تعداد بازدید: 3103

توصیه به دیگران 1

چهارشنبه 29 اسفند 1386-0:0

نوروز سلطون آمد...

"مازندنومه" سال نو را به مخاطبان ارجمند شادباش مي گويد و از همراهي و حسن اعتماد شما در سال گذشته سپاس گزاري مي کند.


 روزى، روزگارى بچه كه بوديم، هر روز براي مان شوق تازه اى داشت. بوى ديوارهاى تازه رنگ خورده و عطر اتاق هاى خانه تكانى شده، روزهاى آخر اسفند را به نخستين روزهاى فروردين گره مى زد، به شب تحويل سال و هياهوى رنگ كردن تخم مرغ ها، پيدا كردن سير و سماق از گوشه و كنار آشپزخانه، دست كردن در تنگ بلور ماهى هاى قرمز و يواشكى گرفتن شان. نخستين روزهاى بهار ما را به نخستين ديد و بازديدها و نخستين عيدى ها پيوند مى زند.

به اسكناس هاى ۱۰ تومانى و ۲۰ تومانى، به خش خش لباس هاى نو و جيرجير كفش هاى تازه، به روزهايى به رنگ آب و شب هايى با طعم شكلات. حافظه ما پر از اين خاطره هاست. تصويرهاى ماندنى كه ديگر با هزار تخم مرغ رنگى و يك خروار سير و سماق تكرار نمى شوند.

حتى يك ديگ سمنو و يك بغل شكلات هم ديگر شيرينى آن روزهارا به ياد نمى آورد. آن روزها بچه بوديم و يك عمر پيش رويمان بود. بچه بوديم و تمام رؤياها دست يافتنى، كافى بود دستمان را دراز كنيم و آرزوهاى شيرين و كوچكمان را از درخت زندگى بچينيم، اما حالا مى دانيم كه عيد به عيد، فقط بچشه ها شادند.

 آدم بزرگ ها بيشتر اداى شاد بودن را درمى آورند. به هم لبخند مى زنند و براى يكديگر آرزوى خوشى و سلامتى مى كنند. چون يك دنيا فرصت از دست رفته را پشت سر دارند و يك جهان ترس و دلهره پيش رو.

حالا لحظه تحويل سال با بقيه لحظه هاى سال، هيچ فرقى ندارد، جز اين كه ذهن مان چرتكه برمى دارد و فرصت هاى سوخته و آرزوهاى مرده را به رخ ما مى كشد.

ديگر لحظه تحويل سال هم مثل همه ثانيه ها و دقيقه ها رمنده و گريزان است، زود از كف مان مى رود، مثل همان ماهى قرمزى كه وقتى بچه بوديم از كف دستمان سر مى خورد و در مى رفت و ما حتى نمى توانيم خاطره اش را تمام و كمال در سراچه ذهنمان ثبت و ضبط كنيم و آنچه مى ماند حسرت است و بس. آرى، بهارى ديگر آمده است، اما براى آن زمستان ها كه گذشت، نامى نيست.


  • جواد بیژنیپاسخ به این دیدگاه 0 0
    پنجشنبه 1 فروردين 1387-0:0

    مژده دهید یار را بوی بهار می رسد!

    نوروز را به همه شما دوستان مازندنومه ای تبریک عرض می کنم. روزگارتان همیشه بهاری!


    ©2013 APG.ir