تقابل گفتمان ها
قالیباف و رئیسی هرچه داشته باشند از سکانداری بهشت در شهرداری تهران و کاپیتان و خلبان و سردار و دکتر گرفته تا القاب سیدخراسانی و عمار و تولیت آستان قدس رضوی یک چیز ندارند و آن گفتمان است و قطعا در کمپین های انتخاباتی نه آن مناصب و القاب که گفتمان ِ هر کاندیداست که شعور را برانگیخته و شور می آفریند/ قالیباف می داند که این آخرین فرصت است برای آنچه سالها در آرزویش بوده، پس شانس ش را امتحان می کند. رئیسی اما با وجود اینکه به خوبی به اهمیت گفتمان پی برده ولی ابزاری ندارد.
مازندنومه؛ سرویس سیاسی، حسین علی پور، دانشجوی دکترای روابط بین الملل: مناظره ی دوم حکایت ِ دربی های کسل کننده ی شهر تهران بود؛ آنگاه که استقلال و پرسپولیس حتی با وجود آنکه می دانند برای قهرمانی نیاز به بردن دارند با یکدیگر مدارا کرده و با تاکتیک های محافظه کارانه ی مربیان به تساوی رضایت می دهند، آن هم تساوی بدون گل. این گونه هست که نه خود به مطلوب شان می رسند و نه تماشاگر را به هیجان ِ ادامه ی بازی ترغیب می کنند.
مناظره ی جمعه را در بهترین شرایط می توان یک بازی صفر - صفر نامید که طرفین ِ بازی چند حمله ی نصفه و نیمه کرده، اما نه گلی به ثمر رساندند و نه بازی را بردند! شاید بتوان گفت آنکه توان بردن دارد نیازی به حمله نمی بیند و به این شرایط راضیست و آنکه نیاز به بردن دارد توان ِ آن را ندارد!
به نظر اعتدالیون ادامه ی همین روند را مناسب دیده و اصولگرایان را کنترل و بازی را در دست خود اداره می کنند. تقابل روحانی با یار پوششی اش -اسحاق جهانگیری- در مقابل ِ رئیسی و قالیباف شاید تقابل ِ دو جناح باشد، اما قطعا تقابل ِ دو گفتمان نیست که اگر اینگونه بود آیت الله رئیسی خواستار مناظره ی محمود احمدی نژاد و حسن روحانی نمی شد!
رئیسی به خوبی فهمیده است که عرصه ی انتخابات تقابل ِ گفتمان هاست و نه دوقطبی های پوشالی و بعضا از درون تهی. او این امر ِ مهم را در 2 مناظره ی اول و دوم یافته است و به درستی به این نتیجه رسیده که جامعه به کاندیدای بی گفتمان اقبالی نشان نمی دهد. شاید ایشان آن وقتی به این درک رسیده باشد که هم تیمی خود را در حال حمله به رقیب می دید که با تلاش بسیار می رود اما دست ِ خالی باز می گردد.
قالیباف و رئیسی هرچه داشته باشند از سکانداری بهشت در شهرداری تهران و کاپیتان و خلبان و سردار و دکتر گرفته تا القاب سیدخراسانی و عمار و تولیت آستان قدس رضوی یک چیز ندارند و آن گفتمان است و قطعا در کمپین های انتخاباتی نه آن مناصب و القاب که گفتمان ِ هر کاندیداست که شعور را برانگیخته و شور می آفریند.
قالیباف ولی می داند که این آخرین فرصت است برای آنچه سالها در آرزویش بوده، پس شانس ش را امتحان می کند. رئیسی اما با وجود اینکه به خوبی به اهمیت گفتمان پی برده ولی ابزاری ندارد.
او نگاهی به خود می اندازد تا توان گفتمانی و طیف خود را بسنجد و می بیند که حتی اگر شبه گفتمانی هم باشد توان مقابله با اعتدالیون نیست و از طرفی نیم نگاهی به هم تیمی اش محمد باقر قالیباف می اندازد. آنگاه است که نتیجه ی بازی را از دست رفته می بیند، چرا که حتی اگر خود شبه گفتمانی حاکمیتی و طبقه ای مدعی ِ حمایت از مستضعفان را داشته باشد (که البته برای مردم هنوز قابل باور نیست) شهردار ِ تهران را در داشتن گفتمان و طبقه دست ِ خالی می بیند که نه تکنوکرات ها به او دل می بندند و نه محرومان شعار ِ 96 درصدی اش را باور می کنند؛ چرا که حرف آنگاه بر دل می نشیند که تناقض اش در عمل دیده نشده باشد، آن هم در بیش از یک دهه در شهر ِ تهران .
رئیسی اما راهکاری دارد و آخرین شانس را امتحان می کند؛ او خواستار مناظره ی رئیس جمهوران سابق و فعلی می شود تا از این بازی بهره ی کافی ببرد. فارغ از رد و یا پذیرش چنین خواسته ای می بایست این پیشنهاد را نشانه ی اعتراف نامید. "اعتراف به شکست و نداشتن گفتمان." که گفتمان بودن وزرا و سیاسیون و بزرگان ِ حاکمیتی در یک جمعی پرجمعیت اما بی هویت مثل جمنا نیست بلکه نظامی معنایی و بافتی اجتماعی دارد که قابل نفوذ در بطن جامعه و مردم باشد.
همان که در 76 و بعدها در 84 به درون مردم رفت و اثر ِ خود را در برگه های رأی گذاشت که البته یکی از آن دو صاحب ِ گفتمان یعنی سیدمحمدخاتمی ممنوع التصویر است که در بزنگاه ها به کمک ِ جبهه اش می آید و ورق را برمی گرداند و دیگری به حکم ِ نهی ، حذف شده است و حالا همان حذف کنندگانشان صدایش می زنند که صدایی هم اگر به محمود احمدی نژاد برسد جوابی از او برنمی گردد و این بازی روزگار است!
در راند ِ آخر مبارزه، گفتمان اعتدال است و شبه گفتمان ها که اعتدالیون از توسعه گرایی و عقلانیت و تنش زدایی و تعامل ِ با دنیا می گویند و اصولگرایان به توشه ی خالی از گفتمان ِ خود می نگرند و تنها در نفی رقیب سخن می گویند و نه در بودن ِ خود. تساوی ِ کسل کننده ی دو تیم حتی اگر در مسابقه ی سوم با همین روند ادامه یابد یک برنده دارد، همانها که یک گل از قبل کنار گذاشته بودند؛ گلی به زیبایی داشتن ِ یک گفتمان...!
- سه شنبه 19 ارديبهشت 1396-1:21
اقای صادقی اصلاح طلب لطفا کامنت رو بذارید تا دانشجوی دکتری جوابم رو بده وگرنه در صداقت شما به عنوان یک شهروند شک میکنم
- سه شنبه 19 ارديبهشت 1396-1:19
جناب اقای حسین علی پور، دانشجوی دکترای روابط بین الملل مطلبی رو خدمت جنابعالی عرض کنم که اقای روحانی خالی از گفتمان هست.گفتمان خاتمی وجود داشته.گفتمان احمدی نژاد هم وجود داره اما حسن روحانی که گفتمان نداره....واقعا ایشون دارای گفتمانه؟میتونی ثابت کنی؟شما به عنوان یک دانشجوی دکتری تعریف گفتمان رو میدونید؟روحانی به شخصه صاحب هیچ گفتمانی نیست بلکه از گفتمان دیگران استفاده کرده.این یعنی همون شکست.حال شاید بگید روحانی گفتمان تدبیر و امید و اعتداله.اگر روحانی در دایره گفتمان اصلاحات جای نگیره(مطمنا در این گفتمان قرار داره)دارای هیچ گفتمان دیگری نیست.واقعا نیست.هاشمی-ناطق_خاتمی_کروبی_موسوی خوینی ها_میر حسین و .....اینا در گفتمان روحانی قرار میگیرند یا روحانی در گفتمانشون؟اگر روحانی در گفتمان اصلاحات باشه ریسی هم در گفتمان انقلاب جای داره.خالی از ذهن و به دور از جناح بندی سیاسی در نوشتن یادداشت دست به قلم شو.یا علی
- چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396-9:58
با احترام نظر شما در مورد آقای رئیسی که گفتمان انقلاب اسلامی یعنی پارادایم تحول نظام سرمایه خواهی به سمت عدالت همان گفتمان آقای رئیسی است .
شک نداشته باش آقای صادقی دنبال درج مطالب گفتگویی است توهین نباشه منتشر خواهد کرد