مي اتا گپ
نوشته اي از:مهرداد مهرجو -شاعر ومنتقد ساروي-درباره لزوم پاسداشت زبان مادري.
در ماهی که گذشت وقنی برنامه صبحگاهی تلویزیون با جناب «... »- هنرمند گرامی و خواننده موسیقی اصیل کشور{که گویا بر حسب اتفاق نام یک روستا را پسوند مشترک ِ نام خانوادگی مان میراث داریم- گفت و گو می کرد، ایشان به گزارشی از سازمان جهانی یونسکو اشاره داشتند که در ده سال آینده ( اگراشتباه نکنم ) هشتاد درصد زبان های بومی دنیا فراموش خواهند شد.
عنوان نمودند که وقتی به اتفاق خانواده به زادگاهش یعنی همان پسنود مشترک ما می روند دیگر مادربزرگ با نوه اش فارسی صحبت می کند!
این گفته ها را یکبار دیگر آن هم در روزهای نوروز امسال در شبکه طبرستان که با جناب « ...» گفت و گو می کرد از ایشان شینده بودم.
البته ایشان درست می گویند. چرا که خودم نیز شاهد چنین صحنه هایی بوده ام اما هرگز به مادربزرگ اجازه نداده ام که حتی با من فارسی گپ بزنند! گزارش هايي این گونه از سوی سازمان یونسکو هشداری بسیار جدی برای تمامی ملت و دولت ها خواهد بود که در معرض چنین خطر بزرگ ِ در کمین نشسته ، بسر می برند.
سازمان جهانی یونسکو برای اینکه توجه ملت ها و دولت را به اهمیت و فوریت مسائل مهم اجتماعی فرهنگی جلب کنند هر از گاهی یکی از موضاعات را موضوع روز، ماه یا سال جهانی معرفی می کند. از این رو از سال دو هزار و سه میلادی روز بیست و یک فوریه را « روز جهانی زبان مادری » اعلام نموده است.
در مقاله یی از سرکار خانم « لیلی ایمن» با عنوان « زبان مادری » ، یکی از دلایل این اقدام یونسکو را این گونه عنوان می کنند: « سالهاست نتائج تجربه ها و بررسی های آموزشی در چندین نقطه جهان این مطلب را روشن ساخته که از جمله دلایل کندی پیشرفت سواد آموزی در جهان این است که این آموزش در مناطقی که زبان محلی ( مادری ) با زبان رسمی کشور متفاوت است ، به زبان مادری آغاز نمی شود. »
البته چنین تجربه یی بیانگر این مطلب مهم نیز می تواند باشد که آموزش و یادگیری با زبان مادری می تواند هوش و سرعت در یادگیری را افزایش دهد چرا که زبان تنها یک کارکرد ِابزاری برای برقراری ارتباط با دیگران را ندارد.
وقتی دو نفر با یک زبان مشترک با هم به گفت و گو می پردازند در واقع یک فرهنگ مشترکی را جلوه می دهند. یعنی زبان و فرهنگ جدا از یکدیگر نیستند. در نهایت اینکه از بین رفتن یک زبان مرگ یک فرهنگ را به همراه دارد!
برای زنده نگاه داشتن زبان مادری لزوما دولت ها باید بپا خیزند و در دبستان های آموزش بی ترس از اینکه زبان ملی از بین برود باید به آموزش زبان های مادری مناطق بپردازند. دانش آموزی که در یکی از روستاهای شمال زندگی می کند و هر روز از بزرگ تر های روستا از گنج های پنهان در زیر ِ خاک زادگاهش چیزهایی می شنود و یا هنگام دویدن در دشت ها و مزارع گوشه یی کنده شده یی را می بیند که به گفته شده اینجا گنج دفن شده، اگر از تاریخ و فرهنگ سرزمین مادری اش در دبستان شروع به دانستن کُند مسلما" خیلی بهتر می تواند تاریخ و فرهنگ و زبان کشورش را بخواند و بفهمد و در حفظش آثارش کوشا باشد تا اینکه ندانسته مادربزرگش را هم وادار به دور شدن از زبان مادری اش کند.
از طرفی رسانه های محلی خصوصا تلویزیون در کمک برای حفط زبان و فرهنگ مادری بسیار مفید می تواند باشد. همینطور دیگر رسانه ها. از طرفی دیگر هنرمندان و روشنفکران هر منطقه یی می توانند برای حفظ و نگاهداری زبان و فرهنگ بومی خود تلاشبی شائبه نمایند خصوصا که درد را هم بدانند.
نوشتن در این مورد برایم از آنجا آغاز شد که هنرمند ارجمند جناب « ...» در فاصله چند ماه دوبار از رسانه تلویزیون عنوان داشتند که در زادگاهش مادربزرگ با نوه فارسی صحبت می کند. می خواهم از این هنرمند ارجمند و از دیگر عزیزان پرسش کنم که شما هم به عنوان پدر و هم بعنوان هنرمندی تحصیل کرده ی درد آشنا چه تلاشی برای درمان این درد انجام داده اید؟
آیا به جز آن یک روی نوار کاست که در بزرگداشت هنرمند فقید محمد دنیوی اجرا کردید اثر موسیقیایی دیگری با زبان مادری خود اجرا کرده اید تا فرزند دلبند شما و ما در کنار دیگر آثار هنریتان بشنوند تا تشویقی و دلیلی برای یادگیری و یادآوری زبان مادری شان باشد؟!
اگر تلاشی در این راستا انجام داده ایم صادقانه بگویم که تا به اینجا حتما کارساز نبوده که چنین بر سرمان آمده و اگر انجام نداده ایم پس ایم ما ( من و شما دوست هنرمند! )هستیم که مسئول آن هستیم.
خانواده کوچک ترین و اصلی ترین نهاد یک اجتماع می باشد. انسان از همان لحظه تولد دراین گروه کوچک و بنیادین اجتماعی رشد و نمو می کند ، لب به کلام می گشاید زبان ، فرهنگ و اجتماع را در آنجا می بیند ، پرورش می یابد و با آن آموزه های فرهنگی اجتماعی می آمیزد.
از این روست که خانواده اساسی ترین نقش را در آموزش زبان مادری و زنده نگه داشتن آن دارد. کودکی که از همان شروع یادگیری با زبان مادری اش لب به سخن باز می کند و حرف زدن می می آموزد در ناخودآگاهش فرهنگ ِ آن اجتماعی را که در آن بالیده پشتوانه دارد.
وقتی در محیط بیرون از خانه خصوصا در دبستان زبان رسمی کشورش را می آموزد بلکه با پشتوانه زبان و فرهنگ بومی اش به یادگیری و پرورش در زبان و فرهنگ ملی اش نیز عمیق تر ، دقیق تر و سریع تر خواهد آموخت. در نتیجه انسانی که در این نوع بستر رشد نماید علاوه بر زبان و فرهنگ بومی و ملی اش که همیشه و در هر کجا با عنوان هویت اصیل ملی همراه اوست بهتر ، آسان تر و با سرعت بیشتری می تواند ظرفیت های فرا ملیتی و فرهنگ جهانی را در خود پرورش دهد. ( در این مورد مجالی دیگر بیشتر خواهم پرداخت.)
از طرفی تجربه های علمی پژوهشی دانشمندان نشان داده که در خانواده هایی که پدر و مادر بدون آموزش زبان مادری ( بومی ) مستقیما به آموزش زبان ملی می پردازند توجه و علاقه کودک به زبان مادری اش رفته رفته از بین خواهد رفت.
اگر خانواده ها در آموزش زبان مادری به کودکان خود سستی کنند این امر سبب می شود زبان مادری در جوامع محلی از بین برود و نسل های بعدی با زبان محلی خود بیگانه می شوند!
کودکی که در اجتماع محلی در خانواده نتواند با زبان مادری اش فکر کند ، حرف بزند و داشته و خواسته اش به زبان بیاورد دچار بحران هویتی در شخصیت اجتماعی فرهنگی اش می شود. فرد در بزرگسالی احساس کمبودهایی می کند.
البته شاید بعدها در نتیجه ی نیاز به همین کمبود ها یا آموزش به خواندن و یادگیری تاریخ و فرهنگ ِ اجتماع محلی خود بپردازد، این داشته ها به عنوان محفوظات تئوری برای فرد تلقی خواهند شد چرا که هویت فرهنگی یک شخص داشته های بسیار عمیق و درونی هستند که از لحظه ی پیدایش و لب به سخن گشودن همزمان دریچه های آن بروی شخص باز می شود.
در نهایت اینکه دوستان هنرمند و همه کسانی که در راستای فرهنگ و پاسداشت ِ میراث فرهنگی سرزمین ما فعالیت دلسوزانه می کنید مانایی و ماندگاری زبان مادری مان را هدف قرار دهیم و برای زنده نگاه داشتنش کوششی بایسته و شایسته انجام دهیم.
- (peace_star19@yahoo.com)
- دوشنبه 22 بهمن 1386-0:0
سلام دوست عزیز...ما هم دغدغه حفظ زبانهای مادری را داریم.پرشین بلاگ در نظر دارد همزمان با 21 فوریه ، روز جهانی زبانهای مادری، همایشی را در این زمینه برگزار نماید.در صورتی که متن یا مقاله مناسبی در این زمینه دارید برای ارائه در همایش با من تماس بگیرید.
- پنجشنبه 6 دی 1386-0:0
N/A
- سه شنبه 20 آذر 1386-0:0
کوتاه سروده مهرداد مهرجو را با هم بخوانیم و بگوییم
http://mehrpad.blogfa.com/ - دوشنبه 19 آذر 1386-0:0
به جناب مهرجو بخاطر این همه توجه و هوشمندی و داشتن قلم پرتوانا تبریک می گویم و از مازندنومه برای نشر مطالبی اینچنین تشکر می کنم.
- چهارشنبه 14 آذر 1386-0:0
سلام
اینجانب اتفاقی به سایت مازندنومه مراجعه نمودم و روی مطلب قشنگ شما کلیک کردم « می اتا گپ»
هم مطلب شما را خواندم و هم نظرات ارائه شده را، گذشته از اینکه چرا شما نقد از سخنان آن آقای هنرمند به اصطلاح هم ولایتیتان را دستمایه نوشتن مطلب فوق قرار داده اید و چه منظوری از این اقدام داشته و دارید به خودتان برمی گردد( هرچند جرقه هرچیزی یک اتفاق میباشد و این بهانه ای شد تا شما به این نوشتار به پردازید). ولی جان کلام و دغدغه شما از نوشتن این مطلب قطعا اهمیت زنده نگهداشتن خرده فرهنگها و زبانهای(گویشها و لهجه ها) بومی و محلی است. اشتباه نکن خودم مازندرانی هستم و با شما موافق که مرگ یک زبان یعنی مرگ فرهنگ آمیخته به آن، تازه قصد دارم عرض کنم داشتن قدرت تکلم به زبان، لهجه و گویش های متفاوت نه تنها عیب نیست بلکه باعث افزایش قدرت ذهن و توانائیهای فکری و رفتاری آدمها می شود. خیلی آدمها کلی وقت و هزینه صرف می کنند زبان دیگری بیاموزند حالا در بعضی از مناطق این امکان وجود دارد چرا آدم عاقل از آن استفادن نکند. تازه اگر بقول منقول ازشما از آن هنرمند عزیز یونسکو گفت تا چند سال دیگر 80 درصد زبانها بومی و محلی از بین خواهند رفت منظورشان اعلان خطر بود. نه که ما بیائیم شروع به از بین بردن زبانهای محلی و بومی کنیم و از اینکه مادرهای ما با بچه های ما فارسی صحبت کنند افتخار کنیم. در هر حال جهت استحضار حضرت عالی و دیگران بد نیست عرض کنم که بدانید مازندرانی، گیلکی و ... زبان به معنای عام خودش نیستند حتی لهجه هم نیستند بلکه گویشی از زبان فارسی اند. التبه یک جا خوانده بودم که گویش مازندرانی تنها زبان( گویش) باقیمانده از پهلوی دری است. حالا هرچه باشد باید بپذیریم مازندرانی حرف زدن متفاوت از فارسی است رایج در دیگر مناطق کشور است و اینکه اگر خیلی رعایت شود مردم دیگر مناطق حتی یک کلمه از آن را متوجه نمی شوند بیانگر وجود آن هست و بر همه ماها واجب ملی ( سخت نیر خوستمه فتوا هدم) که وه ره پاس داریم و حفظ هکنیم. حلا خله خوشحال هستمه که هنوز درننه آدمهایی که شه زبون ماری وسه ناراحتنه
احمد الف - شنبه 10 آذر 1386-0:0
سلام
به دوستان تبرستانی عزیز
زبانها، گنجهای زنده و زایای زمین اند، هزاران هزار سال تجربه، اندیشه، نکته و خاطره در بطن هر زبانی وجود دارد، مرگ هر زبان، به فراموشی سپردن تمامی آنهاست. بیایید یکی باشیم: گیل، گالش، تالش، دیلمی، تپوری، گرگانیt،سنگسری و ... همگی ما مربوط و مرتبط به درخت کهنسال، با افتخار، نجیب و صاحب جایگاه اما فراموش شده سواحل جنوبی کاسپین هستیم.
شیمی فدا - شنبه 10 آذر 1386-0:0
خبر خوش اینه که خداوند زنده و قادر مطلق ما عیسی مسیح همه چیز را در ایران عزیز زنده خواهد کرد از جمله زبانهای محلی را فعلا گیلکی رو داشته باش تا بعد مازندرانی رو برات بفرستم www.shalizar.net
- شنبه 10 آذر 1386-0:0
name sonnati va tarixie zabane "Mazandaraniha" Gilaki ast. digare namha saxtegi hasstand.
- پنجشنبه 8 آذر 1386-0:0
سلام. شيمی مطلبه بخؤندم و استفاده ببردم.
با اجازه ای بنويشته لينکه بنأم ورگ ِ وبموجی مئن کی ورگ ِ خانندهگان نی اونه بخؤنن.
خنابدون - يکشنبه 1 مهر 1386-0:0
vene jam sar khash hasteme
- چهارشنبه 28 شهريور 1386-0:0
دوست عزیز جناب بی نیاز
جناب مختاباد برایم عزیز و محترم می باشند و صدای ایشان را نیز دوست می دارم ... - شنبه 24 شهريور 1386-0:0
نظرات شما در مورد آقاي مختاباد خواننده ي خوش صداي " ايراني" كه تصادفا اهل مازنداران هم هست به نظر مغرضانه مي ايد.
متشكرم - يکشنبه 18 شهريور 1386-0:0
jenabe mehrju az tavajohe shoma be zabane madariman tashakor
- دوشنبه 12 شهريور 1386-0:0
سلام مهرداد عزیز .........
خوشحال شدم حسابی.. - شنبه 10 شهريور 1386-0:0
تنوع بومی و قومی در کشور ما زبان های گونه گون را با خود دارد که می توان از این زبان ها هم برای رشد اموزش و یادگیری وهم ابشخور دادن به زبان ملی استفاده کرد زبان مادری که ر یشه در لا لایی و متل و مثل پیش از اموزش دبستان -بخصوص برای هم نسلان ما دارد -با فکر و فرهنگ و حس و هیجان ما عجین شده است و کلمات در ان در موجز ترین شکل و معنای خود دهان می گشایند و اشیاء را در خود می گیرند این است که اکثر زبانهای بومی با اصالت وموانست با طبیعت درون و بیرون به شئ-کلمه تبدیل شده اند به گفته ی هایدگر ما حتی بوسیله ی زبان فکر می کنیم و زبان خانه ی هستی است اگر چنین باشد پس اولین خانه ی هستی هر کسی زبان مادری است . اگر چه قومیت های مختلف در تبادل با یکدگر به زبان ملی و در کشور ما به زبان پارسی ارتباط برقرار می کنند ( واین خوب است و جای هیچ بحثی نیست )اما خوب است به زبان مادری هم پرداخته شود تا فرهنگ و ذخیره های بکر فرهنگی ما از این طریق باز تا بانده شود وهم این هیچ تنا قضی با فلسفه ها ی نو ندارد که به خرده فرهنگ ها مجوز حضور میدهند و این خرده فرهنگ ها خود با زبان های بومی و حاشیه ای پیوند عمیق خورده اند چون فرهنگ و زبان مکمل همند و انها را جدا از هم نمی توان تصور کرد .
- جمعه 9 شهريور 1386-0:0
من که ته وری هسسمه مهرجو جان خوبش بی یه
- جمعه 9 شهريور 1386-0:0
من نخواستم کار ایشون رو زیر سوال ببرم
اما میگم طرح ایشون که میگن از مدارس آغاز کنیم نمیشه.
این مسیله ای که باید در خانواده ریشه یابی و حل بشه در تفکر مردم .
معذرت میخواهم اگه اصاحه ادبی شد
پاینده باشید - پنجشنبه 8 شهريور 1386-0:0
نسیم شمال جان من بر خلاف گفته شما با جناب مهرجو موافقم بتر است سروده ها و تبری داستان های ایشان را بخوانید بعد لب به انتقاد بگشایید
- پنجشنبه 8 شهريور 1386-0:0
سلام
اول نمی خواستم چیزی راجع به مطلبتون بگم
اما آدرس ایملتون منو وادار به این کار کرد.
شما خودتون که دم از حفظ زبان مادری میزنید چرا از زبان انگلیسی برای خود ایمیل ساختید؟ میتونستید نام مازندرانی بزارید یا نام محلی در مازندران
به نظرم شما وقتی میتونید راجع به این مسئله انتقاد کنید که خودتون کارهای کوچکتان هم در راستای تبلیغ این زبان باشه.
این کار در آموزش و پرورش غیر قابل اجراست.
این برمیگرده به خانواده ها وقتی بچه داره مازنی صحبت میکنه و مادر به کودک میگه دفعه آخرت باشه مازندرانی صحبت میکنی در همون زمان حس صحبت را در کودک از بین میبره و کودک در بزرگ سالی دیگه میلی به صحبت به زبان مادری نداره.
یا این تفکر که خیلی هم در چند سال اخیر مد شده که من اصلا" بلد نیستم مازندرانی صحبت کنم و اینو مایه افتخار خودشون میدونن.
باید در نوع نگرش مردم تفاوت ایجاد کرد.
موفق باشید