مازندنومه، سرویس اجتماعی: روز یک شنبه جلسه شورای شهر بابل که همواره بدون حضور خبرنگاران برگزار می شود، بر سر برگزاری جشنواره بهارنارنج به جنجال و کشمکش بدل شد.

شش دوره این جشنواره در بابل برگزار شد، اما با حضور شهردار جدید و برخی تغییرات مدیریتی از جمله راه اندازی واحد فرهنگی در شهرداری، برگزاری آن در سال جدید با ابهام رو به رو شده است.

در جلسه روز گذشته بحث اصلی بین عضو کمیسیون فرهنگی -محمد حسین منصف- و بانی اصلی جشنواره -مرمر فیروزپور- از یک طرف و حسین بیژنی -شهردار بابل- و همکارانش از سوی دیگر، با حضور فرامرز ابوالحسنی -رییس شورای شهر- رد و بدل شد.

18 دقیقه بحث جنجالی از این جلسه را همکار ما -شبنم لشکری- از فایل صوتی پیاده کرده است که در زیر می خوانید. بخش هایی از این فایل به خاطر همهمه و سر و صدای زیاد مفهوم نیست. در اواخر بحث نیز برخی حاضران به زبان محلی صحبت کردند که به فارسی برگردان شده است.

* بچه ی پدرم نباشم اگه این کارو نکنم!

-ابوالحسنی: آقای شهردار این همکاران ما راجع به جشنواره بهار نارنج یه مکاتبه ای با من و شما  انجام دادند. من نمی خوام اظهار نظر بکنم. فقط درخواست من از آقای شهردار اینه که ،ما این برنامه هارو بدونیم، داره دیر میشه

-شهردار:حتما"

-منصف: آقای ابوالحسنی اگه کامل مطرح نمی کنی، مطرح نکن، باید کامل مطرح کنی.

-ابوالحسنی: اجازه بفرمایید

-منصف: اینجا محل آزمون خطای یک مدیر جدید نیست. یه جشنواره ای که 5 سال روش کار شده قرار نیست آقای حسینی(مدیری فرهنگی شهرداری بابل) آزمون و خطا کنه. ما به شدت روی این موضوع حرف داریم و این جوری مطرح نکن. اینجوری اگه می خوای مطرح کنی پس من اعلام می کنم دلیل شکست جشنواره شما هستید. من دارم ضبط می کنم و این رو میزارم تو گروه ها. اینجا محل آزمون و خطا نیست. آقای ابوالحسنی صدای شما با موبایل داره ضبط می شه

-ابوالحسنی: من خواهشم اینه که این برنامه رو شما سریعتر بیارین اینجا و مطرح کنین و برنامه ریزی کنین که یک چکش کاری و تغییراتی لازم باشه انجام بشه که داره دیر می شه. البته به موفقیتش همه خوشبین هستند برخلاف آقای منصف

- منصف: چه کسایی خوشبین هستن؟

-ابوالحسنی: من

-منصف: شما با چه پارامتری خوشبین هستید؟ آقای حسینی بدون اینکه گفتگو کنه با عناصرفنی، چقدر با شما نشست؟ چقدر با عناصر نشستی؟ میره مصاحبه میکنه. اگه مصاحبه نمی کرد من نمی گفتم. تیتراژ اصلی ترین شاخصه برنامه بهارنارنج هست که هنرمند های ما می خونند و در خواندن شاعر و ترانه سرا و آهنگ ساز مثل ساختمون سازیه و طیف وسیعی از هنرمندا دخیل میشن. ایشون خیلی راحت بعد 5 دوره که برگزار شده مصاحبه می کنه و میگه بررسی کردیم. آقای حسینی واقعا بررسی کردین که این نتایج ملموسی نداشت؟! آقای حسینی 16تا خواننده تاپ از این تیتراژ درآمده. من در گزارشی که به آقای روحانی دادم اسم آهنگا و اسم خواننده ها رو آوردم و5 تا از اونها در صدا وسیمای کشور برنامه اجرا کردند. اون وقت شما خیلی راحت می فرمایید چون تاثیر خیلی مناسبی نداشته... بگویید وقت ندارید و می خواهید سریع کارا رو انجام بدهید. راست بگین. دروغ نگید.

-شهردار: اجازه بدید یه توضیحی بدم.

-ابوالحسنی: آقای شهردار شما فردا یا پس فردا یک جوری طرح رو بیارید تو صحن، دوستان نقطه نظراتی دارند، می خوایم کار به خوبی اتفاق بیفته و کار خوبی دربیاد. می خواهیم از ظرفیت قبلی هم استفاده شود.

-منصف: آقای ابوالحسنی این برنامه میلیاردها تومن پول هزینه در برداشته برا بابل، چطوری شما به این سادگی می گذری ؟

-فیروزپور: من به مردم و اعضای شورا طی یک نامه رسمی نوشتم که خدمت دوستان نامه رو می دم.در یک کلام می گم که این جشنواره زحمات زیادی ازطرف مدیران قبلی و به خصوص اعضای شورا کشیده شده، ممکنه که یدی در صحنه نبودیم ولی فشارهای زیادی اعضای شورا تحمل کردند و این جشنواره امروز مختص بابل نیست و من کاری ندارم بعضی از دوستان از ابتدا با این جشنواره مخالف بودند. ولی برای اینکه برای مردم این شهر حرمت قائلم به فرض نگاه این مردم مهم نباشه. اما میخوام بگم یک برنامه به من نشان بدید در این شهر یا در این استان که شبی 20هزار نفر آدم بوده باشه، بعد من هرچه شما گفتین رو می پذیرم.

- شهردار: کجا 20هزار نفر آدم بود؟

- فیروز پور: شما نبودید که ببینید

منصف: اقا ده هزار نفر که بودند

شهردار: اصلا هزار نفر هم باشه ارزش داره

-منصف : شهرداری و مدیریت فرهنگی اش داره دیوارچینی رو خراب می کنه. از اول می خواین دیوار چینی از پی کنید. مثل دولت که عوض میشه آبدارچیش رو هم عوض میکنه! ما دیوار رو بالا اوردیم اون وقت شما می خواین دوباره از پی شروع کنین؟!

-فیروزپور: آقای ابوالحسنی ما یک برنامه ای رو انجام دادیم با خون دل. مخصوصا خود من که 5سال با پول مردم این برنامه رو برگزار کردیم و باز در ادامه هم بخش عظیم آن با پول مردمی بود و خودتان می دانید که من در تمام این مراحل گرفتن کمک تنها بودم، به جز این دو سه سال آخر که آقای منصف هم کمک حال من بودند.

- یعنی ما کمک نکردیم

- منصف: "علی" وسط دعوا نرخ تعیین نکن

-فیروزپور: شما در جذب نیروی مردمی کمک نکردین ولی در پول شهرداری مصوب کردین و دست شما هم درد نکنه. من از جناب حسینی که البته جوابشون رو در نامه دادم .
از آقای حسینی عذر خواهی می کنم. آقای حسینی که در رابطه با یک برنامه عظیمی که مهمان ویژه آن استاندارهست وقتی اظهار نظر می کنه که تیتراژش کارایی نداره، من از آقای حسینی سوال می کنم که شما چه سابقه ای در  کار فرهنگی دارین؟ من سابقه کار فرهنگی نداشتم اما این رو بلد بودم که چندین ادم با تخصص فرهنگی رو همراه کار خودم کنم.

-ابوالحسنی: خانم فیروزپور اجازه بدین آقای شهردارهم صحبتی کنند-

-منصف: من حرفام تکمیل نشده و فقط یک مورد رو گفتم.

-ابوالحسنی: (داد می زند. مفهوم  نیست)

منصف: قرار نیست داد بزنی وگرنه من بیشتر از تو داد می زنم. 5دوره این برنامه برگزار شده-

-ابوالحسنی:(فریاد می کشد)

-منصف: آقای شهردار بعضی ها می خوان شما این حرکت رو انجام بدین و شکست بخورین. من نمی خوام شما شکست بخورین.

(سروصدا و همهمه. صدا مفهوم نیست)

-منصف: بعضی از دوستان منصف نیستن

-شهردار: ما با کمک همدیگه اجرا می کنیم و شکست هم نمی خوریم

-منصف: شما بد شروع کردین و بد جلو رفتین

-شهردار: ... تشکر می کنم که حساسیت وجود داره. من یه سوال برام ابهام داره می خوام روشن بشه تا خط راه خودمو درست ترسیم کنم. آیا در سالهای گذشته که جشنواره اجرا شد همین قدر که امروز چانه زنی میشه که سهیم بشید، شهرداری سهیم بود یا نبود؟ سوال دوم آیا در شورای شهر این جوری ریز به ریزش تصویب می شد یا نمی شد؟ که جواب هردو سوالو دادم که البته عذر خواهی کردم و جسارت کردم . مسئله ی سوم، جشنواره بهارنارنج همان قدرکه برای شما عزیز و محترم هست، برای ما عزیزتر هست برای اینکه آبرومون الان در گرو این مسئله هست. در هر صورت 6سال شما زحمت کشیدین و الانم ما می خواهیم اینکار را اجرا بکنیم. قطعا در رابطه با کلیات برنامه داریم. جمع بندی هارو انجام می دیم ایشالا . چون ما واحد فرهنگی خودتون می دونید نداشتیم. کار فرهنگی من شب عید بود که دوماه مونده بود وارد شدم تا به در و دیوار بخورم تا برنامه شب عید رو بگذرونم. این واحد فرهنگی باید این کار را انجام بده. منتهی من به آقای حسینی گفتم که مشورتهایی با عزیزان داشتند و به صورت کامل که پکیج آماده شد

-فیروزپور:شما از کی مشورت گرفتی؟

منصف: آقای حسینی شما جز اینکه بیاین و به برگزار کنندگان سربزنید و بروید چه مشورتی داشته اید.؟

-فیروزپور: جشنواره بهارنارنج را پایه گذارش من بودم و من اجرا می کردم. همه می دونن آقای حسینی شما با من مشورت کردید؟

- منصف: آقای حسینی یه دقیقه من اینو بگم... من شما رو دوست دارم

-حسینی: محبت دارید.

-منصف: شما اگه مصاحبه نمی کردین منم نامه نمی نوشتم تو صفحه ی مجازی.یه سوال می کنم: شما می گین خط قرمز من سیاسی بازیه و عدم استفاده....دروغ دارید می گید، خیلی رک بگم که شما دروغ دارین میگین .شما میگین خط قرمز شما عدم استفاده از نخبگان هست. شما مجری که می خواید استفاده کنید کیه برای جشنواره؟ چه رزومه ای داره. شومنه؟

-حسینی: من عذرخواهی می کنم،  اگه رسما ...

(جملات مبهم و همهمه)

-منصف: شما دروغ می گید. خط قرمز شما شهرداره...خط قرمز شما هنر و تخصص نیست. اگه هنر و تخصص بود این حرف رو نمی زدید

-شهردار:... مجری شماست...مانور سیاسی می ده

-منصف: ببخشید چون مجری ما با مجری شما رقیب انتخاباتی بود داره گزارش... اگه جشنواره برگزار بشه من می رم بالا و اینو می گم

-شهردار(با عصبانیت زیاد): بره (...) رو جمع کنه، بنده ایشون(مجری جشنواره بهارنارنج که کارمند شهرداری هم هست) رو اخراج می کنم، بعد از پایان قراردادش، کسی که معلوم الحاله، چرا ازش دفاع می کنی؟

-منصف: شما معلوم الحالی یک نفر رو چه جوری اثبات می کنی ؟

(همهمه و صدا مفهوم نیست)

- منصف: بشین آقا

-ابوالحسنی: لطفا بشین

-منصف: این آقای شهردار اگه دستش برسه به من و شما تهمت های مختلف خواهد زد. مگه به آقای رحیمانی و خداداد تهمت نزدید؟

- من چه تهمتی زدم (با صدای بلند و توام با عصبانیت)

-شهردار: بنده فردا پرونده آقای خداداد رو جاری می کنم. بچه ی پدرم نباشم اگه این کارو نکنم

-منصف: جاری کن پرونده همه رو جاری کن ... پرونده ایکس و ایگرگ رو هم جاری کن، مردی پرونده همه رو جاری کن، آقای ابوالحسنی، شهردار فردا پرونده همه رو جاری کنه!

(همهمه و سر و صدا)

-ابوالحسنی: آقای منصف اجازه بدید

-منصف خطاب به یکی از اعضای شورا :شما بی خود دخالت می کنی تو بحث

...منم عضو شورا هستم-

-منصف: عضو شورا هستی ولی این طرح برای کمیسیون فرهنگی هست و شما نباید وارد شی

-من حرف ندارم؟ نظری ندارم؟

-منصف: اصلا نظر ندارین تو این زمینه...حق داره، اما نباید بی ربط حرف بزنه

-واثقی:... یعنی آقای احمدزاده مجری ملی کشور از کربلا گرفته تا سوریه و تهران، در حضور رئیس جمهور و مقام معظم رهبری کمتر از مجتبی ابراهیم زاده  است؟

-منصف: اسمش چیه؟

-احمد زاده

- منصف: تا الان به ما نگفتین

- آقا اجازه نمی دی که؟

-منصف: تا الان این آقا می گفت یه خانومه، بعد الان میگه آقاست

-واثقی:شما الان می گفتی احمدزاده بی ادبه و نباید مجری بشه

-منصف: شما هم بی ادبی آقای(...) که به همه توهین می کنی

(همهمه و سر و صدا)

-شهردار: به ما توهین بشه اشکال نداره

- شهردار: ...توهین رو آقای ابراهیم زاده دم در دفتر آقای نیاز با حضور خانم فیروزپور کردند. این فیلم دیگه آبرو برا شهرداری گذاشت؟

-منصف: آقای ابوالحسنی، انتقام جویی از بچه بازی آقای شهردار شروع شده، اگه شهردار این بچه بازی رو شروع نمی کرد به اینجا کشیده نمی شد

(همهمه و سر و صدا)

- فیروزپور: این به اندازه بچه شماست. شما نباید...درست نیست، شما بزرگترید

- ابوالحسنی: یه صلوات بفرستید

- منصف:عامل عمده اختلافات خود آقای شهرداره، آقای ابوالحسنی، عامل اختلافات آقای شهرداره

- شهردار: جلوی مردم...فیلمش هست آقای منصف. توی سالن شهید سجودی بنده ایشون رو روی سن راه نمی دم. یک نمونه از بی ادبی

- ابوالحسنی: خود آقای منصف ده بار گفت بی ادبه این. الان داری ازش دفاع می کنی؟

منصف: آقای ابوالحسنی بهترین مجری مازندرانی آقای ابراهیم زاده هستند.

- شهردار: لازم نکرده شما بهترین رو تشخیص بدید

- منصف: این رو شما تشخیص نمی دید. تخصص تخصصه. مگر انکه این آدم مشکل اخلاقی داشته باشه یا مشکل مالی. ببخشید، شهرداری اگه می خواد جلوی به اصطلاح بی قانونی رو بگیره باید از همین دور و بری هاش تو شورا بگیره. این قدر ادعا نکنید آقای شهردار. تو که تو جلسه خصوصی پشت سر همه صحبت می کنی(در حالی که روی میز می کوبد خطاب به شهردار) مگه شما پشت سر آقای رحیمایی نگفتید ایشون تخلف مالی دارند؟ مگه پشت سر آقای خداداد نگفتید که ایشون تخلف مالی دارند؟

-ابوالحسنی:...آقای منصف این حرفارو نزنین خواهشا

-منصف: گفت دیگه من ضبط شده دارم. من با این آدما می شینم حرفاشون رو ضبط می کنم، چون به حرفهاشون اعتماد ندارم. این به شما برمی گرده که اجازه می دید شهردار شما این مدلی عمل کنه.

-ابوالحسنی: هرحرفی رو ما به شما می گیم شما باید بگید این جا؟... یعنی چی این حرف؟

-منصف: من حرف شما رو نگفتم که. نگفتم چی گفتی که!

- من یه صحبت بکنم...

-ابوالحسنی: - نه، اجازه بدید

- منصف: این آقای واثقی من می دونم نمی شه. شبیه کارتون عمل می کنه.(ادامه صحبت با فریاد): چی بچه بازی درآوردید؟ با این حمایت های بچگانه تون

...- حمایت از چی؟

منصف: تا شهردار این بچه بازی هارو داره این بچه بازی ها منجر به اختلاف همیشگی شورا خواهد بود این بچه بازی ها رو تمام کنید.

-واثقی: شما هرچیزی دل تون می خواد نسبت می دید به افراد آقای منصف

منصف: حرف نزن آقا. با من حرف نزن. با آقای ابوالحسنی صحبت کن حرف های شما برای من شنیدنی نیست.

-ابوالحسنی: اقای واثقی تموم کنید، خواهشا بزارید تموم بشه

-واثقی: همین الان می گفت کار فرهنگی با هوچی گیری نمیشه، اما خودش شروع کرد.

- منصف: هوچی گر شمایید که دور شهردار جمع شدین و اقدام غیر منطقی را به عنوان  کار دارین انجام می دین

-واثقی: یکی میگه من بنیانگذار بهارنارنجم ویکی میگه غیر من کسی نمی تونه اجرا بکنه

-منصف: خب هست دیگه، همه که به شما دروغ نمی گن

-فیروزپور:(با فریاد و عصبانیت ): سال اول که با پول... اجازه نمی دن حرف بزنم...(منصف به زبان محلی همراه با زیرصدای بلند خانم فیروزپور): آقای عباسی بنیانگذار جشنواره بهارنارنج کیه؟ چرا وارد نمی شی آقای ابوالحسنی؟ سیاسی کاری اقای ابوالحسنی، شما نمی خواید آسیب ببینی. این بده آقای ابوالحسنی. سیاسی کاری آقای ابوالحسنی.

-فیروزپور: حرف نزن دهن منو باز نکن..(در کمال عصبانیت) من این برنامه رو با خون و دل اجرا کردم و همه تون پشت سر من حرف زدین که خورد و برد. (منصف روی میز میکوبد  واستکان صدا می دهد. فیروزپور فریاد می کشد.)

(همهمه و سر و صدا)

-فیروزپور(با فریاد): جشنواره مال تو نیست. مال همه مردم مازندرانه. آبروی ماست

ابوالحسنی: با همه دعوا بکنم؟

ادامه بحث با زبان مازندرانی پیش می رود

-منصف: رفتارش بچگانه است. به خاطر رفتار بچگانه اش هر روز درگیریم

-منصف: آقای ابوالحسنی وقتی به موقع وارد نمی شوی این می شود

-ابوالحسنی: من امروز وارد شدم

-منصف: تو امروز نباید وارد می شدی. تو باید خیلی وقت پیش وارد می شدی

-فیروزپور: دیر شد، دیر شد، مگر یادت رفت سال های قبل یک ماه قبل تمام تبلیغات جشنواره در مازندران بود.ساری اگه بعد از ما شده بهارنارنج...

-ابوالحسنی: اگه این جشنواره برگزار نشه چه اتفاقی می افته؟

-منصف: آقای ابوالحسنی تو آدم خیلی جالبی هستی. خیلی جالبی!

-ابوالحسنی: الان همه مشکلات حل شده فقط جشنواره مونده؟

-منصف: الان پل هم نزنیم، چه اتفاقی می افته مگه؟

-ابوالحسنی: الان جشنواره مشکل شهر ما رو حل می کنه؟

-فیروزپور: جشنواره آبروی ماست، حیثیت ماست، یادت رفته که چقدر جنگ داشتیم برای این عنوان؟ یادت رفته که چه مکافاتی کشیدیم.؟

-منصف: آقا پس تعطیل کنین هرچی کمسیون مرتبط هست رو

-ابوالحسنی: گفتم آقای شهردار برنامه بیار

-منصف: کی باز؟

-ابوالحسنی: من نامه زدم به شهردار. قرار نیست همیشه حرف شما باشد که

-منصف: امروز چندمه؟ مسابقه تیتراژ رو که زد زیرش

- تموم بیه جلسه؟

* 3:45 ثانیه از این جلسه جنجالی را این جا بشنوید.