ساری در مجلس های اول و دوم.
مازندنومه؛ سرویس سیاسی، سردبیر: «سال 1328 در ساری به دنیا آمدم. پدرم مرا فرستاد حوزه، آن جا که رفتم یواشکی درس می خواندم تا این که اخراجم کردند. سال 1353 دیپلم گرفتم وسال 57 هم لیسانس.»
این مقدمه 2 ساعت گفت و گوی من با عباسعلی بهاری اردشیری بود. او دکترای زبان و ادبیات عرب دارد از دانشگاه تهران. یک سال پس از دریافت مدرک لیسانس، سال 1358 به عنوان دبیر به استخدام آموزش و پرورش درآمد.
روحانیِ دانشگاهی
بهاری سال 59 به عنوان نماینده مردم ساری وارد مجلس شد، اولین دوره مجلس شورای اسلامی؛ بعد هم پرونده اش را به دانشگاه شهید بهشتی انتقال داد.
می گوید: «سال 1371 در دانشگاه بیروت پذیرفته شدم، در مقطع دکترا. سال بعد در ایران کنکور دادم، 30 نفر پذیرفته شدند، از جمله خودم. تحصیل در لبنان را رها و در دانشگاه تهران ثبت نام کردم.»
*موضوع پایان نامه دکترای تان چه بود آقای بهاری؟
-ادب اصحاب کسا.
*از دانشگاه تهران؟
-بله
* و موضوع پایان نامه کارشناسی ارشدتان؟
-تاریخ زندگی جاهلی در قرآن
*کمی برگردیم به عقب. گمان کنم شما جزو اولین روحانی های دانشگاهی در مرکز استان باشید؟
-درسته، من تنها روحانی دانشگاهی در ساری بودم که اوایل انقلاب برنامه و جلسات مذهبی و سیاسی داشتیم. پیش نماز و مسئول عقیدتی سپاه بودم.
*کی؟ اوایل تشکیل سپاه؟
-بله،همین بچه هایی که من با آن ها کلاس و جلسه داشتم حمایتم کردند که وارد مجلس شوم.
بهاری از آن دست روحانیانی است که متکی به درآمد شغل روحانیت نیست. خودش می گوید:« از ابتدا می خواستم آخوندی باشم که به درآمد آخوندی وابسته نباشم. از اول کشاورزی می کردم. دانشجو که بودم، وانت داشتم و با آن کار می کردم و کار را عار نمی دانستم. هیچ وقت هم برای منبر پول نگرفتم، چون از نظر شرعی گرفتن پول برای امر واجب حرام است.»
صادق و شفاف
دکتر بهاری منبع تاریخ شفاهی حداقل 40 سال اخیر ساریست. او در بسیاری از تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بعد از انقلاب حضور داشته است. حرف هایش بوی صداقت دارد و بسیار شفاف است. هیچ چیز را پنهان نمی کند. برخی حرف ها را که می زند، حاضران واکنش نشان می دهند. دوستانش او را از گفتن برخی مطالب و خاطره ها منع می کنند، ولی او چیزی برای مخفی کردن ندارد.
« من همان زمان که برنامه و جلسه به بچه ها داشتم، برایم پست نگهبانی هم می گذاشتند! اوایل انقلاب گاهی ساعت 2 تا 4 صبح نگهبانی می دادم!»- بهاری گفت.
پرسیدم: جرقه نخستین حضور سیاسی شما گمان کنم بعد از شهادت حجت الاسلام قاسمی بود.
-بله، بعد از شهادت ایشان مرحوم آقای دامادی (پدر نماینده کنونی ساری) و حسینجان صفری -مدیر اسبق بازرگانی- به من گفتند حالا که آقای قاسمی شهید شده، شما بیایید.
*چند سال داشتید؟
- حدود 31 یا 32 سال
* راحت پذیرفتید؟
-نه، قبول نکردم. اما خیلی اصرار کردند. بعد دوستان رفتند اسم ام را نوشتند به عنوان کاندیدای مجلس. موقع ثبت نام مدارک لازم بود. من مدرک ندادم. رفتند آموزش و پرورش خودشان مدارک مرا پیدا کردند و به جای من ثبت نام کردند. خلاصه این جوری با دست خالی اما با حمایت دوستان در انتخابات میاندوره ای مجلس شرکت کردم.
* چه مدت از شروع به کار مجلس اول گذشته بود؟
- حدود 13 ماه
ورود به مجلس
بهاری با اشتیاق شروع می کند به تعریف خاطرات آن حضور: «من بودم ومرحوم آقای سید حسن شجاعی و آقای عسگری پور که بهشهری بود. من و مرحوم شجاعی در انتخابات میان دوره ای مجلس اول، افتادیم مرحله دوم. عسگری پور کاندیدای حزب جمهوری اسلامی بود، ولی رای نیاورد. وارد مرحله دوم که شدم دیگه کار را جدی گرفتم. رفتم تهران دفتر حزب جمهوری اسلامی. به آقای بادامچیان که مسئول امور استان های حزب بود گفتم حداقل در این مرحله در ساری نامزد معرفی نکنند، اما سید حسن شجاعی را به عنوان کاندیدای خود در میان دوره ای معرفی کردند که در نهایت من رای بیشتری آوردم و وارد مجلس شدم.»
* یعنی شما عضو حزب جمهوری اسلامی نبودید آن زمان؟
- تا قبل از انتخاب شدن خیر، اما بعد از این که به مجلس رفتم، عضو حزب شدم.
* خب مجلس اول تمام شد و شما کاندیدای مجلس دوم شدید از حوزه ساری.
- من و مرحوم شجاعی با هم وارد مجلس دوم شدیم. در مجلس سوم رای نیاوردم و مرحومان شجاعی و دامادی انتخاب شدند.
* برویم سروقت مجلس چهارم که اتفاق خاصی برای شما افتاد. رد صلاحیت شدید!
- درسته، در مجلس چهارم رد صلاحیت شدم. یک هفته، ده روزی که گذشت تاییدم کردند.
* درست در اثنای تبلیغات رقبای انتخابی تان!
-بله، وسط تبلیغات من تایید شدم. زمان را از دست داده بودم و رای نیاوردم. باز هم سید حسن شجاعی و عزت الله دامادی انتخاب شدند.
* این جا بود که رفتید دنبال کارهای اجرایی؟
- بله دیگه، دنبال کارهای اجرایی و دستگاهی رفتم. عضو هیات علمی دانشگاه هم بودم. کشاورزی هم می کردم.
از ارشاد تا وزارت راه
این بخش از خاطره گویی دکتر بهاری از همکاری او با رییس جمهوری دوره اصلاحات آغاز می شود. بدون این که چیزی را پنهان کند، ادامه می دهد: «سید محمد خاتمی وزیر ارشاد بود. پیشنهاد کرد بروم کتابخانه عمومی کشور. قبول کردم و شدم مشاور وزیر ارشاد و دبیر کل امور کتابخانه ها. بعد مشکلاتی پیش آمد که ترجیح دادم از این مجموعه خارج شوم. رفتم وزارت راه و ترابری و قائم مقام معاونت حقوقی و مجلس آن وزارتخانه شدم.»
حافظه خوبی دارد دکتر بهاری. حتی جزییات هم به خاطرش مانده. من اما به حافظه ام اطمینان نداشتم. گفتم: تا یادم نرفته بپرسم الان بازنشسته هستید دیگه؟
- در زمان دولت قبل دانشگاه ما یعنی دانشگاه شهید بهشتی چیزی شبیه پادگان شده بود، وضعیت دانشگاه نامطلوب بود، به همین دلیل درخواست بازنشستگی دادم.
* چه سالی؟
- من مواضعم را صریح اعلام می کردم در دانشگاه. تحمل آن شرایط را نداشتم. سال 1388 هم تقاضای بازنشستگی کردم
* و آمدید اینجا که الان با هم نشسته ایم، موسسه ادیب.
- درسته، بعد از بازنشستگی موسسه دانشگاهی ادیب را با دوستان راه انداختیم. موقع بازنشستگی با توجه به سوابق مجلس استاد تمام پایه 31 بودم.
موسسه ادیب با 2700 دانشجو اکنون در 40 رشته در مقطع های کارشناسی و کارشناسی ارشد مشغول فعالیت است. حقوق، حقوق جزا، روان شناسی، مدیریت بازرگانی، فقه و حقوق خصوصی، مترجمی زبان انگلیسی، تربیت بدنی و ساخت و تولید از جمله رشته هایی است که در این موسسه وجود دارد.
ادیب سطح 2 است و 20 عضو هیئت علمی تمام وقت و 200 مدرس مدعو دارد.
و اما بشیر
نام عباسعلی بهاری اردشیری سال ها در صفحه آخر روزنامه محلی بشیر حک شده بود، به عنوان صاحب امتیاز و در دوره ای هم مدیرمسئول این نشریه. علاقه او به روزنامه نگاری به سال ها قبل برمی گردد: «اوایل دهه 1340 که در مشهد طلبه بودم، روزنامه خراسان در 4 صفحه چاپ می شد. درسم که تمام شد و به ساری که برگشتم، دنبال فرصتی بودم که نشریه ای شبیه خراسان داشته باشم.وارد مجلس که شدم گروهی راه انداختم که در آن افرادی همچون علی اکبر طاهایی، حسن باغبان، حسن درزی نژاد، حسین اسلامی و حسین کلامی حضور داشتند. دلم می خواست نشریه معتبری داشته باشم.
تیمی که بهاری تشکیل داده بود، میانه راه، کار را رها کردند و او ماند و درزی نژاد که هنوز بالای سر بشیر است.
- « مجوز هفته نامه بشیر سال 1367 صادر شد و آن موقع امکانات چاپ وجود نداشت. با آقای کمال گنجی و پورقاسمی که هفته نامه امید جوان را دارد، قرارداد بستیم که آن ها بشیر را چاپ کنند. سرمایه هم نداشتیم. پورقاسمی سردبیر شد و کمالی هم مدیرمسئول. با دست خالی شروع کردیم، ولی کارها خوب پیش رفت.»
از دوم خردادماه سال 1377 یعنی اولین سالگرد حماسه دوم خرداد، بشیر به روزنامه تبدیل شد. بهاری درباره آن سال ها می گوید:« ما چون به دولت خاتمی نزدیک بودیم، شرایط بدی آن سال ها داشتیم، دولت به ما کم توجه بود تا مورد انتقاد قرار نگیرد. بعد هم که گرفتار دولت احمدی نژاد شدیم که البته در سال های اول کمی بهتر با ما رفتار می شد.»
روزنامه بشیر طی سال های گذشته گاه خبرساز شد و شاکیان معروفی هم داشت. « از هفته نامه کشوری بشیر کسی شکایت نکرد، اما از روزنامه چند مورد شکایت داشتیم که از فردی خاص بود و البته این شکایت ها به جایی هم منتهی نشد.»
* فرد خاص منظورتان مرحوم کردان است؟
-با کردان رفیق بودم. هر وقت او از من شکایت می کرد، شب قبل از رفتن به دادگاه اطلاع می دادم که شکایتش را پس بگیرد و او هم پس می گرفت!
* یکی از شکایت های کردان مربوط به مطلب بشیر درباره یادواره شهدای دودانگه بود.
-آره، یادواره شهدا برگزار کردند، اما صحبت ها سیاسی بود و از هر چیز حرف زدند، غیر از شهید! ما نوشتیم که با شهدا معامله نکنید. آن زمان محسنی اژه ای دادستان ویژه روحانیت بود. در دادگاه گفتیم که ما در مطلب مان از کسی اسم نبردیم و نوشتیم یکی از روستاهای مازندران. تازه شاکی هم خودش نیامده بود دادگاه. آن جا از من پرسیدند: چپ هستی یا راست و عضو کدام جریانی؟ گفتم: من مشکل کشور را در بی تقواهای چپ و راست می دانم. قاضی دوباره همین سئوال را پرسید. واقعا" برای من چپ و راست مهم نبود.من در جایی معاونی داشتم که به راستی ها تمایل داشت.
* خب، جواب نهایی شما به قاضی چه بود؟
- گفتم اگر شما دنبال این موضوع هستید که متوجه بشوید من به آقای خاتمی ارادت دارم، بله، من به ایشان ارادت قدیمی دارم و با خاتمی کار کرده ام.
* جریمه شدید؟
- هیئت منصفه دادگاه مرا می شناختند و در نهایت 500 هزار تومان جریمه شدم.
سد، دانشگاه علوم پزشکی، صنایع چوب و کاغذ؛ ره آورد مجلس آن سال ها
* وقتش شده که بپردازیم به عملکرد شما در زمانی که مجلس بودید. برای مردم ساری چه کردید؟
-من عضو کمیسیون کشاورزی مجلس بودم. چون کشاورز و کشاورز زاده بودم وارد این کمیسیون شدم. مطالعات سد سلیمان تنگه قبل از انقلاب انجام شده بود و سه بار هم مطالعه مجدد شد. من که نماینده شدم، آب شور دریا هم در حال پشیروی بود.این موضوع را پیگیری کردم و در واقع آغازگر این ماجرا بودم. فاز مطالعاتی را کامل کردیم و مهندس موسوی هم کلنگ زنی کرد. البته هاشمی رفسنجانی آمد و سد شهید رجایی را افتتاح کرد.
پیگیری ها و تلاش بهاری را برای افتتاح و بهره برداری سد سلیمان تنگه، قدیمی های ساری در خاطر دارند. او علاوه بر این پروژه در ورود دانشگاه علو پزشکی به مرکز استان هم نقش جدی داشت. خاطرات او از آن سال ها شنیدنی است: « ادعا می کنم و شاهد هم دارم که آوردن دانشگاه علوم پزشکی به ساری کار من است. علاوه بر آن بیمارستان مهر و شهیدی را هم تجهیز کردم. دیدم بیرجند دانشگاه علوم پزشکی دارد، گفتم چرا ما نداشته باشیم؟ این بود که پیگیر شدم. ابتدا مدیران ساروی مقیم تهران را جمع کردم. ما تصمیم می گرفتیم و بعد اجرا می کردیم. آقای طبرسی هم حضور داشتند. دکتر مرندی که وزیر بهداشت و درمان بود، مخالفت می کرد و می گفت دانشگاه علوم پزشکی در بابل هست، نیازی نیست در ساری هم داشته باشیم. مرندی شاگرد دکتر غفرانی -پزشک فوق تخصص اطفال و اهل ساری- بود. من به اتفاق دکتر غفرانی و جمعی دیگر، نزد مرندی رفتیم. وزیر باز مخالفت کرد وگفت: کار نشدنی است. چون دکتر غفرانی با ما بود شرط گذاشت و گفت اگر صدهکتار زمین پیدا کردید، من مجوز می دهم. گفتیم شرط سختی گذاشتید، در مازندران زمین به وجب است، نه هکتار!»
* برگشتید ساری و رفتید دنبال زمین؟
بله، زمینی پیدا کردیم، گفتند به بنیاد مستضعفان تعلق دارد. خیلی پی گیری کردیم. مهندس موسوی از طرف امام، قائم مقام بنیاد مستضعفان بود. به ما گفت: اگر بنویسید زمین اهدایی امام خمینی(ره) به دانشگاه علوم پزشکی است، ما حرفی نداریم. همین کار را کردیم و دانشگاه راه اندازی شد. من عضو هیئت موسس این دانشگاه بودم، بعد هیئت امنا شدم و در نهایت کنار رفتم.
* برای احیای صنایع چوب وکاغذ هم شما ورود کردید، زمانی که نماینده مجلس بودید.
-با راه اندازی این شرکت مخالفت می شد. ماشین آلات به علت طول زمان از دور خارج و مستهلک شده بود. این جا هم خیلی پیگیری کردم. آقای دری نجف آبادی رییس کمیسیون برنامه ریزی مجلس بود. من با او بر سر این که مخابرات از بابل به ساری بیاید، اختلاف نظر داشتم. از دری دلخور بودم، گفتم حداقل این جا جبران کن. به ماندگاری چوب و کاغذ نظر داشتم.قرار شد به ازای قطع یک درخت، دو درخت بکارند که اجرا نشد و بعدها این شرکت دوباره احیا و بازسازی شد.
دکتر بهاری در مجلس که بود کارهای دیگری هم انجام داد که خودش می گوید این کارها «کوچک» بوده است؛ اما همین کارهای به ظاهر کوچک را اگر نماینده ای امروز انجام دهد، امتیاز خود می داند و برای خودش بسیار تبلیغ می کند. دو اقدام «کوچک» این نماینده اسبق بدین شرح است: آبرسانی به روستاهای اطراف دریا و پیگیری تغییر وضعیت فرودگاه دشت ناز که در آن زمان فرودگاه کشاورزی بود و برای نشست و برخاست هواپیمای سم پاش مورد استفاده قرار می گرفت.
سن و سال، اعتبار من است
عباسعلی بهاری اردشیری سخنوری شیرین زبان است. لابه لا شوخی و مزاح می کند و آثار خستگی را که ببیند، چند بیت از مثنوی هم چاشنی می کند و شاهد مثال می آورد. صداقت و روراستی بنیان حرف هایش است. می گوید: «در وزارت راه مسئول گزینش بودم. آن جا تلاش می کردم واقع گرا باشم و به قانون عمل کنم تا حقی از کسی ضایع نشود.»
بهاری مدیرکل ارزیابی و عملکرد وزارت راه بود که حجتی وزیر این وزارتخانه شد و از او خواست مدیرکل بازرسی وزارت راه شود. بهاری به مسایل فنی تسلط نداشت، اما وزیر کسی را می خواست که امینش باشد و این گونه شد که او به بازرسی وزارت راه رفت. می گوید: «رسالتم مچ گیری نبود و نگاه تشویقی داشتم. آن زمان 110 پرونده بازرسی کل کشور علیه وزارت راه تشکیل شد که 10 پرونده هم منجر به صدور حکم نشد. ما واقعا" دنبال حل مشکل بودیم.»
*شما یک روحانی هستید. چرا برخی مسئولان تلاش می کنند با دروغ و تزویر کارشان را پیش ببرند؟
-در کشور ما الان متن نسل جوان نسبت به مسایل دینی علاقه مندی کم تری دارند. مردم بر دین حاکمان شان استوار هستند. حاکمان ما در یک دوره 8 ساله آن قدر خلاف واقع و مزورانه حرکت کردند و آن قدر دروغ گفتند که اعتماد مردم به مسئولان کمرنگ شد.در همین دو سال اخبر چند صد فقره اختلاس و سوءاستفاده مطرح شد. خب در این اختلاس ها پول که کامل برنمی گردد! علت این است که واگذاری مسئولت ها بر اساس وابستگی است و نه شایستگی. عده کمی بر اساس واقعیت ها عمل می کنند و دلسوزند.
ما از پیامبرمان روایت داریم که اگر کسی بداند دیگری بهتر از او مسئولیت را انجام می دهد، ولی مسئولیت را واگذار نکند خیانت کرده است به خدا و پیامبر و مومنان.
* بر همین اساس تصمیم گرفتید بار دیگر خود را بیازمایید و وارد صحنه شوید؟
- اصرار جمعی از دوستان بود؛ کسانی مثل روزبهی، اسدی، روحی، مهدی پور ... شاید 100 نفر از نخبه ها و تحصیل کرده های ساری که اصرار کردند من وارد کارزار شوم.
* می گویند آقای بهاری سنش به سن نسل جدید نمی خورد و به اصطلاح کلاسیک است، نه مدرن.
- من احساس پیری نمی کنم. در ضمن مسیر قانون گذاری به افراد باتجربه و سن بالا نیاز دارد. در بحث قانون گذاری هر چه سن بالاتر باشد، فرد کفایت بیشتری دارد. شما به مجلس های سنا و کنگره آمریکا نگاه کنید؛ همه سالخورده هستند.
من امتیازات دیگری هم دارم؛ برخی از بزرگان این دولت که در کابینه هستند (در سطح معاون اول) با من دوستی دارند و مرا می شناسند. هم دانشگاهی هستم و هم حوزوی و انواع رشته ها را تتدریس می کنم. با جوان ها ارتباط خوبی دارم و سن و سال اعتبار من است. الان ساعت های زیادی در روزکار می کنم و خستگی احساس نمی کنم.
* به رد صلاحیت تان فکر کرده اید؟
- من خودم را می شناسم، چیزی ندارم که رد صلاحیت شوم.اگر یقین داشته باشم رد می شوم، حرام است که بیایم، چون عده ای را به زحمت می اندازم. اگر بدانم رد صلاحیت می شوم، عاقلانه نیست بیایم.
* هزینه های انتخاباتی برخی نامزدها سر به فلک می کشد و ریخت و پاش های آن چنانی دارند.
- هزینه کردن زیاد برای انتخابات خیانت به آرمان هاست. وظیفه نظام است از ریخت و پاش های انتخاباتی جلوگیری کند. جامعه ما اشکال های جدی دارد، بنابراین نیازی نیست فردی برای انتخاب شدن خرج های آن چنانی کند.
آن دو ساعت
دو ساعت گفت و گوی ما با دکتر عباسعلی بهاری اردشیری در حالی به پایان رسید که او هنوز در میانه راه است و خود را برای یک جهش بزرگ آماده می کند. این روزها دوستان اصلاح طلب او سخت در تکاپو هستند نام شیخ را بار دیگر بر سر زبان ها بیندازند تا در 7 اسفندماه امسال خوشه چینی کنند.
او رقیبان ضعیفی ندارد، برخی به منابع ثروت اتصال دارند و چشم بسته خرج می کنند، عده ای به منابع نامریی قدرت وصلند و تنانی نیز جوانند و پرآوازه و باانرژی. شیخ اما امیدمند است و چشم به راه. اعتبار او به رفتن یا نرفتن به مجلس نیست؛ چه خود «جوهر» است و «نفیس» می ماند و «غبار» نیست. (اشاره به جمله شیخ اجل -سعدی- که فرمود: جوهر اگر در خلاب افتد، همچنان نفیس است و غبار اگر به فلک رسد، همان خسیس. )
- این گفت گو پیش از لغو همایش بشیر انجام و در ویژه نامه پنج هزارمین شماره انتشار این نشریه چاپ شد.
- يکشنبه 21 خرداد 1396-12:47
من آملی هستم ایشان زمانی که در ورزات راه بودن یک برخورد داشتم باهاشون بسیار آدم محترمی بودند و خیلی با دقت به کار ما رسیدگی کردند
- پنجشنبه 31 فروردين 1396-12:14
اقای بهاری فردی صالح و با تقوا که متاسفانه تایید نشد چرا که افراد با تقوا و با وژدان نمیخواهند. در شورای شهر امسال سعید بهاری اردشیری فرزند عباسعلی بهاری شاید بتواند راه پدر را ادامه دهد البته با حمایت همه دوستان
- چهارشنبه 16 دی 1394-19:38
امید وارم شما به عنوان نماد اصلاحات ساری حتما در مجلس حضور داشته باشید و دوباره ساری و سبز کنید
- سه شنبه 15 دی 1394-0:51
اگر دوباره بیایی بهار می اید
زمانه با دل غمزدهء ما کنار می اید - دوشنبه 14 دی 1394-14:23
اقای بهاری سلام! من شخصا قبولت دارم اما بیست سال دیر امدی ! بهتر است از چهره های جوان تر اصلاحات حمایت کنید و خودتان مشورت بدید چون بعضی ممکنه فکر کنند این جریان پویا دیگر چهره ندارد کمی رئالیست باشید حاج اقا!
- دوشنبه 14 دی 1394-0:3
دکتر بهاری با حضور خود در عرصه انتخابات از خود گذشتگی نشان دادن د امیوارم بتوانیم او را در مسیر پیش رو با تمام توان یاری کنیم.....
- شنبه 12 دی 1394-12:28
حضور ایشون در بین کاندیدهای نمایندگی مجلس امید دوباره ای به ساری داده که دربین این همه نا ملایمت ها و تزویر ها انسانی که درستکاریش پیش از این ثابت شده قدم به عرصه گذاشته
این بار دیگه وقت سعی و خطا نیست - شنبه 12 دی 1394-10:30
از بهترین ویژگی های دکتر بهاری میتوان به پاکدستی و پاکدامنی واز همه مهمتر تعامل و ارتباط با همه اقشار سنی مردم اشاره کرد
- شنبه 12 دی 1394-10:16
بهاری موج بی شمار صداقت علیه شکستتِ توسعه ساری و مازندران
- شنبه 12 دی 1394-10:9
با جایگاه بهاری در سطح ملی و منش دوستانه ی وی میتوان به بهبود اوضاع مرکز استان و استان مازندران امیدوار بود
باید اعتراف کرد در سطح کل استان در بین تمام نیروهای اصولگرا و اصلاح طلب حلقه وصلی چون بهاری وجود ندارد - شنبه 12 دی 1394-8:37
البته که جوانی به سن و سال نیست، نشاط شما نیز حاکی از آن است...
امیدواریم عزت ساری تکمیل شود با حضور شما - شنبه 12 دی 1394-7:46
درود دکتر بهاری سرخط جریان اصلاحطلبی استان.سایه تان بر سیاست و فرهنگ و رسانه این استان مستدام
- شنبه 12 دی 1394-7:16
سلام شهرستان ساری ومیاندرود به افراد فرهیخته ای چون دکتر بهاری جهت وحدت و یکپارچگی نیاز دارد
- شنبه 12 دی 1394-7:14
همچنان مثل هميشه توانمند و خستگي ناپذير
- شنبه 12 دی 1394-1:35
بهاری اگر بتواند جو انتخابات را بگیرد بهترین گزینه برای مجلس هست.
صادق
شجاع
هوشمند
خستگی ناپذیر
کاردان
عادل
و مهربان
هست .