ba salam be mazandnum va dooste bozorgvar aghaye bahmani dooste aziz engar dar iran nistid va moshkelate mardomi o mamlekati ra moshahede nemikond va nemibinid digar mardom jaygahi baraye zendegi kardan nadarand va ya inke har kasi behar tarighi be ghodrat miesad bedoone inke mardom khastareshan bashand beharhal besyar jaye enteghad o negarani baraye iran o mardome iran vojood darad.ba ozrkhahi

منتقدباید انصاف داشته باشد
به نظربنده منظورنگارنده این مقاله(ازتویک جوانصاف نخواهم ) این است که برای نقدکردن یک مقدارانصاف وشرف لازم است،لذابرای اثبات لزوم تغییرمدیریت بایدمنصفانه به نقدعملکردمسئولین حال وقبل پرداخت .
مدیران ضعیف نه تنهادراین دولت بلکه دردولتهای قبلی نیزدربین مردم جایگاهی نداشتند،چراکه مردم خوب می فهمند ومیدانندکه کدام مسئول برای خداودرراه اسلام کارمیکندوکدام مدیربرای بالادستی هاوخوشحالی دوستان وگروهی خاص واندک .
یک عده تصورمی کنند که باید برای مردم فکرکنند وبرای آنها تصمیم بگیرندوخودرااسیردنیا ،پست ،جاه طلبی،مقام وسهم خواهی های نابجاکرده اند.
نویسنده مطلب ضرورت تغییرات مدیریتی درمازندران بایدخوب بداند که به شکرخدا مسئولین این دولت ، پس ازعبورازفیلترهای مختلف وغربال شدن ازنیروهای به ظاهراصولگرا به عنوان مدیردراین دولت ،استان وشهرستانها منسوب شده اند ونباید واهمه ای ازنقدمنصفانه داشته باشند چراکه درحال حاضرو درآینده نیز باید پاسخگوی عملکردخودبه خداوبندگانش باشند.
همشهری عزیز،بنده مطلب هردوبزگواررادرسایت خواندم ، نقدمنصفانه وبدون غرض مدیران ،باعث توجه آن مسئول به ضعف مدیریتی دستگاه تحت نظرش می گردد،امااین نقدبایدازسوی یک منصف بی طرف باشد نه ازسوی کسی که به دلیل نگرفتن سهم خود،مدیری رابه نقد می کشد که در روزهای قبل دریادداشتهایش ازوی به عنوان مدیری نمونه وباکفایت یادمیکرداماحالاچون ...
آیااین خیانت به مردم نیست ؟آیا این نقد ،سواستفاده ازقلم ورسانه برای رسیدن به هدف ونیت دنیایی خود وخیانت به مردم وخوانندگان آن نیست ؟ آیااین حدیثی که ازآن برای دفاع ازنقد خوداستفاده کرده اید درموردخودتان صدق نمیکند؟
امیدوارم این حدیث رااز امام حسن (ع) شنیده باشید که : هرانچه برای خودمی پسندی برای دیگران بپسند وانچه برای خودنمی پسندی برای دیگران مپسند.
بگذارید مردم خود تشخیص دهند....
(امیدوارم سایت مازندنومه رسم امانت وبی طرفی رارعایت کند واین مطلب رانیز درصفحه خود نشان دهد)

البته من نمي دانم منظور نويسنده محترم چيست؟ آيا به دنبال جلوگيري از نقد هستند؟ آيا نقد مديران باب طبع ايشان نبوده است؟ آيا به ضرورت تغيير مديران ضعيف پي نبرده اند و اصرار بر بقاء و ادامه آنها دارند؟ آيا توقع دارند هيچ كس در مورد مديران ضعيف هيچ حرفي نزند؟ آيا به پاسخگو بودن مديران اعتقاد ندارند؟ آيا نمي دانند كه صدها مرتبه بيش از امكانات موجود در سايت ها براي مديران امكانات و افراد وجود دارند كه آنها را توجيه كرده و ضعف آنها را قوت جلوه دهند؟ آيا ضروري است كه نقد كننده به زير سوال برود كه براي اسلام چكار كرده است؟ آيا اين سوال به حق نيست كه اينگونه مديران براي اسلام چكار مي كنند؟ محض اطلاع دوست بسيار خوب عرض مي شود كه در حديث است كه اگر كسي بداند از او صالح تر برا تصدي مسئوليتي وجود دارد و او جاي آن نفر را بگيرد چنين فردي خائن است. اگر باور نداريد از علماء سوال بفرمائيد. حال اگر فرض كنيد كه اين حديث شريف راست است نخواهيد پذيرفت كه افراد ضعيف بايد نقد شوند تا دوغ و دوشاب يكسان شمرده نشوند؟