تعداد بازدید: 3170

توصیه به دیگران 1

پنجشنبه 30 خرداد 1387-0:0

غروب خورشيد

استقرار بخش‌هايي از نيروي نظامي و كارخانه شن و ماسه،تخريب و ريزش ديواره‌ها و سقف غار اسپهبد خورشيد را سرعت داده است.


به گفته كارشناسان؛ استقرار بخش‌هايي از نيروي نظامي و كارخانه شن و ماسه در فاصله بسيار كمي از غار اسپهبد خورشيد در مازندران تخريب و ريزش ديواره‌ها و سقف اين غار تاريخي دوهزار ساله را سرعت بخشيده است.


دوره هاي نظامي، آموزشي در منطقه دو آب مازندران و وجود ميدان تير در فاصله چهار كيلومتري غار تاريخي اسپهبد، اين غار تاريخي را درمعرض تهديد جدي قرار داده است؛ اين درحالي است كه كارخانه شن و ماسه "خطير كوه" نيز كه هر روزه اقدام به بارگيري مقادير متنابهي شن و ماسه از معادن وجود در حاشيه غار اسپهبد مي‌كند، خطر رانش زمين را اين منطقه را شدت داده است.


علي ماهفروزي، كارشناس ارشد باستان‌شناسي ميراث فرهنگي استان مازندران با ابراز نگراني از ادامه دوره‌هاي آموزشي- نظامي و عمليات خاك‌برداري توسط عوامل كارخانه شن و ماسه گفت:« به دليل آهكي بودن غار اسپهبد امكان ريزش ديواره‌ها و طاق اين غار بسيار فراوان است. لذا انجام هرگونه عمليات تيراندازي در فاصله بسيار اندكي از غار به ايجاد آلودگي‌ها و ارتعاشات صوتي در اين محوطه و ريزش ديواره‌هاي آهكي غار منجر شده است.»


وي در ادامه افزود:« عمليات خاكبرداري توسط عوامل كارخانه شن و ماسه به مرور زمان مي‌تواند منجر به رانش زمين شود، چراكه لايه‌هاي آهكي اين غار تاريخي با كوچكترين فشاري تخريب مي‌شوند.»


سامان سورتيجي ديگر كارشناس ارشد باستان‌شناسي ميراث فرهنگي استان مازندران نيز در اين باره گفت:« در سال 78 به همراه گروهي از باستان‌شناسان براي انجام مطالعات و بررسي‌هاي باستان‌شناسي در غار اسپهبد خورشيد، متوجه صداي تيراندازي و تركش گلوله‌هاي آرپيچي شديم، صعود ما به دليل ارتعاشات صوتي ناشي از تيراندازي در محوطه كوهستاني متوقف شد و ناچار شديم مسير صعود را از بخش شرقي غار به سمت مقابل طاق غار تغيير دهيم، اين درحالي است كه صداي گلوله و تيراندازي در محوطه كوهستاني منجر به تخريب ملات ساخت و سازهاي بخش فوقاني غار مي‌شد.»


اين باستان‌شناس ادامه داد:« لايه‌هاي آهكي غار در مقابل ارتعاشات صوتي مقاوم نيستند و اين مساله سلامت و حياط اين غار تاريخي را در معرض نابودي قرار مي‌دهد.»


درحالي كه كارشناسان به نقد عملكرد اداره ميراث فرهنگي مازندران در عدم ممانعت از ادامه اين فعاليت‌ها مي‌پردازند، اما مسوولان اين اداره معتقدند پيگيري‌هاي لازم براي جلوگيري از تخريب احتمالي غار آغاز شده است.


 سهيلا رجايي مدير اداره ميراث فرهنگي استان مازندران در اين باره گفت:« با وجود آن كه پايگاه آموزشي دوآب در فاصله چند كيلومتري غار اسپهبد واقع شده اما به منظور جلوگيري از هر نوع تخريب احتمالي، ما اقداماتي را در راستاي تغيير مكان اين پايگاه آموزشي از اطراف اين غار انجام خواهيم داد.»


مسعود آذرنوش، نماينده سازمان ميراث فرهنگي در كميته غارشناسي كشور نيز از پگيري سازمان براي نجات بخشي از غار خبر داد. آذرنوش گفت:« ما به دنبال آن هستيم كه بدانيم اين پايگاه و كارخانه شن و ماسه از چه زماني در اطراف غار استقرار يافته است. بعد از پاسخ به اين سوالات اقدامات ما براي جلوگيري از تخريب و حفظ غار مي‌شود.»


غار اسپهبد خورشيد نخستين بار توسط هيات غارشناسان ايران در سال 1335 كشف شد. اين غار تاريخي به صورت تالار ساده و دايره شكل است طول آن 75/19 متر و پهناي آن 35/14 و به بلندي 15 متر است. درحال حاضر قشر عظيمي از خاك و شن آثار ساختمان‌هاي داخل غار را در زير خود پوشانده است. 


 نگاهي به غار خورشيد
اين غار در ارتفاعات كوه البرز و تنگه تلاقي رود دوآب به فاصله 5/1 كيلومتر از جاده سوادكوه به تهران واقع شده است. در سال 1335 توسط غارنشينان ايراني بازشناسي شد. غار به شكل تالار و دايره‌اي شكل است كه 75/19 متر درازا و 35/14 متر پهنا و 15 متر بلندي دارد.

 طاق اين غار با 80 متر پهنا و 80 متر بلندي جز طاق‌هاي معروف جهان به شمار مي‌رود و در داخل طاق‌نماها غار، قلعه برج، آتشكده، آب انبار، حمام، تنور وجود دارد كه به سبكي بسيار زيبا و با سنگ و ساروج ساخته شده است. از نكات حيرت‌انگيز اين غار ورودي آن به داخل غار است كه از بالا دست روستاي كمرپشت مسير سنگي را به صورت جوي آب درآورده و آب را از داخل سنگ‌ها با مسافت زياد به غار مي‌آوردند، هنوز هم آثار ورودي آب مشخص است.

 شگفت‌انگيزتر از آن طرح خروجي فاضلاب اين غار است كه از غار به صورت زيرزميني وارد رودخانه مي‌شود. به گفته زنده ياد پرفسور"آريا پارت شروين باوند"، اين غار دري داشت سنگي به وزن هفتصد تن كه با خاصيت مكانيكي باز و بسته مي‌شد به طوري كه 500 نفر از بيرون و 50 نفر از درون اين در را باز و بسته مي‌كردند.

اما به گفته پرفسور "ديويد بيلوار" ايران شناس دانشگاه كمبريج، اين غار دري سنگي داشت كه با آب آسياب باز و بسته مي‌شد. اين در زير خاك مدفون شده است؛ طوري كه راه خروجي غار را بسته نگه داشته است.
ديويد بيلوار گفته است: آرزو دارم اين غار را از نزديك ببينم. آن چه كه پرفسور بيلوار به آن اشاره مي‌كند دري است در "قلهك" تنگه "سرخ آباد" كنار خانه سراي شكاري پرفسور باوند نه در اين غار. تاييد موارد گفته شده نياز به كاوش باستان‌شناس است.


طبيعت منحصربه فرد منطقه و زيبايي فوق‌العاده اين غار هر بيننده را به شگفتي وا مي‌دارد. اگر توجهي اندك به اين غار شود بهترين مكان برايت جذب توريست مي‌شود.
لازم به ذكر است كه اين غار موضوع پايان نامه‌ كارشناسي ارشد آقاي علي يوسفي ارافه‌اي دانشجوي باستان‌شناسي دانشگاه آزاد واحد تهران است.
  
تاريخ غروب غار خورشيد
بعد از سال 142 هجري شمسي وقتي عرب‌ها براي فتح مازندران وارد آن شدند به پاي اين غار رسيدند. اسپهبد خورشيد فرمانرواي مازندران در جبهه‌اي ديگر خارج از اين غار در ديلمستان با عرب‌ها مشغول نبرد بود.

عرب‌هايي كه در پايين غار اردو زده بودند به هيچ وجه قادر نبودند وارد اين غار شوند. به مدت سه ماه در پايين غار بودند و به فكر چاره. بانو ني‌كلا زن اسپهبد خورشيد در نبود همسرش فرمانرواي اين دژ بود. سپاه عرب به سرچشمه آب كه در بالاست غار قرار داشت رفتند.

به گفته اهالي در آب زهر ريختند اما به گفته تاريخ آب را آلوده به ميكروب طاعون كردند. با آلوده شدن آب حدود 400 نفر از ساكنين غار به بيماري طاعون دچار شدند. كسي جرات خاك‌سپاري آن‌ها را نداشت . بانو ني كلا مردگان را به خاك سپرد خود به طاعون دچار شد.

 ني‌كلا كه خود را هلاك شده مي‌ديد و دختران خود را اسير شده هنگامي كه ماه در شب 14 به بالا برآمد به بالاي برج آتشكده رفت و با تمام توانش اسپهبد را سه بار صدا زد: خورشيد، خورشيد، خورشيد(در باور مردم در شب 14 هرماه هنگامي كه ماه كامل مي‌‌شود از داخل اين غار صداي اين زن كه مي‌گفت: خورشيد، خورشيد، خورشيد) شنيده مي‌شود.

در اين هنگام اسپهبد خورشيد در ديلمان به نعره‌اي سخت از خواب بيدار شد و فرياد كشيد كه دژ سقوط كرد اطرافيان پرسيدند كدام دژ؟ دژ بانو پرسيدند: كه آيا خواب ديدي؟ او پاسخ داد: نه، اما صداي بانو را شنيدم كه مرا مي خواند، خورشيد، خورشيد، خورشيد. صبح روز بعد اسپهبد به طرف دژ حركت كرد.

پيكي از راه رسيد در نيمه‌هاي راه در مسير چالوس فعلي به او خبر داد كه دژ سقوط كرد ... اسپهبد با شنيدن اين خبر بر فراز تپه‌اي رفت و دست‌هايش را به سوي خورشيد آسماني بالا برد. مشغول نجوا شد. از نگين انگشتر خود كه زهر هلاهل در آن بود خورد و جان به جان آفرين تسليم كرد. كسي را معلوم نگشت كه خورشيد زميني با خورشيد آسماني چه نجوا كرد. شايد خواسته بود كه تحقير نشود.


آري پيك گفته بود بانو ني‌كلا از بيماري طاعون همراه با 400 تن مرد و دژ سقوط كرد. دو دخترش شه‌كلا ومه‌كلا و چهار دختر سردار وندادوند، «بهتري، «زري» و «زيمري» و «پري» و اكثر نواميس تبرستان به ارسارت عرب‌ها درآمدند. از اين غار در متون تاريخي چون تاريخ تبرستان به نام طاق عايشه گرگيلي دژ نام برده شده است.


اين دژ در روزگار باستان‌ گنج خانه شاهان ايران به ويژه منوچهر بود. مازيار آهنگ اين دژ كرد و يكي از مردان خويش را بالا فرستاد. ريسمان‌ها بياويخت مازيار را بالا كشيد در آن‌جا شكاف‌ها و گودال‌ها پر از ساز و برگ و سيم و زر يافتند... در باب وجه تسميه آن برخي واژه طاق را برگرفته از واژه تركي داغ=تاغ مي‌دانند كه به معناي كوه است.

 بعدها در دوره اسلامي عايشه كركيل دژ نام گرفت. در باب وجه تسميه آن گفته‌اند: زني به نام عايشه در اين دژ متحصن شده بود و جمعي از دزدان و راهزنان را به دور خود جمع كرده بود و كركيل (غارت) مي‌كردند از اين جهت آن را عايشه كركيل دژ گفته‌اند. چنانكه در نزديكي اين غار بقاياي قلعه‌اي قرار دارد كه به قلعه باجيگران معروف است. در زبان مردم منطقه سوادكوه اين غار به نام لاپ كمر معروف است.

* لاپ: شكاف، بريدگي، چون در دل كوه، طاق غار به صورت شكاف و بريدگي است.(chn)



    ©2013 APG.ir