تعداد بازدید: 2925

توصیه به دیگران 1

يکشنبه 27 خرداد 1386-0:0

صحت خواب آقاي نماينده!

در حاشيه سئوال نماينده تبريز از وزير امور خارجه درباره تغييرنام درياي مازندران به خزر.


نماينده تبريز در مجلس از منوچهر متكي به خاطر تغيير نام درياي مازندران به خزر توضيح خواسته است. محمدرضا مير‌تاج الديني -نماينده تبريز- در سؤالي از وزير امور خارجه پرسيد كه چرا نام ايراني درياي مازندران به نام مجعول و غيرايراني «خزر» تغيير يافته است؟

وزارت خارجه براي حفظ و دفاع از نام ايراني آن در محافل بين‌المللي چه اقدامي كرده است؟ وي در ادامه اين سؤال تصريح كرد: درياي شمال ايران از ديرزمان به يكي از نام‌هاي ايراني معروف بوده است و در آثار اغلب مورخان معروف ايراني از اين دريا به دو نام درياي تبرستان (طبرستان) يا درياي مازندران نام برده شده كه در اسناد و  دائره المعارف معتبر نيز هر دو نام مهر تائيدي بر ايراني بودن اين دريا در طول تايخ بوده است.

عضو فراكسيون اكثريت مجلس افزود: اين دريا بنام مازندران ثبت و شناخته شده است از جمله در اسنادي كه در موسسات معتبر روسيه آمده كه نوجين زيس براي روسها اولين بار آن را در قرن دوازدهم ثبت نموده و ذكر كرده كه ايرانيان آن را قرنها درياي تبرستان مي‌خواندند ولي چون واژه مازندران ميان بوميان تبرستان جايگزين گشته آن را درياي مازندران مي‌خوانند، همچنين در ميان دانشمندان اسلامي درياي مازندران بر روي نقشه‌ها ثبت مي‌شد.

 مير تاج الديني با بيان اينكه در هيچ كدام از نام‌هاي قديمي نام خزر نبوده و از دوره قاجار اين نام مجعول و غير ايراني وارد اسناد رسمي از جمله قراردادهاي ننگين گلستان و تركمنچاي شده است، خاطرنشان كرد: خزر نامي است برگرفته از قوم خزر كه در بخش شمالي دريا ساكن شده‌اند و قومي غير ايراني و ستيزه‌جو و مهاجم بودند و هر از گاهي به شهرهاي ايران و ارمنستان و آذربايجان كه جزو قلمرو ايران بودند هجوم مي‌آوردند اين قوم‌ها كه بعدها به يهوديت گرويدند حتي بعد از ظهور اسلام عليه ايران و ايرانيان جنگهاي خونين به راه انداخته‌اند و درهزار سال پيش در سده دهم ميلادي به دست روس‌ها نابود شدند و بازماندگان آنها منطقه را ترك كرده و امروزه بسياري از يهوديان آمريكا و اروپاي شرقي از اخلاف همان خزران يهودي هستند.

منوچهر متكي بايد با حضور در جلسه كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس به اين سؤال پاسخ دهد.

بي ترديد سابقه ذهني اكثريت مردم استان از نمايندگان خود در خانه ملت سابقه قابل ستايشي نيست. چرا كه سالهاست مازندران، اين استان مستعد به لحاظ عدم برخورداري از نمايندگاني قوي و كارآمد در شمار يكي از محروم ترين استان هاي كشور قرار گرفته است.

تجربه تاريخي به وضوح نشان مي دهد كه هر كجا رايزني، چانه زني و لابي گري براي تحقق فرصتي توسعه آفرين در استان مطرح گشته است نمايندگان استان مغلوب تيزهوشي، ذكاوت و كارآمدي همتايان خود در ساير استان ها شده و فرصت هاي پيشرفت به سادگي تمام از كف مازندران رفته است.
اين يك شانتاژ يا ديدگاه تخريب گرايانه نيست چرا كه نمونه هاي اين مقوله بسيار مي باشد كه نقد آن از حوصله اين مقال بيرون است.


اما آنچه كه نگارنده را به نوشتن اين سطور وادار كرده ماجراي اعتراض نماينده مردم تبريز به وزير امور خارجه درخصوص علت تغيير نام درياي مازندران به درياي خزر مي باشد كه سؤوالات زيادي را در ذهن خوانندگان مازني الاصل نقش بسته است. با اين مضمون كه نمايندگان مردم مازندران در اين ماجرا كجا بودند؟ و چرا آنها بعنوان وكلاي مردم استان در خانه ملت در اين قضيه صدايي، نغمه اي، فريادي حتي از سر تبليغات و جهت خالي نبودن عريضه بر نياوردند؟!

ترديدي وجود ندارد كه ناميدن گستره آبي شمال ايران به مازندران يا خزر و يا هر عنواني ديگر گره اي از هزاران گره توسعه نيافتگي استان باز نمي كند. اما روي سخن اين نوشته اين است كه اساساً جايگاه نمايندگان مردم مازندران در خانه ملت كجاست؟ واقعاً آنها چگونه و كجا مي خواهند از منافع استان دفاع كنند؟ و مهمتر از همه اينكه در طول بيش از 3 سال گذشته اين حضرات چه گلي به سر مردم استان زدند؟ نگاهي به گذشته نه چندان دور و بويژه در ماجراي تعيين استاندار و همچنين انجام سفر رئيس جمهور و هيات دولت به مازندران بوضوح بيانگر ميزان كارآمدي، لابي گري و نفوذ كلام 12 نماينده مازندران در خانه ملت است!


از اين مقوله هم كه بگذريم تلاش هاي كج و دار و مريز آنها در مقوله احداث پالايشگاه، پتروشيمي، كارخانه خودروسازي، احداث مراكز كمپوست و... خود احاديث ديگري است كه هر يك به نوعي و در زمان و مكاني بر لسان نمايندگان ما جاري شده اند و به تاريخ پيوسته اند!
براستي آنها كجا هستند؟!


باز هم تاكيد مي كنم؛ هدف اين نوشته هرگز اهانت به ساحت مقدس اين دوستان گرامي نيست چرا كه از ميان همين نمايندگان افرادي هستند كه با تلاش فردي خود درصدد انعكاس مشكلات پرشمار استان و حوزه انتخابيه خود هستند كه نتيجه پيگيري ها و نامه نگاري هاي آنها بارها در همين روزنامه منعكس شد.
با اين وجود آنچه مقصود و هدف غائي را تامين خواهد كرد تلاش جمعي آنها در قالب مجمع نمايندگان استان است كه متاسفانه تاكنون آنگونه كه بايد تحقق نيافته و منشا اثرات مبارك نگرديده است.


خلاصه كلام آنكه؛ ما مي خواهيم بدانيم، آنها كجا هستند و در فرآيند فعل و انفعالات و تصميم سازي هاي جامعه در كجا قرار دارند؟ فكر مي كنيم اين حق ماست كه به آنها رأي داده ايم. و آنها بايد به مردم توضيح دهند كه كجا هستند و براي برون رفت استان از بن بست توسعه نيافتگي چه اقداماتي انجام داده اند.(bashirnews)



    ©2013 APG.ir