تعداد بازدید: 5747

توصیه به دیگران 1

سه شنبه 22 مرداد 1387-0:0

رسانه های ارتباط جمعی ، عامل موثر در مدرک گرایی

يادداشتي از:علی اکبر جوانفکر،مشاور مطبوعاتي رييس جمهوري


این روزها برخی از سایتهای سیاسی وابسته به افراد یا جریانهای طالب قدرت ، موضوع مدرک دکترای آقای علی کردان وزیر جدید کشور را به بحثی داغ تبدیل کرده اند و در این میان بعضی از آقایان که دکترایشان را به برکت بورس دولتی از فرنگ دریافت کرده اند، به مثابه یک متخصص کارشناس اکسفورد با تکیه بر یک ویرگول کم یا اضافه در این مدرک ، آن را ساختگی و جعلی می دانند.

مرجع رسمی برای اعلام نظر صحیح در باره این مدرک تحصیلی ، وزارت علوم است و شاید مناسب تر این باشد که به جای دخالت دادن نظرات سیاسی در این موضوع ، از مرجع ذیصلاح خواسته شود تا به اظهار نظر در باره آن بپردازد.

هدف بنده از ورود به این بحث ، ایراد یک نظر ارشادی نیست بلکه قصدم بهانه قرار دادن آن ، برای وارد شدن به لایه های دیگری از یک ناهنجاری رفتاری است که به نوبه خود ، آسیب هایی را به همراه دارد.

اواسط سال ۱۳۸۲ وقتی به عنوان مشاور مطبوعاتی دکتر احمدی نژاد شهردار وقت تهران مشغول به کار شدم ، بلافاصله از سوی همکاران با دو عنوان “دکتر” و “مهندس” مورد خطاب قرار گرفتم و به تدریج عنوان “دکتر” غلبه بیشتری پیدا کرد و هنوز اندکی نگذشته بود که در نامه نگاریهای رسمی نیز همین لقب به کار گرفته شد و درنشست و برخاستهای رسمی و غیررسمی، عنوان دکتر… برسر زبانها افتاد.

روزهای اول در قبال این موضوع از خودم واکنشی نشان ندادم زیرا مرسوم بود که در شهرداری تهران هر کس مسوولیتی را برعهده بگیرد حتما یا دکتر است یا مهندس اما چند روز بعد احساس کردم که اگر کسی بنده را با این القاب خطاب قرار ندهد، نسبت به او موضع منفی پیدا می کنم و اندکی بعد به خود نهیب زدم که هرچه زودتر باید با این مساله مقابله کنم.

دست به کار شدم و مقاله ای تحت عنوان ” من دکتر یا مهندس نیستم” نوشتم و آن را برای چاپ به روزنامه کیهان فکس کردم که متاسفانه مقبول نیفتاد و مورد استفاده قرار نگرفت .

روزی برای مصاحبه به صدا و سیما رفته بودم و مجری برنامه ، بنده را دکتر .. خطاب کرد و در چند نوبت لقب “استاد” را هم به کار گرفت. شاید شنیدن این القاب خیلی ها را به وجد بیاورد اما راست می گویم، آن موقع چنین احساسی در من بوجود نیامد و دریافتم که این مساله به یک اپیدمی در ساختارهای اداری و رسانه ای کشور تبدیل شده است.

من سهم به سزایی را در به کارگیری غلط و نادرست اینگونه عناوین برای رسانه های ارتباط جمعی قائل هستم. وقتی به خبرهای جاری در صدا و سیما ، روزنامه ها و سایتهای خبری مراجعه می کنیم ، پیوسته اینگونه القاب در پیش چشم ما قرار می گیرند.

دکترلاریجانی ، دکتر توکلی ، دکتر ولایتی ، دکتر رضایی و ….

یعنی اگر کسی را با لقب دکتر یا مهندس خطاب نکنند ، چنین تصور می شود که او در سطح نازلی از نظر تحصیلات و مراتب علمی و اجتماعی قرار دارد. چنین برداشت سوئی سبب شده است که بسیاری از افراد در لایه های مختلف مدیریتی کشور، برای دریافت مدرک دکترا ، خود را به آب و آتش بزنند و به هر روش و منشی متمسک شوند تا به این مدرک دست یابند و از این طریق راه رشد و پیشرفت به مراتب بالاتر را به روی خود هموار کنند.

شاید در نتیجه همین رویکرد غیراصولی بوده است که طی سالهای گذشته ، دانشگاههای مجهول المکان یا غیر معتبری هم پیدا شدند که با دریافت مبالغ قابل توجه و برگزاری برخی کلاسهای فرمالیته ، اقدام به صدور مدرک دکترا برای افراد متقاضی کردند. 

تاکید بنده بر نقش منفی رسانه ها در ترویج مدرک گرایی است و بر این باور هستم که آنها در فرایند اطلاع رسانی و نشر اخبار ، این ذهنیت نادرست را در سطوح مختلف اجتماع بوجود آورده اند.

متاسفانه این رویه ناهنجار در اخبار و گزارشهای مربوط به ملاقات مسوولان ایرانی با طرفهای خارجی نیز تکرار می شود .

برای مثال در خبرها گفته می شود که دکتر لاریجانی با خاویر سولانا یا محمد البرادعی دیدار کرد و …

آیا طرفهای خارجی هیچکدام دکترا ندارند؟ به طور بدیهی و طبیعی ، سطح تحصیلات بسیاری از مقامات خارجی کمتر از دکترا و فوق دکترا نیست اما به راستی چرا آنها از این القاب و عناوین در خبرهایشان استفاده نمی کنند؟

این گونه عناوین حاکی از مرتبه علمی افراد است که هیچ دخلی در حوزه های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ندارد. ممکن است یک نفر دکترای علوم سیاسی داشته باشد که این عنوان فقط یک مرتبه علمی است و کاربرد آن فقط به محیط های علمی و تحقیقاتی محدود می شود.

زمانی که در خبرگزاری جمهوری اسلامی به عنوان خبرنگار کار می کردم در متن خبر تنظیم شده ، از یک مقام مسوول به عنوان “مهندس …” یاد کردم که وقتی آن خبر از صدا و سیما پخش شد ، بلافاصله مسوول مزبور با من تماس گرفت و گفت که “مهندس” لقب قبلی اش بوده و او مدرک دکترا گرفته است؟! در آن زمان، تماس این مقام مسوول ، واقعا مرا شوکه کرد.

با استفاده از این فرصت ، از تمامی رسانه های ارتباط جمعی بویژه صدا و سیما می خواهم که در به کارگیری اینگونه عناوین تجدید نظر کنند و در خبرهایشان این القاب را مورد استفاده قرار ندهند. اینجاست که سخن درست و دقیق رئیس جمهور معنای ویژه ای پیدا می کند. او گفته است : خدمتگزاری امری است که به این نوع کاغذ پاره‌ها احتیاج ندارد و چه بسا انسان‌های برجسته و والایی وجود دارند که در نزد خدای متعال بالاترین مراتب و عزت را دارند.

رسانه ها فرهنگ ساز هستند و باید بپذیرند که در این زمینه بد عمل کرده اند و باید دست به اصلاح این رویه ناهنجار بزنند.(javanfekr)


  • چهارشنبه 23 مرداد 1387-0:0

    افسوس که بیشترکارهایمان باتندروی ویاکندروی (افراط وتفریط)همراه است.دراوایل پیروزی انقلاب (شایدبه علت اینکه بسیاری ازمافاقدمدرک آنچنانی بودیم )"مدرک گرایی"محکوم بود (که حق هم همین است)امامدتی است که ملاک فقط "مدرک "می باشد بدون توجه به ارزش واقعی آن ونیزاعتبارمرجع صادرکننده و........وچه بساحقوقی که ازافرادلایق وصالح وباتجربه وعالم فاقدمدرک ضایع می شود(بالاخص دروزارتخانه هاوادارات )وجامعه ای که ازخدمات آنان محروم می گردد........به امیدروزی که شایسته سالاری واقعی فراگیرگردد......والعاقبة للمتقین


    ©2013 APG.ir