تعداد بازدید: 3761

توصیه به دیگران 1

يکشنبه 13 دی 1394-8:48

دیدگاه دو هنرمند مازندرانی درباره نیما؛

معصومی: نیما در استان خودش دیده نشد/ مولاییان: نیما دیگر پاسخگو نیست

دو دیدگاه درباره نیمایوشیج: خسرو معصومی: نیما در استان خودش هنوز دیده نشد. او دست کمی از خیلی از بزرگان تاریخ ادبیات ایران ندارد. شاعری است که تمام اشعارش تصویر و سینماست/ رحیم مولاییان: نیما ناگزیری در یک دوران تاریخی است. معتقدم اگر نیما به‌وجود نمی‌آمد یکی دیگر می‌آمد و دست به این کار می‌زد /نیما بسیار بزرگ است، اما دیگر پاسخگو نیست.


مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، اشکان جهان آرای: ساختن فیلمی از «نیما یوشیج» شاید یکی از آرزوهای همه نیمادوستان و همه انانی که دل در گروِ ادبیات فارسی، به ویژه ادبیات معاصر دارند، باشد. اتفاقی که هنوز نیفتاد و بازسازی تصویری از نیما که جز در بخش‌هایی کوتاه از سریال «شهریار» اتفاق نیفتاد. طبیعی است که در این زمینه سینماگران و مسئولان سینمایی بیشتر می‌توانند اثرگذار باشند. البته این اثرگذاری مشروط بر تأمین اعتبارات لازم است.

«خسرو معصومی» کارگردان شناخته شده کشور در این باره با بیان این‌که برای تولید اثری سینمایی یا تلویزیونی با محوریت نیما هر اقدامی که در توان داشته باشم انجام می‌دهم، گفت: وقتی نگاهی به زندگی نیما می‌اندازیم با مجموعه‌ای از تصاویر مواجه می‌شویم که هر کدام در جای خود یک جذابیت به شمار می‌آیند.

 وی که در مراسم امسال شب نشان نیما به عنوان یکی از چهره‌های مازندرانی شاخص سینمایی نامش در بین تجلیل شدگان قرار داشت، اظهار کرد: گوشه‌گوشه‌ی زندگی نیما پر از تصویرهای سینمایی است و بر همین اساس جا دارد که یک سریال بر اساس تصور و واقعیات از زندگی این چهره شاخص ملی و بین‌المللی تولید شود.

 کارگردان فیلم سینمایی «باد در علفزار می‌پیچد» خاطرنشان کرد: برخی از هنرمندان سینمای کشور در استان و شهر خود توانستند برای مفاخر شهرشان فیلم‌هایی مانند شهریار بسازند. اما هنوز در مازندران برای نیما هیچ اقدامی انجام نشد. انتظار می‌رود مسئولان مازندرانی از وزارت فرهنگ و ارشاد یا صدا و سیما پیگیر جذب بودجه برای ساخت فیلم سینمایی یا سریال نیما باشند. زندگی این فرد پر از چهره‌های شاخص تاریخ معاصر ایران است و چنین فیلمی می‌تواند جذابیت زیادی برای مخاطب داشته باشد.

  این هنرمند مازندرانی افزود: نیما آن‌قدر بزرگ است که ستارگان ادبیات ایران از او به بزرگی یاد کرده‌اند. شهریار برای دیدن او از تبریز به یوش آمد. اما نیما در استان خودش هنوز دیده نشد. نیما دست کمی از خیلی از بزرگان تاریخ ادبیات ایران ندارد. او شاعری است که تمام اشعارش تصویر و سینماست. حیف است که چنین شخصیتی در استان داریم و کاری برایش انجام نمی‌دهیم. در کمال ناباوری می‌بینیم که نه تنها اثری از زندگی این چهره تولید نشد، بلکه هنوز مزار او بدون نماد یا آرامگاهی در شأن او رها شده است.

معصومی با بیان این‌که باید آستین همت را برای ساخت فیلمی فاخر از نیما بالا بزنیم، اظهار کرد: رییس سازمان سینمایی اهل همین استان است و می‌تواند دغدغه مازندرانی‌ها را برای ساخت یک اثر فاخر برای نیما به مسئولان ارشد فرهنگی کشور انتقال دهد. باید همه مسئولان و هنرمندان و دوستداران نیما به دور از هرگونه اختلاف‌نظر دست به دست هم دهند و برای نیما گام بردارند. این‌که یک بار و در مراسمی بگوییم برای نیما فیلم بسازیم هیچ کاری از پیش نمی‌برد. این اقدام پشتکار می‌‌خواهد. حرف زدن خیلی راحت است.

 وی افزود: باید با حمایت مسئولان دبیرخانه دائمی نشان نیما مستقر شود و با محوریت آن همه مسئولان پیگیر بودجه تولید سریالی برای نیما باشند. نیما افتخار ایران است و ما به نام هم‌استانی بودن با او همواره به خود می‌بالیم. نمایندگان مازندران و استاندار باید برای نیما سنگ تمام بگذارند. وقتی استانداری با نگاهی فرهنگی برای جشنواره یاس بودجه هنگفتی هزینه می‌کند، انتظار می‌رود به نیما توجه بیشتری داشته باشد. از نیما در نسل‌های بعد در کنار بزرگانی همچون فردوسی یاد خواهد شد.

کارگردان فیلم سینمایی «تابو» درباره شب نشان نیما نیز گفت: همین که در این شرایط هر سال مراسمی به نام نیما برگزار می‌شود جای خوشحالی دارد. اما فکر می‌کنم خود این مراسم دارد این حرف را می‌زند که جای نیما در استان خالی است. این‌که مسئولان باید بیشتر پای کار بیایند و دست هنرمندانی که دغدغه اندیشه نیمایی دارند را بگیرند. ضمن این‌که فکر می‌کنم اطلاع‌رسانی در مورد این مراسم کم است که انتظار می‌رود در سال‌های آتی با حمایت مسئولان این مراسم باشکوه‌تر برگزار شود.

*نیما ناگزیریِ فرهنگ ماست

«رحیم مولاییان» را اهل هنر به خوبی می‌شناسند. این‌که بگوییم مولاییان نقاش برجسته و صاحب سبکی است و هم‌زمان شاعر نیز هست و دستی در موسیقی و تئاتر هم دارد، شاید حرف‌هایی تکراری باشد. او حتی از مدتی پیش بار دیگر وارد دانشگاه شده و در مقطع کارشناسی ارشد روان شناسی شخصیت تحصیل می‌کند. مولاییان نقاشی نوگراست و آثار او زبانی نوین را در نقاشی ایرانی پدید آورده‌اند. همین نوگرایی سبب شده است که بسیاری کارشناسان هنری او را یک نقاش صاحب سبک بدانند. حتی در شیوه‌های آموزش هنرجو نیز مولاییان اقداماتی نوین را به کار می‌گیرد. این نوگرایی‌ها و قالب‌شکنی‌های هنری در روزهایی که حرف از نیما به خاطر برگزاری شب نشان نیما در نوشهر بیشتر مطرح است، آدم را یاد نیما یوشیج می اندازد. گفت‌وگوی کوتاه ما را با «رحیم مولاییان» درباره نوگرایی نیما و جایگاه او در هنر ایران بخوانید:

آقای مولاییان، به عنوان یک هنرمند نوگرا، نگاه شما به نیما چگونه است؟

من تعبیری شخصی درباره نیما دارم. شهریار در یکی از مصاحبه‌هایش درباره حافظ گفته بود: «حافظ شاعر بزرگی نیست، شاگرد زیرکی بود.» او اعتقاد داشت حافظ عصاره همه حرف‌هایی که مولانا و سعدی زدند را زد. به نظر من نیما هم یک انسان باهوش و فهمیده بود.

 نیما ناگزیری در یک دوران تاریخی است. معتقدم اگر نیما به‌وجود نمی‌آمد یکی دیگر می‌آمد و دست به این کار می‌زد. ما در یک بستر تحول تاریخی پس از عصر مشروطه بودیم و به‌واسطه حضور روشنفکران و افزایش ارتباط با جهان بیرون از مرز‌های سیاسی شناختی از جهان پیدا کردیم. بنابراین ناگزیر به این تحول بودیم. «صادق هدایت» هم یک اتفاق نیست. یک ضرورت تاریخی است. بعد از آن هم «جلیل ضیاپور» در نقاشی این اتفاق را رقم می‌زند. همان‌طور که در رمان و شعر این اتفاق می‌افتد.

جامعه ما پس از مشروطیت دچار بازنگری فرهنگی و خودنگری شد. این بازنگری هیچ راهی را بر نمی‌تابد جز آن‌که وقتی انسان به نقد می‌رسد یا انفعالی عمل کند یا انقلابی. خوشبختانه جامعه ایران انقلابی عمل کرد. این انقلاب در همه جریان‌ها دیده شد.

 یعنی به نظر شما نیما به تنهایی یک جریان نوین را ایجاد نکرد؟

درست است. نمی‌توان گفت نیما تنهایی این کار را کرد. بله. نیما انسان باهوشی بود و سفرهایی داشت. ناگزیر بود که این کار را انجام دهد. چون باهوش بود. نیما، هدایت، ضیاپور یا حتی چهره‌هایی در موسیقی ایران، نتیجه یک بستر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بودند. باز هم تأکید می‌کنم اگر نیما این کار را نمی‌کرد، شخص دیگری دست به این کار می‌زد. اساساً هرگز در تاریخ کسی تنهایی کاری را نمی‌کند. چطور می‌توانیم پس از نیما فوج شاعران مدرن را داشته باشیم؟ این یعنی بستر این تحول در جامعه بود و نیازی به یک تلنگر اولیه وجود داشت. در کتاب 3 جلدی «شمس لنگرودی» به این موضوع اشاره شده است.

این نگرش در مورد سایر جوامع و هنرها نیز صدق می‌کند.ما نمی‌توانیم بگوییم «کلود مونه» امپرسیونیسم را به وجود آورد. اندیشه جامعه شکل گرفته بود و نقد نظری خودش را آغاز کرد. جامعه داشت به داشته‌های خودش شک می‌کرد. تمام غرب همین بود.

 نیما بسیار باهوش و فرزند زمان خودش بود و درک کاملی از نیازمندی‌های جامعه داشت. بسیاری از نیازهای اجتماعی را می‌شناخت و زمانی که اوج تحولات فرانسه است متون فرانسوی را ترجمه می‌کرد. این‌ها قابلیت‌های بزرگ نیما بود که به او کمک کرد در بستری که آماده تحول است دست به اقدامی بزرگ بزند. به همین دلیل معتقدم نمی‌توان گفت نیما یک تنه این کار را کرد. من به بزرگی نیما و هوشمندی و لیاقت تاریخی او شک ندارم. در این که فرزند زمان خود بود هم تردیدی نیست. اما نیما یک تنه این کار را نکرد. همه کسانی که تحولات تاریخی را رقم می‌زنند در یک مقطع تاریخی و اجتماعی از بستر موجود استفاده می‌کنند.

اما همین اقدام کردن هم با مخالفت‌های زیادی همراه است و به مقاومت شخصی نیاز دارد.

بله. طبیعی است که یک ایده نو در مقابل ایده‌های سنتی قرار بگیرد و مخالف داشته باشد. فروید در یک مقطع تاریخی دست به نقدهایی می‌زند که مخالفان زیادی داشت. اما او مقاومت می‌کند. نیما را به این دلیل زیرک می‌دانم چون می‌دانست که هویتش به نیمایی شدن بود. او باید از این هویت دفاع می‌کرد و راهی جز این نداشت. نیما چون باهوش و فهمیده بود، روی نوگرایی خودش پافشاری کرد. فقط آدم‌های باهوش در مقاطع تاریخی می‌توانند این‌طور ماندگار شوند. یعنی از شرایط ایجاد شده به بهترین شکل بهره بگیرند.

حتی پیکاسو هم به تنهایی کوبیسم را ایجاد نکرد و از داشته‌ها و شرایط موجود بهره گرفت. کوبیسم در هنر افریقا و حتی مینیاتور ایران هم بود. هنر پیکاسو این بود که پس از یک پژوهش 6 ماهه در هنر افریقا، در یک مقطع تاریخی به همراه «ژرژ براک» از هنر غرب رو به هنر آفریقا و شرق آورد و کوبیسم را ایجاد کرد. در ایران آن دوران هم بستر برای راه افتاد فوج شاعران نوگرا آماده بود. فقط به یک قالب‌شکن نیاز بود. به نظرم جامعه هنری امروز مازندران هم به شدت در معرض تحول‌خواهی است. اگر ما امروز این کار را انجام ندهیم چند سال بعد این اتفاق می‌افتد.

با این نگرش می‌توان این طور برداشت که نیما در لایه‌های دیگر هنری اثرگذار نبود؟ چون خود جریان شکل می‌گرفت.

نه. نیما پس از حضورش زمینه تحول را در موسیقی و شعر و هنرهای دیگر ایجاد کرد. با ظهور نیما تحول خیلی زودتر سراغ این هنرها آمد. به هر حال این تاثیرگذاری جسارت و مقاومت نیما بود. نمی‌توانیم از نقش مهم  نیما به سادگی بگذریم. اما این جریان‌ها و اتفاق‌ها ناگزیر هستند.

پس از نیما انشعاب‌هایی هم اتفاق افتاد. این انشعاب‌ها هم به نظر شما ناگزیرند یا انحراف؟

انشعاب‌ها هم ناگزیر هستند. «تز و آنتی‌تز، سنتز را با خود می‌آورد. وقتی شما اجتماع را وادار به اندیشیدن می‌کنی، خود تو را هم نقد می‌کنند. به قول «بابک احمدی» -منتقد هنری و پژوهشگر ایرانی- یکی از ویژگی‌های مدرنیته این است که بعد از ثبت شدن خودش را نقد کند. چون وقتی ثبت ‌شد به سنت تبدیل می‌شود و مدرنیته ضد سنت است. نیما به عنوان پایه‌گذار شعر نیمایی دست به عملی زد که نمی‌توانست جلوی آن را بگیرد. تحول ضرورت آن جامعه ما بود و جامعه آمادگی لازم برای تحول و تغییر بستر فرهنگی را داشت. به همین دلیل نیما هم باید به نقد کشیده شود. همان نقدها باعث شد شاعران بزرگ دیگری پس از نیما مطرح شوند.

با این تفاسیر فکر می‌کنید امروز پرداختن به نیما ضرورت هست یا نه؟

به هر حال نیما جریانی بود که به وجود آمد. ما نیما درست نکردیم. نیما ناگزیریِ فرهنگ ماست. مراقبت از داشته‌ها وظیفه جامعه ومسئولان است. امروز اگر مردم و هنرجویان ما ونگوک را بیشتر از «رضا عباسی» می‌شناسند به خاطر این است که غربی‌ها در شناساندن شخصیت‌های خود بیشتر فعال بودند و بهتر عمل کردند. نمی‌توانم بگویم نیما امروز کارآیی بالایی دارد. اما بخشی از فرهنگ است و ضرورت حفظ و شناساندن آن انکارناپذیر. ما باید از نیما عبور کنیم. اما دلیلی نمی‌شود به او بی‌توجه شویم.

چرا معتقدید نیما امروز کارآیی بالایی ندارد؟

نیما بسیار بزرگ است، اما دیگر پاسخگو نیست. نسل جدید را می‌بینم که گاهی خیلی زیبا شعر می‌گویند. خودم هرچند که نیما می‌خوانم و او را می‌شناسم، اما با شعرهایی از شاعران جوان ارتباط بیشتری برقرار می‌کنم. چون به زبان امروزنزدیک‌تر است. تحول دوره‌ای از تاریخ و فرهنگ کشور است.

سخن پایانی؟

 اگر بگوییم غیر از نیما نباید چیزی بپذیریم، عقب‌گرد کرده‌ایم. ما باید برای این‌که رشد داشته باشیم باید از نیما هم عبور کنیم. اما در عین حال باید برای نیما بزرگداشت‌های سالانه و نشست‌های مختلف برگزار کنیم و او را به عنوان یک چهره فاخر به نسل‌های مختلف و جوامع دیگر بشناسانیم. مجسمه‌های بزرگ از او داشته باشیم و نامش را زنده نگه داریم.

* این گفت و گوها درهمشهری مازندران منتشر شد که برای بازنشر در اختیار ما قرار گرفت.

 



    ©2013 APG.ir