هزينههاي «رحيممشايي» براي «دولت اسلامي»
يادداشتي از:فاطمه رجبي،استاد دانشگاه و همسر دکتر الهام،سخنگوي دولت نهم
سخنان رحيم مشايي در ارتباط با اسرائيل و ملت يا مردم آن، با هيچ عذر و بهانه و توجيه و تحليل قابل اغماض نيست. گرچه اين فرد ناشناخته، به دليل داشتن جايگاه در دولت اسلامي، شأن و اعتبار يافته، اما به همين دليل نيز برخورد قاطع با او، ضرورتي حتمي است. زيرا سخنان وي در طول عمر دولت نهم، هزينههاي هنگفتي براي گفتمان انتظارگرايانه دكتر احمدينژاد داشته است.
شگفت آن كه سخنان اخير رحيممشايي در آستانه نيمه شعبان، ادا شده، در حالي كه تضاد و تقابل و تعارض محتوايي آن با مهديگرايي، آشكارتر از آفتاب است. رحيممشايي چه ميگويد؟ «افتخار كردن به دوستي با مردم اسرائيل» با كدام ضرورت، نياز، تدبير، سياست و ديانت قابل قبول ميباشد؟
بدتر و زشتتر، تاكيد بر «تكرار هزارباره» آن است كه از سر لجاجت اظهار ميشود، اما چرا؟
با توجه به سابقه هزينهسازيهاي رحيممشايي براي گفتمان دولت نهم، مانند مصاحبه با خبرنگاري از تركيه، و افاضاتي پيرامون تقسيم تاريخ ايران به قبل و بعد از اسلام و ...، كه از سر ذوقزدگي قرارگرفتن در كنار «ضرغامي» ايراد شد و ...، بايد پرسيد:
1. رحيممشايي كيست و جايگاه فكري و سياسي او چيست؟
2. به لحاظ دانش و منش و سابقه فرهنگي، چه سوابقي را ميتواند ارايه كند؟
3. حد و مرز او در پست فعلي كدام است، و به چه دليل و با كدام انگيزه و هدف در عرصههاي كلان سياسي و فرهنگي به اظهار نظر ميپردازد؟
4. آيا مقاصد سياسي پنهان، علت و عامل افاضات به اصطلاح فرهنگي او ميشود، يا خودبزرگبيني بيدليل سبب ميگردد تا وي پي در پي ضربات مهلك بر گفتمان انتظارگرايانه وارد سازد؟
5. واقعا اعتقادات سياسي و ديني اين فرد چه ميزان و معياري دارد، و نسبت آن با گفتمان احمدينژاد بر اساس اسلام ناب چيست؟
به هر تقدير رحيممشايي بايد بداند:
الف. افتخار كردن به دوستي با مردم يا ملت اسرائيل اگر براي وي ارزشمند است، نه تنها براي ملت ايران به استثناي اصلاحطلبان، يك نفرت و انزجار است، بلكه در بين ملتهاي دنيا نيز هيچ همراهي نخواهد داشت.
ب. اگر منظور و مقصود رحيممشايي «ملت اسرائيل» است، كه گويا اين تعبير را هم به كار برده، بايد بداند «ملت» در فرهنگ سياسي، «جمعي قانوني» است كه در «جغرافياي قانوني» به نام كشور و تحت «حاكميت قانوني» به سر ميبرند. اين ابتداييترين و سطحيترين تعريف «ملت» ميباشد. آيا مردم اسرائيل از كمترين ذره قانونيت بهرهمندند؟
ج. در دانش و بينش و باور رحيممشايي چه فرق، تفاوت يا تعارض ميان مردم و دولت اسرائيل وجود دارد؟ آيا وي از اين آگاهي ابتدايي هم بيبهره است؟ آيا اين مردم و دولت جنايتكار توأمان حركت نميكنند؟ آيا صرف «نژادپرستي» عامل تشكيل كشور غيرمشروع و غيرقانوني اسرائيل نگرديده تا در حقيقت «غده سرطاني» را در قلب عالم اسلام ايجاد كند؟
د. رحيممشايي بايد بداند «قوم يهود» در قرآن كريم مورد مذمت قرار گرفته، «قوم يهود» دشمن خاص اسلام و پيامبر ختميمرتبت صليالله عليه و آله و سلم بوده و هست. آيا صرفنظر از استراتژيهاي مقطعي سياسي، ميتوان مباني و باورهاي ديني را به مخاطره افكند؟
هـ. رحيممشايي بايد بداند حضرت خميني از بدو ورود به مبارزات اسلامي، اسرائيل را به عنوان «مشتي يهودي» مورد تهاجم و طرد قرار دادهاند. و بداند تعبير «صهيونيسم» به تدريج وارد ادبيات سياسي گرديده است. البته يهوديان غيرصهيونيست در جهان غيراسرائيل هم با آن همراه شدهاند.
و. بنابراين سخنان تأكيدي و تكراري رحيممشايي، با توجه به جايگاه معاونت رياستجمهوري كه با طرح دروغينبودن هلوكاست، انفجار نور در ظلمت سلطهگران صهيونيسم، به پا كرد، و با حاكميت گفتمان انتظارگرايانه، فرقه ضاله بهائيت و هم دموكراسيخواهان حامي آنها را در داخل و خارج كشور، دچار اضطراب و وحشت نمود، يك حركت بسيار ناجوانمردانه است، و اين در نگاه خوشبينانه ميباشد.
ز. گفتههاي رحيممشايي اين نتيجه را به دست ميدهد كه او در قد و قواره دولت اصلاحات ميباشد. زيرا در آن صورت ميتوانست يا در روزنامه خرداد به مديرمسؤولي «عبدالله نوري»، به ترويج «قانونيت اسرائيل» بپردازد، يا در در ركاب «محمد خاتمي» در امريكا با تاييد هلوكاست مشروعيت اسرائيل را دنبال نمايد.
ح. سزاوار نيست وجود رحيممشايي و سخناني كه در سادهنگري، حاكي از عدم فهم و درك اوست، سبب يورش اسرائيلپرستان اصلاحطلب به دولت نهم و گفتمان اسلامي آن شود. علاوه بر آن كه ميدان بيشتر دادن به چنين فردي براي ترويج دانش و عقيده و باورهايش به هيچ روي مصلحت نيست.(ansarnews)
- سه شنبه 29 مرداد 1387-0:0
چرا به خودتان نمی گویید که در مقام سخنگوی دولت یکه تازی می کنید؟
بهتر است این را از خودتان بپرسید که فاطمه رجبی کیست که همه را زیر سوال می برد - شنبه 26 مرداد 1387-0:0
شير مادرت حلالت باد اين شير زن كه وقتي پاي اصول به ميان مي آيد به اصطلاح خودي و غير خودي نمي شناسي . اگر يكي از همين مخالفين تو در شرايط مشابهي بودند هيچگاه دمبه گوسفند را به گرگ نمي دادند و هرگز حاضر نمي شدند در دفاع از حق و عدالت رو در روي دوست و آشنا و فاميل و هم حزبي و هم خطي خود بايستند حتي اگر منافع ملي و اصول اين انقلاب مظلوم در كار بود.