الگوی جدید خرید شب عید در بازارهای مازندران
بازار امسال در مازندران به زعم بازاریان به دلیل رکود حاکم چندان چنگی به دل نمیزند. باید دید آیا فروشگاههای بزرگ در این وضع خواهند توانست جواب سرمایههای کلانی را که مصروف مکان فروشگاه، خرید محصولات و هزینههایی همچون مالیات و موارد از این دست میکنند بگیرند یا نه.
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، احسان شریعت: روزهای پایانی سال و خرید شب عید همواره از چشماندازهای مختلف مورد بررسی و نقد قرار میگیرد. مهمترین جنبه هم موضوع نظارت بر بازار است که با طرحهای اجرا شده از سوی تعزیرات و سازمان صنعت، معدن و تجارت همیشه در دستور کار قرار دارد. ترافیک و ازدحام خیابانها نیز از جنبههای دیگر این خریدها محسوب میشود که بازار را آکنده از خودروهای شهروندان میکند. امسال نیز همچون سالهای گذشته خرید شب عید در حال انجام است. درست است که به نظر میرسد بازار تا حدی ضعیف است و کشش لازم را ندارد، اما حتی در دشوارترین شرایط اقتصادی نیز جاذبههای لازم برای خرید شب عید وجود دارد.
بازار شب عید با تمام ویژگیهای مشترک همیشگی، ویژگیهایی اختصاصی نیز دارد که در هر سال یا هر دوره زمانی میتواند به تناسب شرایط اجتماعی و اقتصادی یا حتی سیاسی دستخوش تغییراتی شود. این تغییرات متناسب با زمان و مکان اتفاق افتاده و به همراه خود موجی از تغییرات در زمینههای مختلف اجتماعی و اقتصادی را موجب میشود. تغییراتی که میتواند حتی در کوچکترین بخشهای معیشتی جامعه رسوخ پیدا کرده و آنها را تحت تأثیر قرار دهد.
شاید در دوره و زمانه جدید یعنی 2 سال اخیر و حتی بهطور ویژه در سال 95 اصلیترین تغییری که بازار شب عید به خود میبیند مدل الگوی خرید از فروشگاههای کلان است. حتی اقلام خردی همچون میوه و ترهبار، لوازم تزئینی، لباس و آجیل و شیرینی شب عید نیز در این الگوی جدید که تقریباً از 3 سال گذشته روند رو به رشد خود را آغاز کرده در سطوح کلان خرید و فروش میشود. آنچه بهطور واضحی در بازار مازندران مشخص است این است که در 3 سال اخیر تقریباً در هر ماه چند فروشگاه کوچک بقالی یا همان سوپر مارکتهای کوچک سرکوچه به دلیل نبود درآمد کافی جمع شده و چند متر آنطرفتر فروشگاه بزرگی از همان نوع تاسیس شد.
فروشگاههای بزرگ مواد غذایی، پوشاک و حتی ترهبار الگوی جدیدی به بازار شب عید دادهاند. براساس این الگو خرید و فروش در یک نقطه کانونی انجام شده و حجم عظیمی از مشتریان در یک مکان و با یک کارفرمای مستقل و واحد سروکار دارند که قیمت پایه و مبنا بر محصولات خود میگذارد. اما در الگوی چند هستهای که فروشگاههای کوچک و متعدد وجود دارند، مشتریان با فروشندگان و کارفرمایان زیادی سروکار دارند که کالاها را قیمتهای متعددی عرضه میکنند. بنابراین نخستین ویژگی بازار شب عید امسال این است که قیمتها به سمت واحد شدن پیش رفته و تشتت قیمتها کمتر خود را نشان میدهد. این چیزی است که به وضوح در بازار شب عید امسال مازندران مشاهده میشود و بازرسان نیز از آن به عنوان ویژگی مثبت بازار یاد میکنند.
ویژگی دوم چنین الگویی اما چندان مثبت به نظر نمیرسد. در الگوی چند هستهای که فروشندگان خرد با سرمایه اندک میتوانند فروشگاه تأسیس کنند، هرکس صاحبکار خود است و خودش حساب دخل و خرج خود را دارد. او باید محاسبه کند با آوردن چه اجناسی چقدر سود میکند. اما در فروشگاههای بزرگ یک سرمایهگذار اصلی وجود دارد و بقیه کارکنان، کارگرانی هستند که برای همان یک نفر کار میکنند. در این الگو تمام دخل و خرجها و سود حاصل به حساب سرمایهگذار اصلی واریز شده و اوست که تشخیص میدهد چه میزان حقوق به کارکنان فروشگاه دهد.
درواقع در این مدل میتوان به روشنی درجهای از نابرابری درآمدی را میان سرمایهگذار و کارگر دید. آن که سرمایه دارد فروشگاه تأسیس میکند و سود کلان نصیبش میشود و آن که سرمایه ندارد کارگر میشود و با حقوق اندک پایه کارگری زندگی میکند. حتی گاه دیده شده که همان صاحب مغازه خرده پا که به دلیل ایجاد فروشگاههای بزرگ ورشکست شده مجبور است به کارگری در فروشگاه بزرگ تن در دهد. در مدل چند هستهای هرکس صاحبکار خود بود و همان سود اندک میان چند نفر تقسیم میشد. اما در مدل فروشگاههای بزرگ مرکزی، سود تقریبا عادلانه تقسیم نمیشود.
ویژگی دیگر این مدل جدید نه برای جامعه بلکه برای دولت بسیار مثبت تلقی میشود. چه آن که دولت به راحتی میتواند دخل و خرج فروشگاههای بزرگ را رصد کرده و مالیات مناسبترو دقیقتری از آنان دریافت کند. دریافت مالیات از فروشگاههای کوچک و چندگانه سطح شهر بسیار دشوارتر از دریافت مالیات از فروشگاههای بزرگ است. به همین خاطر به نظر میرسد باوجود برخی معایب این مدل، دولت بیشتر به این مدل گرایش دارد. چون منبع مطمئنتری از درآمد حاصل از مالیات برای دولت در این مدل متصور است.
دیگر ویژگی قابل ملاحظه فروشگاههای بزرگ را میتوان به سود مردم دانست. یکی از بزرگترین ویژگیهای فروشگاههای بزرگ «رقابتی شدن» است. در الگوی رقابتی عرضهکنندگان محصولات مجبورند بهترین محصول را با قیمت کمتر عرضه کنند تا مشتریان خود را افزایش دهند. اما در مدل چند هستهای و خرد برای فروشندگان این اجبار وجود نداشته و آنها با هر میزان سود دلخواه به کار میپرداختند. حتی برخی از فروشندگان خرد به دلیل کمبود مشتری، نرخها را بالا کشیده و موجب تورم بازار میشدند. اما در مدل فروشگاه مرکزی، فروشگاههای بزرگ شهرها به دلایل مختلف همچون در نظاره بودن مجبورند با یکدیگر رقابت کنند تا مشتریان بیشتری کسب کنند. مضافاً اینکه سهولت در دسترسی به همه اقلام و محصولات نیز از جمله ویژگیهای مثبت چنین الگویی است. مشتریان در یک فروشگاه بزرگ به راحتی میتوانند هرگونه محصول دلخواه را یافته و تنوع بیشتری برای خرید داشته باشند.
خلاصه آن که با تمام ویژگیها، معایب و مزایای این 2 الگو، روند کنونی بازار به ویژه در شهرهای مرکزی، بزرگ و برخی شهرهای توریستی مازندران به سمت الگوی فروشگاههای کلان در حرکت است. مردم نیز به لحاظ جاذبههای چنین فروشگاههایی هر روز گرایش بیشتری به چنین مدلی پیدا کرده و بر حجم مشتریان افزوده میشود.
بازار امسال در مازندران به زعم بازاریان به دلیل رکود حاکم چندان چنگی به دل نمیزند. باید دید آیا فروشگاههای بزرگ در این وضع خواهند توانست جواب سرمایههای کلانی را که مصروف مکان فروشگاه، خرید محصولات و هزینههایی همچون مالیات و موارد از این دست میکنند بگیرند یا نه.