توسعه مطلوب در جامعه سالم اتفاق میافتد
دکتر حمیرا حبیبیان گفت: یک جامعه زمانی میتواند به توسعهیافتگی امیدوار باشد که مسئولان و تصمیمسازان آن آحاد جامعه را برای سودرسانی اجتماعی و تشکیل یک پیکرهی واحد آگاه کنند.
مازندنومه، سرویس سیاسی: توسعه مفهومی کلی در همه جوامع است که رسیدن به آن مستلزم فراهم کردن زیرساختهایی همهجانبه در حوزههای گوناگون است. این مفهوم اساسی که امروزه مهمترین هدف هر جامعه محسوب میشود به معیارها و شاخصهای مهمی نیاز دارد. سرمایه، برنامهریزی و تعریف چشمانداز، بهرهمندی از ظرفیتهای مناسب توسعهیافتگی و مدیریت درست و ساماندهی شده از جمله کلیاتی هستند که برای رسیدن به یک جامعهی توسعهیافته همواره مورد تاکید است. اما همهی این پیشنیازها که زنجیرهای را در کنار هم تشکیل می دهند، به یک حلقه اساسی باید متصل باشند تا اصل توسعهیافتگی محقق شود.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که مهمترین اصل توسعهیافتگی داشتن جامعهای سالم و شهروندانی است که از نظر فکری و جسمی در بهترین سطح سلامت قرار داشته باشند و حتی از توانمندی شهروندان دارای معلولیت هم با ایجاد فضای امن روانی و آرامش فکری از طریق ایجاد زیرساختهای مورد نیاز آنها، به بهترین شکل استفاده شود.
دکتر «حمیرا حبیبیان» -پزشک فعال شهرستان ساری، مدرس دانشگاه پیام نور و نامزد انتخابات مجلس دهم از حوزه ساری- در گفتوگو با ما مفهوم توسعه را از پنجره سلامت فکری و جسمی مورد بررسی قرار داد.
خانم دکتر، به نظر شما توسعه حاصل بهداشت و سلامت است یا سلامت اجتماعی محصول توسعهیافتگی است؟
فکر میکنم این دو مقوله لازم و ملزوم هم هستند. یعنی به هم پیوستهاند. در واقع توسعه برای همه افراد جامعه کنونی و آینده چشماندازی را تعریف کرده است که در کنار هدف محسوب شدن آن، به همین افراد برای اجرای اهداف نیاز دارد. به عبارتی سادهتر همهی معیارها و الزامات توسعه حول نیروی انسانی میگردند. این نیروی انسانی است که باید برنامههای درستی را برای رسیدن به توسعهیافتگی جامعهای که در آن زندگی میکند تدوین کند و برنامههای تدوین شده را به درستی وارد مرحلهی اجرا کند. این مهم نیز زمانی امکانپذیر است که نیروی انسانی حاضر در جامعه از سلامتی فکری و جسمی برخوردار باشد تا بتواند اهداف ترسیم شده را به مرحلهی اجرا برساند. در واقع جامعه بدون نیروی انسانی سالم و آرام توان دستیابی به بهترین برنامههای توسعهای را نیز نخواهد داشت.
یعنی شرط توسعه را داشتن نیروی انسانی قدرتمند و تندرست میدانید.
بله. طبیعی است که وقتی بحث از اجرای برنامهها و چرخیدن چرخهای صنعت و اقتصاد هر جامعه پیش میآید، مهمترین تصویری که به ذهن میرسد نیروی انسانی توانمند و کارآمد است. اما تندرستی صرفاً به معنای سلامت جسم نیست. حتی نیروی توانمند هم در صورتی که بهداشت روان و آرامش فکری لازم را نداشته باشد نمیتواند راندمان کاری مناسبی از خود به جای بگذارد. این موضوع نقش مهم سلامت و امنیت روانی را در جوامع مختلف نشان میدهد. اینکه یک جامعه حتی با داشتن نیروهای سالم از نظر جسمی، بدون سلامت روانی نمیتواند مسیر توسعه را به درستی بپیماید.
در تعاریف مختلف جامعهشناسی نیز همواره تاکید شده است که بهداشت روانی لازمهی داشتن تندرستی است و طبیعی است که تندرستی مفهومی فراگیر و مرتبط با آحاد جامعه به شمار میآید. بهداشت روان حتی در افراد کمتوان یا معلول جسمی نیز محرک اصلی برای فعالیت و بروز استعدادهاست.
چگونه باید این مسیر را پیمود و به اهدافی که در چشمانداز توسعه ترسیم شده است رسید؟
توجه به حوزه مهمی مانند سلامت روان و آرامش خاطر جامعه یکی از مهمترین راهکارهایی است که در این زمینه میتوان به آن تکیه کرد. آمارها نشان میدهد که جامعهی ما با یک جامعهی آرام فکری فاصله زیادی دارد و یکی از دلایل مهم نیز در این مساله وجود چالشهای مهم اقتصادی است که به خاطر بهره نگرفتن از ظرفیتهای اقتصادی و نیروی انسانی کارآمد در جایگاه درست این وضعیت ایجاد شده است. حال با این وضعیت اینکه چه باید کرد تا جامعه به سوی سلامت روان طی مسیر کند بحثی مفصل است که زمان بیشتری را نیاز دارد. اما این خلاء و چالش اساسی نقش مسئولان و تصمیمسازان را در ضرورت توجه بیشتر به رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی و در کنار آن پدیدههای اجتماعی نوظهور پررنگتر میکند.
با این نگرش که شما میفرمایید، توسعه یک امر زمانبر و پرچالش است. چون از ابتدا نه زیرساختها وجود دارند و نه سلامت اجتماعی مد نظر. چه باید کرد؟
همانطور که اشاره شد توسعه هر جامعه در گروِ داشتن جامعهای سالم است. در کنار موضوع مهمی به نام بهداشت روانی که پیشنیاز اصلیِ سلامت جسم به شمار میرود، توجه به ساختارهای موجود برای حفظ سلامت شهروندان در هر منطقه و افزایش خدمات درمانی و آموزشهای لازم به منظور کاهش آسیبهای جسمی نکتهای است که همواره مورد تاکید مسئولان و کارشناسان است. اما منظور این است که رشد و میزان توجه به آن فاصله قابل توجهی با نقطه مطلوب دارد. توسعهی مطلوب در بستر جامعهی سالم اتفاق میافتد.
یعنی رشد زیرساختها؟
نه فقط رشد زیرساختها. جامعهی ما به شدت نیازمند افزایش آموزشهای لازم برای پیشگیری از بسیاری از مشکلات جسمی و بیماریهاست. مسائلی که در ظاهر برای یک فرد مشکل جسمی ایجاد میکنند، اما در عمل جامعه را از توانمندیهای آن فرد محروم خواهند کرد. در این نگرش آنچه که اهمیت دارد، فرد برای جامعه است، نه صرفاً فرد برای آیندهی خودش یا خانوادهاش.
اینجا نقش مسئولان و برنامهریزان و تصمیمسازان پررنگ میشود.
درست است. یک جامعه زمانی میتواند به توسعهیافتگی امیدوار باشد که مسئولان و تصمیمسازان آن به این موضوع توجهی جدی داشته باشند و آحاد جامعه را برای سودرسانی اجتماعی و تشکیل یک پیکرهی واحد آگاه کنند. این پیکرهی واحد که مفهوم اصلی جامعه را تشکیل میدهد منافع مشترکی دارد که در آن، زمان بسیار فراتر از محدوده سنی خودش تعریف شده است. در واقع اعضای چنین جامعهای که متکی بر بهداشت روان و سلامت جسم است، ویژگیهای اجتماعی شدن را نیز با برنامهریزی مسئولان آموختهاند و در مسیر توسعه طوری گام برمیدارند که با رعایت ایمنیِ رفتاری، برخوردی ناسازگار با اهداف جامعه نداشته باشند.
ایمنیِ رفتاری راهکار است یا نقشی محوری دارد و باید همیشه وجود داشته باشد؟
ایمنی رفتار مقولهی مهمی است که کمتر در جامعه به آن توجه میشود. این عبارت یا مفهوم همان اصلی است که اخلاق را در جامعه نهادینه میکند و افراد را به سمت پشتیبانی از حقوق یکدیگر که حقوق اصلی جامعه محسوب میشود هدایت میکند. در حقیقت «ایمنی رفتاری» مانند کمربند ایمنی، جامعه را از آسیب در برخوردهای احتمالی با چالشها مصون نگه میدارد. نمیتوان از آن به عنوان راهکار یاد کرد. اگر هم آن را راهکار بدانیم باید یک راهکار همیشگی و مستمر در نگاه ما باشد. نه راهکاری برای برونرفت از یک چالش و درمان موقت یک موضوع.
خود جامعه چه وظیفهای در شناخت این مفاهیم دارد؟
طبیعی است که اگر آموزش به درستی انجام شود، آن وقت باید از خانوادهها انتظار داشت. در این صورت –یعنی آموزش درست- نباید نقش مهم خانواده در رساندن جامعه به ایمنی رفتاری، بهداشت روانی و تندرستی کمرنگ دیده شود. جامعهای که دو مبحث اساسی ایمنی رفتاری و بهداشت روانی در خانوادههای آن نهادینه شده باشد و اصول اساسی بهداشت و درمان هم در آن مورد توجه باشد قطعاً به دور از آسیبها و چالشها مسیر توسعه را در آرامش میپیماید.
خانوادهها به عنوان نخستین کانونهای اجتماعی اثرگذاری دائمی و زیادی میتوانند در آماده کردن افراد برای حضور در جامعه و اجرای برنامههای محول شده داشته باشند. به نوعی بخش زیادی از پرورش مدیریت جامعه در سالهای آتی، امروز در خانوادهها شکل میگیرد. مشروط بر آنکه امروز به نیازهای خانوادهها واکنش درستی نشان داده شود و چالشهای موجود در زندگی روزمره خانوادهها بهتر و بیشتر مورد توجه باشد. طبیعی است که مهمترین نیاز هم در این زمینه رفع مشکلات اقتصادی خانواده است.
دقیقاً به موضوعی اشاره کردید که در هر زمینهای محوریت دارد. آیا میشود باز هم از توان خانوادهها برای رفع این مشکل استفاده کرد؟
بله. البته در شرایط کنونی جامعه که کشور دچار وضعیت خاصی در اقتصاد است، شاید رسیدگی به همه مسائل مورد نیاز خانوادهها کمی دشوار باشد. موضوعی که در چند سال اخیر خود را نشان داد. البته پس از برداشته شدن تحریمها و تصویب برجام با تلاش دولت تدبیر و امید و رهنمونهای رهبر انقلاب، امیدها برای بهتر شدن اوضاع کشور زنده شد. اما با این حال نمیتوان از اثر اقتصاد خانوادگی و نقش آن در توسعه جوامع خرد و به تبع آن کل جامعه به سادگی گذشت. جامعهای که خانوادههای توانمندی داشته باشد مسیر هموارتری را برای رسیدن به توسعه پیش رو خواهد داشت.
این موضوع –اقتصاد خانواده- ارتباط بسیار مستقیمی به اشتغال بانوان هم دارد. یعنی نگاه شما در حوزه اقتصاد خانواده به اشتغال بانوان معطوف است؟
تا حدودی همینزور است. بانوان در سالهای اخیر توانمندیهای خود را بیشتر از دهههای گذشته نشان دادند. اما آمارها نشان میدهد که این قشر توانمند هنوز بسیار دورتر از جایگاه مطلوب اشتغال هستند. نگاهی به آمارها نشان میدهد که مازندران در صدر استانهای بیکاری بانوان قرار دارد. نرخ بیکاری بانوان در مازندران 31.8 درصد و نرخ بیکاری بانوان جوان در مازندران 65.6 درصد است. این آمار وضعیت بد اشتغال بانوان در مازندران را نشان میدهد. وضعیتی که به بهره نگرفتن از توانمندی بانوان در مازندران اشاره دارد و زمینه را برای محقق شدن بسترهای مهم توسعه ناهموار میکند و اثرگذاری آن را باید در افزایش آسیبهای اجتماعی، دور شدن جامعه از بهداشت روان، فاصله گرفتن از ایمنیِ رفتاری و بروز چالشهایی در جامعه زنان که ستون اصلی خانوادهها هستند جستوجو کرد.
حرف آخر...
فکر میکنم در سالهای اخیر مسئولانی که پیگیر مشکلات مردم بودند، از مسائل مهم زیادی به سادگی گذشتند. فرصتها در حال از دست رفتن است و هر روز و هر ساعت را باید به عنوان فرصت احیای توانمندیهای از دست رفته یا خاموش شهرستان ساری و استان مازندران استفاده کنیم.
- پنجشنبه 1 بهمن 1394-9:26
چرا هیچ وقت یه زن از مازندران به مجلس راه پیدا نکرده؟ مردم ساری باید تصمیم جدی بگیرن تا یه زن رو به مجلس بفرستند. دیگه وقتش رسیده بانوان مازندرانی راهی خانه ملت بشن
- پنجشنبه 1 بهمن 1394-8:0
ازنکته سنجی ودیدگاه خانم حبیبیان متشکریم انشاا...از این افکار مسئولین ما در جهت سلامت وتوسعه جامعه بهره بگیرند
- پنجشنبه 1 بهمن 1394-4:36
عالي بود و شما فرشته نجات هستيد
- چهارشنبه 30 دی 1394-16:2
خانم دکتر دیدگاه های خوبی دارند .
- چهارشنبه 30 دی 1394-12:22
گفتگوی بسیار خوبی بود. جامعه در صورت سلامت جسم و روان می تونه به پیشرفت امیدوار باشه