تعداد بازدید: 4577

توصیه به دیگران 0

چهارشنبه 1 دی 1395-9:17

این نمایش را حتماً ببینید!

«1978»؛ تئاتر، کتاب، سینما

نمایش 1978 صرفاً یک تئاتر نیست، پس از تماشای «1978» مخاطب هم کتاب خوانده، هم به تماشای فیلم سینمایی نشسته و هم یک تئاتر با کیفیت دیده است/ با وجود این‌که نمایش در سالن اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی روی صحنه رفته، هنوز هیچ مسئولی از این اداره و سایر مسئولان شهری بابل به دیدن این نمایش نیامده است.


مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، اشکان جهان آرای: گروه تئاتر «BIT» از 11 آذر نمایشی را در مجتمع سینمایی بابل روی صحنه برد که حاصل 2 سال پژوهش و تمرین است. «1978» عنوان نمایشی است که «محمد شجاعی» نویسندگی و کارگردانی آن را به عهده دارد و قرار است تا 11 دی در همین سالن آن را اجرا کند. نمایشی که برای نخستین بار در ایران، روایتی از بزرگترین خودکشی دسته‌جمعی تاریخ مدرن را روی صحنه برده است.

البته این نمایش را باید نخستین اثر پرداخته شده به این رویداد مهم اجتماعی با زبان فارسی نیز دانست. ضمن این‌که تا کنون در دنیا فقط یک نمایش با این موضوع در امریکا تولید شده و روی صحنه رفته بود که آن هم صرفا نمایشی مستند و روایتی صرف از این رویداد بود و از یک اجرای همراه با معیارهای هنری فاصله داشت.

از این نظر می‌توان گفت که «1978» در بابل یکی از نخستین آثار هنری تولید شده درباره خودکشی پیروان «جیم جونز» در 18 نوامبر 1978 است.

شجاعی و همراهانش برای تولید این نمایش به خاطر وجود نداشتن حتی یک سند به زبان فارسی ناچار شدند با مراکزی در خارج از کشور ارتباط برقرار کنند. حاصل این پیگیری، برقراری ارتباط با دانشگاه سن‌دیِگو و مؤسسه جونزتاون شد که در نتیجه آن توانستند با چند تن از نجات ‌یافتگان آن خودکشی دسته‌جمعی نیز ارتباط برقرار کنند و پژوهش‌های مستندتری داشته باشند.

«جیم جونز» رهبر یک فرقه به نام «معبد مردم» بود که در تلاش بود تا برای خود و همراهانش با شعار عدالت زندگی متفاوتی از دنیای پیرامون بسازد. آن‌ها پس از سال‌ها تلاش توانستند خود را در امریکای آن زمان مطرح کنند و جایگاه اجتماعی و به مرور سیاسی هم بیابند. تا جایی‌که «جیم جونز» دیدارهایی با سران سیاسی امریکا هم داشت. تبلیغ این فرقه برای جیم جونز و همراهانش یکی از اصول فعالیت بود. تا این‌که تصمیم می‌گیرند در محیطی جدا از زندگی مدرن، که آن را «جونزتاون» زندگی را ادامه دهند.

شجاعی در «1978» با بهره‌گیری به‌جا و هنرمندانه از صدا و تصویر  یک نمایش چندبعدی را روی صحنه برد. زیرکی او در نوشتن متن برای بیان چند سال واقعه در کمتر از 2 ساعت نیز تحسین‌برانگیز است.

مخاطب نمایش در حالی‌که ممکن است کمترین اطلاعاتی از این واقعه نداشته باشد، از ابتدای نمایش با ریشه‌های آن آشنا می‌شود. پژوهش‌های نمایش حتی دوران کودکی جیم جونز را نیز رصد کرده‌اند و شجاعی نیز سعی کرده نخستین گام‌های نمایش را از همین دوران بردارد تا نگاهی همه‌جانبه به واقعه را ارائه کند.

هرچند که تحلیل‌های هنرمندانه شجاعی در نوشتن این اثر دیده می‌شود، اما انطباق برداشت‌های نویسنده و کارگردان با سندهای به دست آمده در پژوهش‌ها آن‌قدر مناسب هست که مخاطب حس کند تمام آن‌چه که رخ داده همین که روی صحنه می‌بیند است.

از دیگر نقاط قوت نمایش کارگردانی متفاوت آن است. «1978» نمایشی است که هم بازی دارد و هم بازی در آن کم دیده می‌شود. هنرپیشگان در ردای راویانی ظاهر می‌شوند که گاهی به ایفای نقش هم می‌پردازند. راویانی که انگار واقعاً پس از 38 سال گرد هم آمده‌اند تا رخدادهای تلخی را مرور کنند.

نقش‌ها ثابت نیستند و یک هنرپیشه در چند نقش روایتی از داستان را بر عهده می‌گیرد، اما آسیبی به نقش‌ها و داستان وارد نمی‌شود. بازیگران در طول نمایش با مخاطب ارتباط مستقیم برقرار می‌کنند و تماشاگر مخاطب مستقیم بازیگران می‌شود. دیالوگ‌ها، متنوع، ژرف و زیاد هستند. در بین دیالوگ‌های مستقیم نمایش می‌تواند نقدهای اجتماعی روز را هم شنید که از ذهن کنشگر و منتقد نویسنده خارج شده و به خوبی با داستان نمایش همخوانی یافته است.

در کنار همه این‌ها نمی‌شود اشاره‌ای به طراحی صحنه و بهره‌گیری شجاعی از دنیای صدا و تصویر و انتخاب خوب موسیقی نکرد. رفت‌وبرگشت‌ها به رویدادها در متن بر اساس سندهای تاریخی به دست آمده انجام می‌شود و مخاطب از صفحه نمایشی که دائماً در پسِ صحنه روشن است می‌تواند تاریخ هر دیالوگ را بفهمد.

صفحه نمایش دیگری هم بخش کوچکی از فضای بالای سن را پوشانده که در آن فقط اندک آسمانی در طول نمایش دیده می‌شود.

موسیقی در «1978» آن‌قدر به جا و به اندازه استفاده و انتخاب شده که گاهی مخاطب چاره‌ای جز تصور حضور در فضای واقعی رخداد را ندارد. مهم‌تر از همه پخش فیلم‌ها و عکس‌های واقعی از واقعه و صدای سخنرانی‌هاست. جایی که بازیگران هم با تماشاگران همراه می‌شوند و به تماشا می‌نشینند.

اوج بهره‌گیری از این سندهای واقعی در قسمت پایانی نمایش است. جایی که صدای سخنرانی پایانی «جیم جونز» در سالن پخش می‌شود و از صفحه نمایش متفاوت طراحی شده «1978» ترجمه آن را می‌توان خواند.

شجاعی کاملا هوشمندانه نمایش را در التهاب و بلوایی که روز 18 نوامبر 1978 بر جونزتاون حاکم بود به پایان نزدیک می‌کند و بعد چند بازمانده روی صحنه مشاهدات تلخ خود را پس از خودکشی اعضای معبد بیان می‌کنند.

«1978» همان‌طور که «محمد شجاعی» گفته بود نمایشی در نقدِ هیجانات و احساساتِ آنی است و شاید واقعاً برای کسانی که از دیدن یک نمایش هیجان می‌خواهند جذاب نباشد. اما این نمایش صرفاً یک تئاتر نیست، پس از تماشای «1978» مخاطب هم کتاب خوانده، هم به تماشای فیلم سینمایی نشسته و هم یک تئاتر با کیفیت دیده است.

در بروشور نمایش که هنگام خروج از سالن به تماشاگر داده می‌شود علاوه بر اطلاعات معمولی نمایش، اطلاعاتی از واقعه اصلی نیز گنجانده شده که مهم‌ترین آن‌ها نامه‌ای از فردی ناشناس از افراد حاضر در خودکشی دسته‌جمعی است:

«به هر کسی که این یادداشت را پیدا می‌کند؛

 تمام نوارها، تمام نوشته‌ها و همه‌ی وقایع این مکان را جمع‌آوری کنید. داستان این جنبش و این رفتارها، باید بارها و بارها بررسی شود... ما چنین پایانی را نمی‌خواستیم. ما می‌خواستیم زندگی کنیم و بدرخشیم، و نور به دنیایی بتابانیم که برای ذره‌ای عشق و محبت جان می‌دهد.

سکوتی اینجا را فرا گرفته در حالی‌که ما از این دنیا می‌رویم. آسمان خاکستری است، و آن نوشیدنی تلخ را در بر می‌گیرند. هنوز خیلی‌ها باید آن را بنوشند. یک نوجوان در کنار من نشسته است و می‌نگرد، یک سگ پارس می‌کند، پرندگان بالای سیم تلفن گرد آمدند...

بگذارید تمامی داستان مردم عبد گفته شود، اگر کسی ما را درک نمی‌ند، مسئله‌ای نیست...

من آماده مرگ هستم...

تاریکی بر شهر جونز سایه افکنده است، در آخرین روزش بر زمین»

مسئولان نیامدند

به گفته شجاعی با وجود این‌که نمایش در سالن اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی روی صحنه رفته، هنوز هیچ مسئولی از این اداره به دیدن این نمایش نیامده است. این در حالی است که «1978» مورد توجه مؤسسه جونزتاون قرار گرفته و برای اجرای این نمایش یادداشتی فرستادند.

قرار است فیلم اجرا با زیرنویس برای این مؤسسه فرستاده شود. شجاعی می‌گوید: «حتی رنگ‌آمیزی، نظافت و ترمیم نور و صدای سالن را خودمان انجام دادیم. در دو هفته پایانی پیش از اجرا به جای تمرکز بر اجرا، درگیر آماده کردن سالن بودیم. اتاق گریم و لباس هم به خاطر بالا آمدن فاضلاب غیر قابل استفاده است.»

او از برنامه‌ها و علاقه‌اش برای اجرای این نمایش در شهرها و استان‌های مختلف گفته و اظهار می‌کند: «خیلی مشتاقم که نمایش را در تهران روی صحنه ببرم. البته هزینه زیادی برای تولید این کار شد و با توجه به این‌که هیچ حمایتی نشدیم، هنوز برنامه دقیق اجراهای بعد از بابل مشخص نیست.»

این کارگردان می‌افزاید: «ما در کنار پژوهش و کارگردانی و نویسندگی، برای جزء به جزء این نمایش انرژی زیادی گذاشتیم. حتی برای انتخاب فونت متن‌ها در تصاویر ساعت‌ها زمان و و انرژی صرف کردیم. فکر می‌کنم به عنوان هنرمند و یک گروه هنری کار اصلی خودمان را انجام دادیم. شخصا از هیچ مسئولی برای حضور در سالن دعوت نکردم. اما به نظرم مسئولان نباید منتظر دعوت باشند. به هر حال ما کار خودمان را می‌کنیم و حتی برای یک تماشاگر انرژی کامل می‌گذاریم.»

پیامدهای روحی سر و کار داشتن با چنین داستانی هم از دشواری‌های این قبیل کارهاست. شجاعی نیز اذعان دارد که ذهن‌اش سخت درگیر نمایش شده، اما برای کیفی شدن کار باید این انرژی گذاشته شود.

کارگردان «1978» می‌گوید احتمالا نمایشنامه را برای ثبت شدن در ادبیات نمایشی استان و کشور روزی منتشر می‌کند تا از این واقعه مهم دست کم یک منبع مستند در کشور وجود داشته باشد.

پژوهش دو ساله این اثر توسط «محمد شجاعی» و «محمدجواد قاسمی» انجام شده است. «علی محمودی»، «مطهره ابراهیمیان»، «میثم مجاوری»، «روجا رنجبر»، «مهدی گدازگر» و «محمد شجاعی» نیز بازیگران این نمایش هستند. 

«محسن داداش‌زاده»(عکاس،اجرای دکور)، ««ابوالفضل برارخانی»(مجری نور)، «رضا چرم‌زاده» و «احسان ایاسه»(مهندسی صدا)، «سارا کلاهی»(مجری تصویر و منشی صحنه)، «سایه اسماعیلی»، «شیوا ابوطالب‌پور» و «ابوالفضل برارخانی»(دستیاران اجرا)، «داوود فتحی»(طراحی گریم) و «فرانه سعیدی»(روابط عمومی) نیز از اعضای گروه تولید هستند. تیزرهای نمایش را نیز گروه فیلمسازی «نیل» تولید کرد.



    ©2013 APG.ir