پیوند فرهنگی «اقوام» لازمه تقویت روح واحد «ملت»
در گفتگو با پروفسور علی کریمی مله -عضو هیات علمی دانشگاه مازندران- مطرح شد: اساساً ما کمتر مناقشه بین قومی در ایران داشتیم/ اگر گاهی اختلافی بین قومی ایجاد میشود به نظر میرسد حاصل بازی کنشگران سیاسی است.
مازندنومه؛ سرویس سیاسی، اشکان جهانآرای: یکی از برنامههای نوروزی امسال در مازندران برپایی جشنوارههای فرهنگی اقوام ایرانی بود. هشتم فروردین با حضور گروههایی از اقوام مختلف ایرانی در ساری این جشنواره برگزار شد که با اجرای موسیقی اقوام مختلف در خیابانهای شهر ساری و سپس برپایی جشن در سالن ورزشی «سید رسول حسینی» به کار خود پایان داد.
برنامهریزیها برای برگزاری یک جشنواره اقوام در محمودآباد هم انجام شده بود که در لحظههای پایانی به دلیل مسائل مالی برگزار نشد. اما در نوشهر از 9 تا 11 فروردین دومین جشنواره ملی اقوام ایرانی به شکل گستردهای برپا شد که استقبال بسیار زیاد شهروندان و مسافران را در پی داشت.
ایجاد ارتباط بین فرهنگهای قومی یکی از مسائل مهم در حوزه اقوام است و دو سال است که در مازندران تلاش میشود از فرصت نوروز برای تقویت پیوند بین اقوام بهره گرفته شود.
برای آشنایی بیشتر با زوایای مختلف اثرگذاری اقوام در ساختار سیاسی و اجتماعی جامعه و اهمیت برگزاری این قبیل جشنوارهها، با پروفسور «علی کریمی مله» -عضو هیأت علمی دانشگاه مازندران و پژوهشگر برجسته اقوام- به گفتوگو نشستیم که این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
آقای دکتر کریمی، داشتن اقوام متعدد از چه منظر میتواند برای یک جامعه امتیاز باشد؟
معتقدم که تنوع قومی فینفسه مثل تنوع در گونههای زیستی یا گیاهان و انسانها یک فرصت ذیقیمت برای هر جامعه است. بدون این تنوع حیات جامعه دچار یکدستی و یکنواختی میشود که از بُعد زیباییشناختی خیلی نمیتواند زیبنده باشد. بنابراین از منظر زیباییشناختی خیلی جذاب، لطیف و ارزنده است. اما وقتی از بُعد زیباییشناختی عبور کنیم، اگر تنوع مشمول سیاستگذاریهای درست، سنجیده، منصفانه و عادلانه نباشد ممکن است از حالت فرصت بودن فاصله بگیرد و تبدیل به یک عنصر مزاحم و تهدید شود. بنابراین تنوع بسیار ارزنده و زیبنده است، مشروط بر اینکه در حوزه سیاستگذاری درست و اساسی مورد توجه قرار گیرد.
ساختار اجتماعی در جوامع قومیتی با جوامع بدون قومیت چه تفاوتی دارد؟
آمار و ارقام و مطالعاتی که انجمن شده نشان میدهد که حداکثر 12 درصد کشورها و جوامع دنیا از نظر قومی یکد ست و همگن هستند. 88 درصد باقیمانده درجاتی از قومیت را دارند. مثلا کشورهایی مانند هند و ایران خیلی متنوع هستند و برخی دیگر از تنوع کمتری برخوردارند. حتی جوامع مدرن، پیشرفته و توسعهیافته هم تنوع قومی دارند. کشورهایی مثل نروژ، ایتالیا و آلمان نیز از نظر قومیتی متنوع هستند. اینطور نیست که بگوییم تنوع قومیت اختصاص به یک جامعه دارد. اما آنچه به این پدیده اهمیت میدهد سیاسی شدن قومیت یا امنیتی شدن مقوله اجتماعی قومیت است که ممکن است مسالهساز باشد. در برخی از این جوامع پدیده قومیت از موضوع اجتماعی به موضوع سیاسی تبدیل نشد. یعنی کاملاً جامعهشناختی است. در برخی از جوامع هم با تبدیل شدن به پدیدهای سیاسی و موضوع کشمکشها درگیریهای سیاسی شد.
چطور یک پدیده اجتماعی با این گستردگی به پدیده سیاسی تبدیل میشود؟
نحوه صورتبندی مقوله قومیت در هر جامعه میتواند باعث سیاسی شدن یا اجتماعی ماندن قومیت شود. درگیری بین کردها و دولت ترکیه نمونه بارز این وضعیت است. کردها تا چند سال پیش از راه دیپلماتیک مطالبات خود را بیان میکردند. اما سیاستهای دولت اردوغان باعث شد که دست به اسلحه ببرند. البته فرآیند سیاسی شدن قومیت تک علتی نیست و فقط دولت نمیتواند اثرگذار باشد. نقش بازیگران فراملی، ملاحظات جهانی، عوامل بینالمللی و سایر عوامل را هم باید دید.
راه بازگشتی هم از فاز سیاسی به فاز اجتماعی وجود دارد؟
بهطور خلاصه راه حلی که برای اجتماعی ماندن و غیر امنیتی کردن این پدیده وجود دارد، لحاظ کردن پدیده قومیت در زمره مقوله شهروند و رعایت عدالت در سیاستگذاری همگانی هر جامعه است. هرچند برای تطبیق این پدیده در جوامع تعریف کلی و یکسانی نباید داشت. سیاستگذاری برای هر جامعه بسته به شرایط آن جامعه است. مثلاً مالزی سیاست مشارکت در قدرت را اعمال کرد. اما لبنان شیوهای دیگر را به کار گرفت. ساختار سیاستگذاری خیلی میتواند تاثیرگذار باشد.
در کشوری مثل کانادا که اقلیت فرانسویزبان کِبِک و اکثریت انگلیسی زبان را در خود جای داده است، تا حدود یک و نیم دهه پیش کِبِکیها مشغول منازعات سیاسی بودند و حتی تا درگیری مسلحانه پیش رفتند. اما این جامعه برای حل مشکل قومی به سمت تدبیر «یک کشور دو ملت» رفت و سعی کرد حقوق اجتماعی را برای اقلیت کِبِک نشین به رسمتی بشناسد. از آن تاریخ به بعد اساساً کِبِکیها از خواستهای سیاسی خود فاصله گرفتند. ساکنان جزیره کورس در فرانسه یا کاتالانها در اسپانیا نیز نمونههای مشابه هستند.
با تمام این تفاسیر اثرگذاری اقوام را در حوزه فرهنگی باید پررنگتر بدانیم یا در ساختار سیاسی؟
اگر بخواهیم از موضع فرصت به این پدیده نگاه کنیم طبیعتاً جنبه فرهنگی و اجتماعی آن پررنگتر است. این تنوع اجتماعی و فرهنگی که اقوام به جامعه ایران دادند، ایران را به بلور رنگارنگی تبدیل کرد که ویژگیهای اجتماعی بارز و قابل توجهی دارد. پوشش، زبان، آواها، غذا و فرهنگ برای فردی که از بیرون به جامعه ایران نگاه میکند بسیار جذاب است. چون با یک جامعه یکدست مواجه نیست. هر نقطه از این کشور آدمهایی با تنوع گویشی و پوششی و فرهنگی دارد. این ویژگی به لحاظ اجتماعی بسیار زیبنده است و از نظر فرهنگی نیز میتواند بسیار درسآموز باشد. میتوان از تفاوتهای موجود چیزهای زیادی آموخت. در این بُعد آداب و رسوم و انتفال فرهنگها بسیار حائز اهمیت است.
اما ممکن است در مواقع خاصی این پدیده اجتماعی به پدیده سیاسی تبدیل شود. مثلاً در انتخابات مطالبات سیاسی ممکن است پررنگتر شود. یا برخی از فعالان سیاسی باشند که سعی کنند مطالبه خود را از طریق بسیج قومی انجام دهند. یعنی عنصر قومیت را به ابزار فشار تبدیل کنند. حتی ممکن است بازیگران فراملی هم برای اعمال فشار بر یک حکومت از اقوام استفاده کنند. با این حال اساساً قومیت یک پدیده فرهنگی و اجتماعی است و در فرآیند تبادل و انتقال و آموزش فرهنگی میتواند اثرگذار باشد. البته این ماندگاری و اثرگذاری مستلزم سیاستگذاریهای درست است.
همین جشن نوروز به عنوان مخرج مشترک همه گروههای قومی یک برهان مناسب برای اثبات فرهنگی و اجتماعی بودن قومیت است. همه اقوام ایرانی و فارسیزبانان خارج از ایران با شدت کم و زیاد در بزرگداشت این آیین ملی و باستانی سهیم هستند. این آیین میتواند یک عنصر پیونده دهنده بین اقوام باشد. آیینهای مذهبی مانند اعیاد دینی هم داریم که مخرج مشترک همه گروههای قومی مسلمان است. یا گردشگری که میتواند در برقراری پیوند و ایجاد تبادل و آشنایی فرهنگی بین گروههای قومی اثربخش باشد. اگر بتوان سیاستگذاری مناسبی انجام داد و از سیاسی شدن قومیت جلوگیری کرد، قومیت همچنان به عنوان پدیده اجتماعی نقش پررنگی در جامعه ایفا خواهد کرد. معمولاً در این زمینه نارساییهایی هست که باید با برنامهریزیها آن را برطرف کرد تا اقوام احساس دیده نشدن نداشته باشند.
به ریشههای سیاسی شدن قومیت اشاره کردید. گاهی بین خود اقوام هم ممکن است کنش و واکنشهایی ایجاد شود. دلیل این رفتارها چیست؟
یک قاعده کلی وجود دارد که هویتها بسیاری از مواقع اقتضایی هستند. درست است که همه گروهها از ویژگیهای خاصی برخوردارند. اما اقتضائات در پررنگ شدن یا کمرنگی برخی رفتارها اثرگذار هستند. شرایط خیلی مهم است. موقعیتها میتواند در شکلدهی به نگرشها و رفتارها اثرگذار باشد. البته اساساً ما کمتر مناقشه بین قومی در ایران داشتیم. تاریخ از این دست مناقشات را خیلی کم نشان میدهد. اگر در مواقعی هم گروه قومی دست به کنش سیاسی میزد مخاطبش نظام سیاسی بود. اینکه ما تا کنون در ایران مناقشات بین قومی نداشتیم محصول تاریخ بسیار درازدامنه همزیستی است که در جامعه ما بین گروهها مختلف قومی وجود داشت. حتی میبینیم در مورادی که قومیتی مانند سلجوقیان بر کشور مسلط میشد کشتارهای قومی در ایران اتفاق نیفتاد. اگر هم گروهی کشته شد به خاطر نسبتهای سیباسی بود نه موقعیت اجتماعی. این ظرفیت خوبی برای تقویت روابط بین اقوام در ایران است.
در دوران دفاع مقدس هم از این دست موارد دیده میشد. مهاجران جنگی از کشورهای عربی آمدند و بدون این که موردی پیش بیاید در همین مازندران ساکن شدند. یا در بسیاری از شهرهای استان ترکمحله داریم. این مسائل باعث نشد که طرد قومی اتفاق بیفتد. این سرمایه فرهنگی ارزشمندی است. که در آینده هم میتوان از آن استفاده کرد. اگر هم گاهی اختلافی بین قومی ایجاد میشود به نظر میرسد حاصل بازی کنشگران سیاسی است. البته لزوماً حکومت کنشگر سیاسی نیست.
در چند سال اخیر شواهد کمرنگی از دامن زدن به تفرقه قومی در حال شکلگیری است. این هم حاصل اثرگذاری برخی از فعالان قومی است که با نیت خاص بر عنصر قومیت سوار میشوند و از آن در راستای اهداف خود بهره میگیرند. در این زمینه به نظر میرسد یا با خلاء قوانین مواجه هستیم، یا با ضعف در اجرای قوانین. به این هم باید توجه داشته باشیم که دنیا شاهد تحولات ساختاری است. این تحول ماهوی و ژرفی هست که توجه بازیگران قومی و عنصر قومیت را نسبت به گذشته بیشتر به خود جلب میکند. البته این فاصلهها و شکافهای بین قومی عمق زیادی ندارد. رگههایی هم اگر هست محصول نقشآفرینی فعالان قومی دارای اهداف سیاسی است که باید با مدیریت درست رفع شود.
برگزاری جشنهایی مانند جشنواره اقوام که در ساری یا نوشهر برگزار شد چقدر میتواند به تعمیق و تثبیت روابط بین قومی در کشور کمک کند؟
اینها گامهای نخستین و مقدماتی برای تعمیق پیوندهای بین قومی در ایران هستند. برگزاری جشنوارههایی از این دست در دنیا تجربه شده و ضروری هم هست. حتی بهتر است به جای اینکه سالی یک بار در یک شهر یا استان برگزار شود، داوطلبانه در استانهای مختلف به صورت فصلی و نیمسالانه شاهد برپایی آن باشیم. تکرار این برنامهها تبادل فرهنگی را تشدید میکند. چون گروههای قومی با داشتههای همدیگر آشنایی بیشتری پیدا میکنند. البته برای تعمیق این پیوند و رابطه صرفاً جشنواره کفایت نمیکند. در برنامهریزیهای درسی آموزشوپرورش، در ازدواجهای بین قومی، مسائل نظام وظیفه و ورزش و سایر مسائل مرتبط با جامعه باید ورود جدی داشت.
وقتی از پیوندهای قومی صحبت میکنیم میخواهیم با مشترکات هم آشنا شویم تا روح واحد یک جامعه شکل بگیرد. میخواهیم یک ملت بسازیم. طبیعی است که نمیتوانیم به مناسبتهای نمادین بسنده کنیم. حتماً در سیاستگذاریهای عملی هم باید گام برداریم که نتیجه این سیاستها تثبیت روح ملی باشد. بنابراین چنین جشنوارههایی در عین حال که ضروری هستند، میتواند مقدماتی برای ورود به عرصههای سیاستگذاری برنامههای عملی ارتباط اقوام به شمار آید.
این جشنوارهها به دستاوردهای علمی و پژوهشی حوزه اقوام هم میتوانند کمک کنند؟
بله. قطعاً چنین جشنوارههایی با توجه به نمایش مظاهر فرهنگی میتواند مواد خام پژوهش را در اختیار پژوهشگران قرار دهد. اما برای پژوهش عمیقتر نیاز است سلسله مشاهدات میدانی از قومها در محل زندگیشان صورت بگیرد. این جشنوارهها میتوانند خطوط راهنما یا نقاط کلیدی را در اختیار پژوهشگران قرار دهند که اطلاعات خود را دستمایه پژوهشهای بعدی قرار دهند. چه بسا انگیزه آغاز بسیاری از پژوهشهای اقوام از همین جشنوارهها رقم بخورد. البته روشهای دیگری هم برای پیوند قومی داریم.
سخن پایانی؟
تاکید میکنم این جشنوارههای قومی باید در ذیل یک سیاستگذاری همگانی و کلی باشد که در نهایت ما را به سمت تعمیق و تثبیت پیوندهای قومی برساند. مثلاً برگزاری تورهای مسافرتی بین قومی در کنار سیاستگذاریهای همگانی میتواند ما را گام به گام به سمت ارتباط بیشتر اقوام با یکدیگر و تقویت روحیه ملی در بین اقوام سوق دهد.
*این گفتگو در روزنامه هشمهری مازندران منتشر شد که برای بازنشر در اختیار ما قرار گرفت.
- پنجشنبه 19 فروردين 1395-21:37
آقا عجب راهکاری ! تور قوم گردی ، احسنت ، حالا این تور چه مدّت باید طول بکشد تا عوام بتوانند تمام زوایای قومیت همدیگر را بشناسند !!؟؟؟ بعد ممکن است بفرمایند کجای این اقوام را باید بگردند !!!؟؟ دورشان را یا درونشان را ؟
بعضی ها واقعاٌ تبحرشان در بافتن کلمات است . - چهارشنبه 18 فروردين 1395-13:0
دست تون درد نکنه بابت این گفتگو. کلام دکتر همیشه راهگشا و بی نظیره