تعداد بازدید: 3284

توصیه به دیگران 1

سه شنبه 17 بهمن 1385-0:0

به نام نيما

نگاهي به فيلم نيما يوشيج به كارگرداني نادر كجوري(عليرضا بهنام)


با ديدن فيلم نيما يوشيج هر كس اندكي با تاريخ زندگي پدر شعر نو آشنا باشد به شدت نااميد خواهد شد.متاسفانه كارگردان فيلم هم در ارائه تصويري قابل قبول از نيما و هم در ايجاد جدابيت‌هاي تكنيكي براي داستان خود شكست خورده است.

در اين فيلم زندگي نيما در سه دوره يعني جواني، ميانسالي و پيري به تصوير كشيده مي‌شود اما نكته اينجاست كه تنها منبع مورد استفاده آقاي كجوري ظاهرا نامه‌هاي نيماست و كتاب كماندار كوهستان كه اين دومي حاصل تحقيق زنده‌ياد سيروس طاهباز در منطقه يوش است و خاطرات مردم آن سامان را از نيما يوشيج بازتاب مي‌دهد. نكته اينجاست كه اين دو منبع اگرچه هر كدام در جاي خود ارزشمندند و در هر اثر تحقيقي درباره نيما مورد استفاده قرار مي‌گيرند اما به تنهايي براي تصويركردن زندگي پرماجراي اين شاعر كافي به نظر نمي‌رسند. كارگردان مي‌توانست با يك تحقيق ساده منابع زنده‌اي را بيابد كه زمان نيما را درك كرده‌اند و در عين حال هم‌اكنون زنده‌اند و به كار ادبي مشغول. اگر اين كار انجام شده بود احتمالا‌ در فيلم شاهد طرح بعضي نكات مثل رفتار مذهبي آل احمد آن هم در دهه 20 نبوديم. همين طور احتمالا‌ مخالفين ادبي نيما را با اسم و رسمي كه داشتند مي‌شناختيم نه از خلا‌ل خاطرات كوتاه نيما با رسام. در عين حال معاصرين نيما را نيز در فيلم مي‌ديديم مثل صادق هدايت و... ‌

در بعد سينمايي نيز اين فيلم چيزي جز شكست براي كارگردان خود به همراه ندارد. نماهاي بدون منطق و بسيار طولا‌ني نه تنها عدم تسلط كارگردان را بر دكوپاژ سينمايي نشان مي‌دهند بلكه در بسياري از موارد به ارتباط‌گيري مخاطب با فيلم آسيب مي‌رسانند. عدم جايگيري درست دوربين در نماهاي داخلي موجب مي‌شود كه عملا‌ در بيشتر فيلم هيچ حسي از محيط به بيننده منتقل نشود و به اين ترتيب فيلم از داشتن جغرافياي مكاني محروم مي‌شود. در اكثر نماها ما شاهد نماي نزديك يا حداكثر نماي دو نفره هستيم كه اين امر با توجه به بازي اغراق آميز بازيگران نه تنها حسي را منتقل نمي‌كند بلكه به ايجاد نماهايي تخت و فاقد عمق مي‌انجامد كه مخاطب را دلزده مي‌كند.

و در نهايت بايد از فيلمنامه فيلم گفت كه بر مبناي تعاريف يك طرح كلي داستان است نه فيلمنامه. تفاوت ميان اين دو اصطلا‌ح اگرچه آشكار است اما در اينجا تنها به اين نكته اشاره مي‌كنيم كه در يك فيلمنامه واقعي وقايع اصلي با ايجاد مفصل‌هاي روايي و داستان‌هاي فرعي به هم مربوط مي‌شوند و در نهايت حسي از تداوم قصه را ايجاد مي‌كنند حال آن كه در اين فيلم به نظر مي‌رسد هر كدام از نقاط عطف زندگي نيما جداگانه و بدون ارتباط با ديگر اجزا به فيلم وارد شده است.

در نهايت بايد گفت به تصوير كشيدن زندگي مفاخر ملي ما اگرچه كاري ارزشمند است اما در عين حال خطير هم هست. اين درست نيست كه با افسانه‌سرايي درباره يك شخصيت ملي تصويري مخدوش از او به جامعه ارائه دهيم.(roozna)


  • محمد عظيميپاسخ به این دیدگاه 0 0
    پنجشنبه 19 بهمن 1385-0:0

    دوست گرانقدر جناب اقاي صادقي- با سلام و آرزوي بهروزي براي شما و خانواده ي گرانقدر و تشكر از بازتاب كار ناقص اقاي ناصر كجوري كه ناشيانه و يك تنه وارد زندگي كسي شدند كه هم مستند سازي هايي در باره زندگي نيما شده است و خودم هم زندگي مفصل نيما را با نام (تمام نيما) آماده چاپ دارم و مي شد كار ي ماندگار از نيما ارائه نمود. موفق باشيد.


    ©2013 APG.ir