تعداد بازدید: 3233

توصیه به دیگران 0

چهارشنبه 29 ارديبهشت 1400-21:19

روجای امیرشناس درگذشت

استاد محسن مجیدزاده -م. م. روجا- شاعر و پژوهشگر پیشکسوت مازندرانی، امروز درگذشت.


 مازندنومه، سارو حاتمی، سیما سهرابیان: استاد محسن مجیدزاده (م.م. روجا) یا بهتر بگویم «روجای امیرشناس مازندران» فرزانه‌مردی بود از تبار خامه به‌دستان خستگی‌ناپذیر که بیش از شش دهه زندگی گرانمایه‌اش را بی‌درنگ به پژوهندگی و کنجکاوی در فرهنگ پربار سرزمین کهن مازندران سپری کرد.

او در درازای سال‌ها جست‌وجو و پژوهش در رشته‌های فرهنگ این سرزمین، بسیاری از ناگفته‌ها و نادانسته‌ها را واکاوی و کوشش جانانه‌ای در زدودن گرد فراموشی از فرهنگ توده مردم این سرزمین کرد.

آنچه از تراوش اندیشه و خامه روجای ما به چاپ رسیده یا در دست چاپ است، ارزشمند، آگاهی‌بخش و دانش‌افزا برای فرهنگ‌دوستان و پژوهشگران امروز و آینده بوده و خواهد بود.

استاد محسن مجیدزاده در پانزدهم مرداد 1306 در آبادی «بنرکلا (بندارکلا)» از توابع شهرستان بابل به دنیا آمد، اجداد پدری‌اش اصفهانی‌تبار و به مازندران کوچیده بودند. اجداد مادری‌اش از چاره گنج‌افروز بابل بوده که در روزگار قاجاریه از چاره به بنرکلای اوشیب در بابل کوچیده بودند.

وی 11 سال از عمرش را در بابل گذرانده و مابقی عمر را در تهران و سایر شهرهای ایران سپری کرد.

مجیدزاده پیرامون فرهنگ توده‌ مردم مازندران، به ویژه درباره‌ آثار و افکار و احوال امیر پازواری پژوهش‌های بسیار انجام داد و کتاب و مقالات متعددی پیرامون امیر پازواری به چاپ رساند.

او درپاسخ به این پرسش که در امیر پازواری چه دیده‌اید که عمری را در راه شناخت و شناساندنش سپری کردید؟ بیان داشت: «در آغاز مادرم بود که در من اثر گذاشت تا پیگیر فرهنگ توده‌ی مردم شدم وقتی کمی بزرگتر شدم، او سروده‌های امیر پازواری و نجما رعنا را روی گهواره فرزندان دیگر می‌خواند و مرا تحت تأثیر لحن سوزناکش قرار داده بود در نتیجه من در سال ۱۳۲۲ (شانزده سالگی) به روستاها و آبادی‌ها و کوه و کمرهای مازندران برای بازیافتن افکار و اشعار امیر پازواری حرکت کردم، در تعقیب سروده‌های امیر به هر جا و هر گوشه‌ی سری می‌زدم و سروده‌ها را گردآوری می‌کردم.»

وی صدمات زیادی از دستگاه پهلوی خورد و مجبور شد نام مخفف (م.م. روجا) را انتخاب کند که مخفی بماند.

استاد مجیدزاده قریحه‌ای خوش و دستی توانا در سرایش شعر و در برگردان اشعار امیر پازواری به پارسی کوشش فراوان داشت و به زیبایی، بسیاری از این ترانه‌ها را به پارسی برگرداند. این دوبیتی از آن نمونه است:

ته چیره به خوبی گل آتشینه

دهون حلقه‌ی میم و لو انگبینه

چرخ فلک ته خرمنِ خوشه چینه

من شومه تش دله، اگر دونم تش اینه

برگردان:

چهره‌ات ای نگار من، چون گل آتش بود              حلقه‌ی میم آن دهان، لبت چو انگبین بود

چرخ فلک زخرمن زلف تو خوشه‌چین بود            خویش در آتش افکنم، آتش اگر که این بود

م.م. روجا، همچنین در خوشنویسی نیز صاحب مهارت داشت.

علاقه‌ استاد مجیدزاده به ادبیات و فرهنگ مازندران سبب شد تا عمده مطالعات و تحقیقاتش را در حوزه شعر و ادبیات مازندران به ویژه اشعار امیر پازواری متمرکز کند.

استاد انسانی متین و با سخاوت بود و ماحصل پژوهش‌های خود را در سمینارها و همایش‌هایی که برایش برگزار می شد، در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌داد.

بهترین یار و یاور استاد مجیدزاده کتاب و زندگی او توام با خواندن و پژوهش بود.

آثار چاپ شده و چاپ نشده زیادی از استاد به جا مانده است.

○فهرست آثار منتشر شده استاد محسن مجیدزاده:

¤امیرپازواری و شعر و موسیقی
¤صد ترانه امیر
¤آئین های باستانی در دیار تبرستان
¤دیوان دو جلدی امیر پازواری
¤امیر پازواری-عاشقانه ها و‌عارفانه ها
¤ترانه‌های روجا
¤فولکلورهای مازندرانی
¤شناخت افکار و اندیشه های امیر پازواری

*لینک کتابهای استاد مجیدزاده

استاد محسن مجیدزاده امروز در سن 96 سالگی در تهران درگذشت.

 


  • سیدان جعفریپاسخ به این دیدگاه
    سه شنبه 4 خرداد 1400-18:31

    تسلیت به خانواده محترم استاد که به ما این اجازه را دادند که عمو محسن صدابشان کنیم وبهترین خاطرات را با استاد داشتیم و همیشه با شرافت زندگی کردند و روحشان شاد باشد و خاطرشان همیشه زنده خواهد بود

    • کیوس گورانپاسخ به این دیدگاه 2 0
      پنجشنبه 30 ارديبهشت 1400-11:32

      اگر از دریغ می گویم و دریغِ کوچِ عندلیبان ، نمیتوانم این غصّه را هم فراموش کنم که در این سرزمین ، کجا بود آن (جا)ی اَمن برای پرواز و آوازِ طائرانِ به جمال و کمال که آسوده بنشینند و به ساز و سرودِ خود مشغول باشند....!؟
      پیر مرد را به باره های مجالی که دست میداد زیارت میکردم . نمیدانم بگویم شخصیت اش از قلمِ شیوا و صادق او تاثیر گرفته بود یا خودِ نازنین اش بود که به قلم و نغمه های خود تاثیر می بخشید ؟ هرچه بود در کمال اش دیدیم و امروز به افسوس نشسته ایم که چه سخاوتمندانه ستاره هایمان را بدرقه می کنیم.....!
      تعزیتِ چنین سوگ برای که باشد که پای فولک و فرهنگِ دیارِ ما در میان است و دلهای داغدارِ مردمان اش . پس مسئلتِ تسلّی برای همه میکنم .


      ©2013 APG.ir