تعداد بازدید: 4360

توصیه به دیگران 0

شنبه 28 فروردين 1395-9:31

زنگ خطر برای یک پدیده؛ طلاق پیش از ازدواج

به زعم یک عضو کارگروه بانوان و خانواده استانداری مازندران، آن چه وضعیت را در استان نگران کننده‌تر می‌کند ظهور پدیده «طلاق پیش از ازدواج» است.


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، احسان شریعت: بررسی‌ها درباره پدیده طلاق آن اندازه فراوان است که اغلب رسانه‌ها، دانشگاه‌ها، مجامع علمی، کارگروه‌های تخصصی و دستگاه‌های مرتبط همواره از زوایای مختلف به آن پرداخته و درباره ریشه‌ها، علل، پیامدها و جنبه‌های حقوقی آن بحث می کنند. پدیده‌ای که در سالیان اخیر به طرز نگران کننده‌ای ساختار اجتماعی را مورد تهدید قرار داده و آسیب‌های فراوانی را بر پیکره حیاتی‌ترین جزء جامعه یعنی خانواده وارد کرده است.

چندی پیش مدیرکل ثبت احوال مازندران با بیان اینکه طلاق ثبت شده در سال 93، 7 هزار و 354 واقعه بود، تصریح کرد: میزان واقعه طلاق ثبت شده در سال گذشته 7 هزار و 884 مورد بود که هفت درصد افزایش داشت و نرخ طلاق 2/4 در سال قبل در سال 94 به 2/5 رسید.

این مسئول با بیان اینکه 12/5 درصد طلاق‌ها در یک‌سال نخست زندگی صورت می‌گیرد، گفت: 7/5 درصد طلاق‌ها در کمتر از یک‌سال در مجموع 20 درصد طلاق‌ها در یک‌سال نخست زندگی اتفاق می‌افتد و بقیه در سال‌های بعد زندگی مشترک صورت می‌گیرد.

اما آنچه به زعم عضو کارگروه بانوان و خانواده استانداری مازندران وضعیت را نگران کننده‌تر می‌کند ظهور پدیده «طلاق پیش از ازدواج» است. پدیده‌ای که توسط این پژوهشگر مازندرانی با روش‌های علمی در مازندران بررسی شده و تا حدی همچون یک نظریه علمی به رشته تحریر درآمد.

دکتر «محمدرضا سلیمانی» که دارای 3 جلد کتاب و ده‌ها مقاله علمی و پژوهشی در حوزه مسائل تربیتی و خانواده است، در توضیح نظریه طلاق پیش از ازدواج خود به روزنامه همشهری گفت: ابتدا باید طلاق را تعریف کنیم. طلاق پدیده‌ای است که در آن روابط اجتماعی و عاطفی همسران بیمارگونه شده و از هم گسسته می‌شود. این گسستگی 2 خروجی متوالی دارد. نخست طلاق عاطفی است که در آن جدایی همسران در اشتراک جنسی و عاطفی رخ می‌دهد. اگر این سردی و جدایی عاطفی برطرف نشود به دلیل نیازهای متراکم شده در هر دو طرف خروجی دوم یعنی طلاق رسمی به وقوع می‌پیوندد.

این دکترای جامعه‌شناسی درباره خاستگاه طلاق به دو تعریف نادرست از ازدواج اشاره کرده و افزود: تعریف نخست آنجایی است که ازدواج را یک رقابت می‌پنداریم. یعنی همسر را یک رقیب می‌دانیم و در پی آن هستیم ازدواجی انجام دهیم که در همه وجوه اجتماعی، عاطفی و اقتصادی پیروز باشیم. وقتی این تعریف از ازدواج در ذهنیت شخص شکل گرفته باشد، می‌توان صدای طلاق را پیش از ازدواج شنید. اما تعریف دوم نیز به اندازه تعریف نخست مخرب است. آنجایی که ازدواج را یک اتفاق آسان و معمولی و همسر را یک دوست اجتماعی فرض کرده که با خوردن یک نسکافه پیشنهاد ازدواج را می‌دهیم و قرار ازدواج می‌گذاریم. در این ازدواج‌ها که می‌توان آن را ازدواج‌های «یک‌هویی» یا «اتفاقی» نامید نیز می‌توان صدای پای طلاق را پیش از ازدواج شنید.

ازدواج آسان، طلاق آسان‌تر

سلیمانی ریشه طلاق تفاهمی را در این شرایط دیده و معتقد است این تعاریف از ازدواج موجب پیدایش ذهنیت آسان دیدن پدیده طلاق می‌شود. در واقع افرادی که با این تعاریف ازدواج می‌کنند در پی ازدواجی آسان و طلاقی آسان‌تر هستند. دختران و پسران جوان به دلیل آسان گرفتن پدیده مهم ازدواج راهکار طلاق آسان‌تر پیش از ازدواج را در ذهن خود پرورش می‌دهند تا به هدف خود در ازدواج دست یابند.

وی ضمن علت‌یابی این پدیده، خاطرنشان کرد: این پدیده ریشه در فرهنگ غربی داشته و مشخصه سبک زندگی آن‌هاست که با روح فرهنگ ایرانی و اسلامی هیچ سنخیتی ندارد. چون برخلاف فرهنگ غربی، در فرهنگ ما افراد پس از طلاق خود را یک شکست خورده و طرد شده از جامعه تصور می‌کنند و برای فرار از این وضعیت متأسفانه رو به اشتباهی دیگر آورده و مرتکب ازدواجی دوباره از همان مدل ازدواج آسان می‌شوند که هیچ تدبیری پشت آن نیست. تا جایی که در بررسی‌ها از مراجعه‌کنندگان اطلاع یافتم پدیده طلاق مضاعف در حال افزایش است. در واقع فرد برای فرار از شرایط طلاق به ازدواجی نابخردانه روی می‌آورد که آن هم برای بار دوم یا بار چندم به طلاق منجر می‌شود.

مقایسه شیوه‌های همسرگزینی در مازندران

دکتر سلیمانی ضمن انجام مشاوره خانواده، مطابق با رشته تحصیلی خود، پژوهش‌های مختلف اجتماعی در ارتباط با مسائلی همچون آسیب‌های فضای مجازی، مسائل تربیتی، خانواده، ازدواج و مواردی از این دست انجام داده است. وی که در یکی از پژوهش‌های کاربردی خود در مازندران به مقایسه شیوه‌های همسرگزینی در 2 گروه افراد متأهل و جدا شده پرداخت، درباره این پژوهش گفت: در سال 92 از 30 هزار ازدواج ثبت شده در مازندران حدود 7 هزار ازدواج در فاصله کمتر از یک تا 2 سال به طلاق انجامید. ما زوجین ازدواج کرده در سال 92 را به 2 دسته متأهل و جداشده تقسیم کردیم و ضمن مقایسه شیوه‌های همسرگزینی در آن‌ها به مهم‌ترین عوامل طلاق دست یافتیم.

این کارشناس مسائل خانواده افزود: در این پژوهش به دنبال آن بودیم که چه عواملی منجر به شیوع طلاق‌های زودرس می‌شود. آمار افراد جدا شده در زیر یک سال ما را به این نتیجه رساند که افراد در انتخاب همسر دچار نارسایی فکری و نبود تدبیر بودند. به این صورت که نقشه راه درستی در مورد ازدواج نداشته و آموزش‌های لازم را ندیدند. به همین خاطر سعی کردیم با مقایسه معیارهای همسرگزینی این 2 گروه مشخص کنیم که آیا ازدواج‌ها از معیارهای مبتنی بر عقل، مشورت، آموزش و مشاوره برخوردار بوده یا بر اساس احساس و رویکردهای منفعت‌طلبانه اتفاق افتاد.

ارزش‌های ظاهری در برابر اصالت خانوادگی

این مدرس دانشگاه با بیان این‌که در این پژوهش 10 فاکتور مهم به عنوان معیارهای انتخاب همسر بر اساس نظریه‌های روان‌شناسی و جامعه‌شناسی استخراج شد، اظهار کرد: فاکتورهای مفروض از نظریه‌ها شامل مواردی همچون تقید مذهبی، تعریف از خوشبختی، ارزش‌های مادی، همسان همسری تحصیلی، معیارهای زیبایی ظاهری و چندین مورد دیگر می‌شد.

وی در مورد نتایج به دست آمده درباره معیارهای همسرگزینی در افراد جدا شده گفت: معیارهای آن‌ها بیشتر دارای جنبه‌های خودگرایانه (نه خانواده‌گرایانه)، تأکید بر ارزش‌های ظاهری (نه کمالات اخلاقی)، تأکید بر جنبه‌های اقتصادی و متأسفانه آشنایی‌ها و دوستی‌های بی ضابطه پیش از ازدواج بود. این 4 گزاره معیارهایی بود که موجب طلاق می‌شد.

سلیمانی همچنین درباره معیارهای همسرگزینی در افراد گروه متأهل افزود: معیارهای اصالت خانواده، تقید مذهبی، تأکید بر اصل خوشبختی و رضایت طرف مقابل از جمله معیارهای افراد متأهل بود که آن‌ها را به هم پیوند داده و موجب ادامه زندگی آن‌ها می‌شد. در افراد جدا شده شرط خوشبختی بیشتر بر رضایت شخصی مبتنی بود. اما در افراد متأهل نخست رضایت طرف مقابل (همسر) و سپس رضایت شخصی مدنظر قرار می‌گرفت.  

این مشاور خانواده ضمن اشاره به نتایج این پژوهش با انتقاد از یک رویه نادرست خاطرنشان کرد: رویه نادرست رو به گسترش امروزه، تصور نادرست جوانان از سهم ازدواج است. در واقع آن‌ها گمان می‌کنند در ازدواج سهم کامل بر عهده خود آن‌ها بوده و والدین هیچ نقش و سهمی ندارند. آن‌ها می‌پندارند نقش والدین فقط ناظر بر جنبه اقتصادی بوده و در تأمین نیازهای مادی خلاصه می‌شود. در صورتی که یک سوم آخر ازدواج که مرحله تأیید آن است، سهم مطلق والدین بوده و پدر و مادر باید در این مرحله نقش‌آفرین باشند.

آسیب‌های آسان گرفتن طلاق

سلیمانی به پیامدهای آسان گرفتن طلاق نیز اشاره کرده و گفت: آسان گرفتن طلاق 4 آسیب به دنبال دارد. نخست آن‌که هسته جامعه یعنی خانواده بیمار شده و بیمار شدن این هسته به مشکلات روحی، اجتماعی و سرخوردگی خانواده منجر می‌شود. ضمناً این آسیب به خانواده‌های دیگر و کل جامعه نیز سرایت می‌کند. دوم آن‌که بر اساس نظریه «دورکیم» هر چه نرخ طلاق بالاتر برود، زشتی آن از بین رفته و تبدیل به یک هنجار می‌شود. این در حالی است که اصالت‌های فرهنگی ما ایرانیان هرگز نمی‌تواند طلاق را در خود هضم کرده و آن‌را مثبت تلقی کند.

وی افزود: ضربه زدن به ذهنیت افراد مجرد و طلاق‌های مضاعف از دیگر آسیب‌های آسان گرفتن طلاق محسوب می‌شود. به‌طوری که می‌تواند به بدبینی جوانان مجرد نسبت به ازدواج منجر شده و ترس از ازدواج را در آن‌ها به وجود آورد. همچنین از سوی دیگر عده‌ای نیز طلاق را عادی شمرده و آن را به عنوان یک تعریف نادرست پیش از ازدواج می‌پذیرند. در واقع برخی جوانان مجرد هنگام ازدواج آسان و نابخردانه با خود می‌گویند «خب اگر نشد طلاق می‌گیریم.» به همین سادگی! آسیب چهارم نیز تأثیر ازدواج و طلاق اول بر ازدواج‌های مجدد است که روح و روان فرد را آزار داده و جدال دوگانه‌ای در وجود فرد نقش می‌بندد. این جدال روحی کیفیت ازدواج دوم را تحت تأثیر قرار می‌دهد.



    ©2013 APG.ir