لفور شاهباجي و مازرون موندگار
مرور بخش هايي از منظومه محلي شاباجي
مازندنومه:
منظومه عاشقانه شاباجي به منطقه سوادکوه تعلق دارد."شاه باجي جعفري"بين سال هاي 1255 تا 1260 شمسي در روستاي "دهکلان"لفور به دنيا آمد.
در ييلاق گالش بچه اي به نام"ملاخان جان حيدري"دلباخته شاه باجي مي شود.در همين گير و دار "عبدالعلي خان پهلوان"به خواستگاري باجي مي آيد.
شاباجي جاافتاده به عقد پسري 16 ساله درمي آيد.تفاوت سني اين دو نفر سبب مي شود که بعدها شوهر باجي دوباره ازدواج کند.منظومه عاشقانه شاباجي سروده همان گالش بچه عاشق است.
بخشي از اشعار اين منظومه را در وبلاگ"عادل جهان آراي"-روزنامه نگار سوادکوهي- يافتيم که در پي آمده است.
---------------------------
اي دادا بيدادا اي برادرون (اي برادرها فرياد مرا بشنويد)
شاه باجي نازدار مه چنه مهربون (شاه باجي ناز دار من چقدر مهربان است)
اسپه دسا بال آ صورت شير و خون(دستهايش سپيد و صورتش گلگون است)
قد بلن بالا و مه چنگ ميون[1](بلند بالا و كمر باريك است)
كمند گيس آ ترز مازرون(كمند گيسوي او ترز مازندران است)
ته اسپه گندم من اسپه آرد نون(تو گندم سفيد و من آرد سفيد هستم)
ته منه خرش آ عسل آ راغون (تو خورش و روغن و عسل من هستي)
ته سور چنار و من ته ساهه بون(تو چون چنار بلند و من سايهبانت هستم)
من مشكي دستمال و ته سوال ميون(من مانند دستمال سياه بر پيشاني تو بسته هستم)
ته مسجد شاه و من ته چراغون(تو مانند مسجد شاهي كه تو را چراغان ميكنم)
نردبون بهلم بوريم آسمون(نردبان بگذارم به آسمان بروم)
سرجان خداره بئيريم دس دامون(دست به دامان خداوند دراز ميكنم)
اول ياعلي، ديوم ونه وچون(اول مولا علي(ع) دوم دست به دامان فرزندان او ميشوم)
سوار بويم من ته بوريم خراسون(من و تو براي زيارت امام رضا به خراسان برويم)
زرهه آقاره بئيريم دس دامون(ضريح آقا امام رضا(ع) در بگيريم)
امه كار در بوره سوكا و آسون(دعا كنيم تا كار ما راحت و آسان تمام شود)
***
وسوي[2] كوه ره آ بئيته ميها(كوه وسو را ابر گرفته است)
مه دل تنگ هائيته شومه گليا[3](هر گاه كه دل تنگ شوم به روستاي گليا ميروم)
علي جان آمي زنا كاهنه كار(زن عمو علي جان بسيار داناست)
ته كجه دئيا و چچيه ته كار(تو كجا بودي و كار تو چيست)
عزب خاخره ته شه خنه نار(خواهر عزب را در خانه نگه ندار)
من بكردمه بوردمه لدار[4](من نگران شدم و به روستاي لدار رفتم)
شومه سر نيشت بيمه بوردمه كنار(هنگام خوردن شام ياد يار كردم و دست از شام كشيدم)
به مثل وره كا مار هايتمه مار[5](مانند برهاي كه به آغوش مادرش برود)
ككي[6] بئيمه دار هايتمه دار(مانند كوكو به سر درختها رفتم تا آواز فراق بخوانم)
هر چي بئوتمه شه زاريه زار(هر چه گفتم از زاري و بدبختي خود)
اي داد و بيداد و اي جان برار(اي داد و بيداد اي برادر عزيز)
لفور شاهباجي و مازرون موندگار(شاهباجي در منطقه لفور هست و ماندگار در مازندران)
مه دلِ بورده موندگار مار(دل من را مادر ماندگار از من گرفت)
به قربون سر آهو مزه دار(من فداي سر شاهباجي شوم)
امسال زمستون يك روزه قرار(زمستان امسال روزي است كه قرار ندارم)
هر روز ورف زنه صدمات بسيار(هر روز برف زياد ميزند و صدمه زيادي ميبينم)
د سه تا گت و خورد هاكردمي بهار(با دو سه بزرگ و كوچك بهار شد)
سه تا چهار تا «[7]نو» ره هاكردمه پامال(سه چهارتا عدد نو را زير خاك گذاشتم)
گو ره راه بدامه شومه كوي «لار»[8](گاوها را به طر ف كوه لار حركت دادم)
انه بوردمه تا لفوره روآر(آنقدر رفتم تا به رودخانه لفور رسيدم)
از اون سر در بمو كيجاي برار:(از روبه رو برادر دلدارم را ديدم)
«خداقوت هاده چه هسي تنار»[9](به من گفت خسته نباشي چرا تنها هستي؟)
:«گالشون د سه تا درنه دمال(گفتم كه گالشها عقبتر دارند ميآيند)
بوري جونكا مه بكرده زنهار(از گاو نر من كه به رنگ خرمايي است ترسيد)
بته سن چچيه؟ بتمه «چار بهار»[10](گفت گاو نر شما چند ساله است)
ونه رخت و قالب مثال تلار(كه شكل و قامت آن به اندازه خانه است)
اتا شاخ نيزوه اتا شاخ پيشدار(كه شاخهايش مانند نيزه )
گوره كه بزوئه گو نئونه خار(اگر شاخش به گاوي بخورد امكان ندارد كه آن گاو سالم بماند)
صلوات برمحمد و دارنه پيشدار[11](بر محمد كه چنين متاعي داري)
«شو منزل كجوئه اي جان برار؟»(بعد گفت شب كجا منزل ميگيري؟)
جواب بئوتمه« موزيين روآر(به او گفتم: در منطقه موزيين)
مه كهر يابو و منزل بار(اسب كهرم بار مرا ميآورد)
سه تا تاچه بار با ونه سربار(نزديك به 300 كيلو بار به اضافه سرباري هم دارد)
گوي دل دره نارنه چارودار»(نيازي به كسي ندارد، خودش ميان گاوها ميآيد)
روز بعته چچيه؟ روز «ميرزانهار»[12](گفت ساعت چند است؟ گفتم نزديك ظهر است)
خداحافظ شما الله نگهدار(با من خداحافظي كرد و رفت)
موزيين رو آر بوردم كنار(تا به رودخانه موزيين رسيدم)
گوك جا هاكردمه دكردمه تلار(گوسالهها را از گاوها جدا كردم)
اتا خو بختمه بئيمه بيدار(گرفتم خوابيدم و بعد بيدار شدم)
بيرون بوردمه بزومه مارمار(بيرون رفتم و دوباره گوسالههارا پهلوي مادرانشان براي دوشيدن بردم)
كشت[13] مه دوش سرا جوله[14] مه چنگال(ريسمان روي كتف من وجوله در دست من)
صد تا گو بمونه همه ته نمار[15](صد رأس گاو شيرده رادوشيدم كه همه سرحالوچاق بودند)
پيش پيش دئيه غلفر[16] جانمار(جلوتر از همه غلفر بود كه گاوي شيرده و قبراق است)
جوله مشت بئيه شيركنه قارقار(آنقدر شير داشت كه جوله پر شد و صداي آن به گوش ميرسيد)
كاكر و ببو جلو پيش بيار(برادر و بابا بياييد ببينيد و تماشا كنيد)
خدا بركت هاده غلفر توار(خدا بركت بدهد به تبار و نسل غلفر)
سركه دگرسه بونه دمس مار(وقتي كه پاييز شود دوباره آبستن ميشود)
انه بدوشتمه افتاب بورده مار(آنقدر گاوها را دوشيدم كه آفتاب غروب كرد)
گو ره بدوشتمه آ بوردمه تلار[17](گاوها را دوشيدم و به تلار رفتم)
اونجه هنيشتمه هاكردمه خيال(آنجا نشستم و به فكر فرو رفتم)
فردا تيغ افتاب خرمه نهار(فردا هنگام ظهر ناهار ميخورم)
تلك[18] مه دوشهسر تو گيرنه گلار(چاشت روي كف من تاب ميخورد)
سنگرج كوه را بوردمه كنار(وقتي كه كوه سنگرج رسيدم)
بوري شاخ بزوئه من بئيمه خشحال(از صداي گاو نرم خوشحال شدم)
بوري شير نر آ و چرخ گيرنه لار(گاو نرم مانند شير نر در ميان كوه ميگردد)
كريكه[19]ي نو ره هاكردمه قطار(چند عدد نو را كنار هم قطار كردم)
ماه پانزده لتر[20] بكشيمه بهار( هر ماه پانزده لتر كره ميگيرم)
پاييز بموئه من بئيمه گركي[21](پاييز كه شد به طرف گر ميروم)
هلييشت ملك مه درسي وازي(به ملك هلي يشت ميروم كه همه سنگ ريزه است)
ونه دله ي دار دمبل و موزي(درختهاي مخصوص اين منطقه موزي و دمبل است)
هادم بخرنا بوَِن پهكلي(به گاوها و گوسالهها ميدهم كه چاق شوند)
سنهي ديگر و بون صدوسي(تا سال آينده بيشتر از صد كيلو شوند)
سال اتا ره من كمه قربوني(هر سال يك رأس گاو را قرباني ميكنم)
تصدق ته سر جان شاباجي(تصدق سر شاباجي)
صد داغ و فراق من دارمه ته ارمون(صد داغ و فراق من آرزوي تو را دارم)
ته كه دوني مه دل چنه دره خون(تو ميداني كه دلم چقدر خون است)
انار ترش و شيرين مه شاه باجي(شاباجي مانند انار ترش وشيرين است)
ستاره ماه دور بين مه شاه باجي(مانند ستاره و ماه است شاباجي من)
اتا روز دئيمه كجب[22] گو پلي(روزي در منطقه كجب پهلوي گاوها بودم)
راه دكردمه بوردمه خمنونسي[23] (راه افتادم به طرف كوه خمنون)
اونجه هنيشتمه پلنگ دسوري (آنجا مانند پلنگي چمباتمه زدم)
گوش تير هاكردمه سون د بهري (گوش را مانند پلنگ تيز كردم)
نظر بهشتمه ميمن سي[24] (كوه ميمن را نگاه كردم)
كيجائون بمونه فكشون[25] تلي (دخترها آمدند در ميان درختچه هاي فكشون)
هدانه شواش و دل بئه پلي(شاباش سر دادند و دلم ريخت)
پيش پيشْ د هيه مه جان شاباجي(جلوتر از همه دخترها شاباجي من بود)
دس كمر هزه و دب خانومي(مانند خانم خانها دستش به كمر بود)
اسپه اوسي سرْ رج پولك دچي(آستين سفيدداشت كه رويشدكمههاي زيبايي نقش بسته بود)
شاباجي هيمه شاخ اشكاري(هيزم شاباجي به بزرگي شاخ گوزن است)
رفيقون هيمه زرشك و تلي (اما هيزم رفقايش مانند شاخههاي نازك زرشك است)
پاييز بموئه م غم فراوون(فصل پاييز آمد و غم من زياد شد)
مه جان دلخواها بورده دهكلون[26] (دلخواه من به طرف دهكلون رفت)
اينجه دنينه ته سر و همسرون (اينجا كسي سر و هم اندازه او نيست)
ماه سه دفه ته سر هادم پيغوم (سه بار در ماه به تو پيغام دادم)
ته غصه نخر كه بئيمه پشيمون (تو غم نخور من پشيمان شدم)
از خدا مرگ خامه نوم بئووه گوم (از خدا ميخواهم بميرم و نامم گم شود)
جان شاباجي ته برو مه پلي (شاباجي عزيز تو بيا پهلوي من)
چن ساله ته وسه من بئيمه ككي[27](چندسالاستكهمن برايتو مانند فاخته سرگردان شدم)
گهي در ييلاق و لرگه چال[28] سي (گاهي در ييلاق و يال لرگه چال)
نامه بنويسم و پيش آ بديع (نامه بنويسم براي آقا ربيع)
آبديع، آربيع هنيشن هئئي (آقا بديع و آقا ربيع كنار هم بنشينن)
وشون شه كلا ره هاكنن قاضي (كلاه هم را قاضي كنند)
برسنْ بيارن م مار و حاجي (قاصد بفرستند مادر و من باباي من بروند)
حرف د و سه م جان شاباجي (سخن از شاباجي بگويند)
م مار كج نظرو پرنئونه راضي(مادرم سخت گير است و پدرم راضي نميشود)
هر كس خانه بئيرن ته اسم و ته نوم (هر كس ميخواهد نام تو را ببرد)
از خدا مرگ خامه نوم بئووه گوم (از خدا ميخواهم كه او بميرد و نامش گم شود)
صدف لو شه و رز رزه دندون (لبش مانند صدف و دندانهاي ريزي دارد)
چمند سوال و يك اسب ميدون (پيشانياش چندان كشيده است كه شبيه ميدان اسبدواني است)
قوا(كت)چار وردي و چاشني ايرون (كتش مانند چادر است)
پرك الماس و نوار كرمون (مانند الماس است و لباسش نوار كرمان دارد)
مهريه بنويسم ملك مازرون (ملك مازندران را مهريه او ميكنم)
رسوا نوويم بين سرو همسرون(بين يار و رفقا رسوا نشويم)
اي داد و بيداد و هاكنم چتي(اي داد و بيداد چه كار كنم)
اتا قصر بسازم چهل تا دري(قصري بسازم كه چهل تا در داشته باشد)
ونه بالا ر من بسازم هشتي(در بالاي آن بهار خوابي بسازم)
ونه دله دوه جان شاباجي(كه در درون آن شاباجي منزل كند)
بادخنك بند جان شاباجي(باد خنك به سروروي شاباجي بوزد)
چتر زلف بزنم قيچي فرنگي(زلف را قيچي فرنگي شكل بدهم)
دشمنون خله نه د كنيم كلي(تمام دشمنان را در لانهاي حبس كنم)
اي داد و بيداد وهاكنم چكار(اي داد و بيداد چه كار كنم)
شاباجي ر بورده عبدل خميار(شاباجي با عبدالله خميار ازدواج كرد)
عبدل ر كشمه كونك رو آر(عبدالله را در كنار رودخانه ميكشم)
ونه نعش ر اهلمه كهر سربار(جسد او را روي اسب كهر ميگذارم)
كهره بزنم اسبكي اوسار(كهر را افسار سفيد ميزنم)
و ره بورما لفوره روآر(او را به طرف رودخانه لفور ميبرم)
اونجه پيدا بوه نعش خريدار(شايد آنجا كسي نعش او را بخرد)
صواحي سر مه شاباجي نگار(هنگام صبح شاباجي زيباي من)
ابر داشته هوا مه چش وارشي(هوا را ابر گرفت و چشم من باراني است)
چنه هاكنم من گو و گالشي(چقدر من گالشي و دامداري كنم)
كار هاكردمه من زمستون و تابستون(من در زمستان و تابستان كار كردم)
سير و پياز بئيه منه خرشي(غذاي من فقط سير و پياز شد)
--------------------------------------------------------------------------------
[1] كمر باريك
[2] كوهيست در حدود 10 كيلومتري شمال الاشت
[3] يكي از روستاهاي بندپي بابل بخش ييلاقي كه به الاشت نزديك است
[4] لدار نام محلي است
[5] مانند بره در آغوش مادر قرار گرفتم
[6] نام پرندهاي است وبه كوكو يا فاخته ميگويند كه معمولا آواز بيقراري ميخواند. كوككي هم ميگويند
[7] ظرفي چوبي كه گالشها ماست و شير را در آن نگهداري ميكنند.
[8] منطقهاي ييلاقي و خنك در سوادكوه
[9] تنها
[10] چهار ساله
[11] صلوات فرستاد كه با تعريفي كه از گاو نرش كرد؛ گاوش چشم نخورد
[12] نزديك ناهار يا چاشت
[13] -ريسماني كه با دم گاو درست ميشود.
[14] - ظرف مخصوص شيردوشي كه معمولا با چوب درست ميكنند
[15] - چاق و سرحال
[16] - نام گاو ماده است
[17]- جايگاه مخصوص دامدارها است
[18] - چاشت نيم راه
[19] - محل مخصوص نگهداري لبنيات دامداران
[20] - مقياس وزن است
[21] - منطقهاي گرم
[22] - نام مكان است
[23] - كوهي در اطراف آلاشت
[24] - ملكي در اطراف آلاشت
[25] - فكشون نام منطقهاي در اطراف الاشت
[26] - نام روستايي در لفور سوادكوه
[27] - فاخته يا كوكو
[28] - لرگه چال نام مرتعي است در اطراف لفور
- دوشنبه 7 مهر 1399-9:47
شعر جدید بابا تافته تبدیل به کتاب شده است.نام دیوان اشعار بابا تافته سوادکوهی
- دوشنبه 25 فروردين 1399-1:23
با سلام هم خوشحال شدم و هم ناراحت. خوشحالی از دیدن کامنت های دوستان و اساتید آشنا و ناراحت از اینکه اینهمه مدت بیخبر از چنین وبلاگی بودم. به امید سربلندی لفور و زنده ماندن نام روستاهای تاریخی تخلیه شده بخصوص گشنیان.
- دوشنبه 13 دی 1395-21:6
با سلام و عرض ادب .با سپاس از جناب دکتر یونس کجوری.در رابطه با تقی جنگن ، باید گفت که ما در منطقه ی لفور فقط یک طایفه جنگن داریم آنهم طایفه ی محمدی ها هستند در روستای گشنیان ، حالا چطور تقی نوروزی شد خود جای سوال است ؟! !!اسم درست تقی ، تقی محمدی (جنگن ) می باشد ولاغیر. ..! در ضمن فرزند تقی، اکبر می باشد و فرزند اکبر ، خانم منور محمدی (جنگن ) می باشد که الآن ساکن قائم شهر می باشد
در انتها درود بر همهی لفوریها ی عزیز و بزرگوار - شنبه 27 آذر 1395-1:8
با سلام خدمت دوستان عزیز
بنده نوه ی پسر ملا خان جان هستم. تا جایی که بنده می دونم این شعر جد بنده هستش و نسل به نسل اجداد این شعر رو کامل از بر بودند و هستیم و از جزئیات قضیه هم اطلاع کامل داریم که چطور بوده از طرف دیگه از طرف شاه باجی هم همینطور اطلاع دارن. اگر موردی هم هست می تونید از جناب آقای علی اعظم حیدری آلاشتی عموی بنده که محقق و نویسنده هستن جزئیات رو جویا بشید.
ممنون - سه شنبه 4 اسفند 1394-23:22
با سلام بر همه مردان اهل دانش و خرد. .....
چگونه به خود اجازه ميدهيد بدون اطللاع از منظومه ها اشعاري که بنام تقي ومعصومه باکر به*ثبت رسيده در منظوومه جعلي ارتباط ميدهيد خواهشمند است به کتاب آداب رسوم سوادکوه رجوع شود- سه شنبه 29 تير 1395-2:29
با سلام خدمت جناب آقای بابا تافته! امید است بیش از پیش در حفظ میراث گذشتگانمان کوشا باشیم. شما احتمالاً منظومه شاه باجی را جعلی خوانده اید و در مصاحبه ای که به اتفاق آقای امین رزمجو ، انجام داده اید، خانم فریده یوسفی زیرابی سوالاتی درباره منظومه شاه باجی کرد و شما در آن نوار گفته اید که تقی نوروزی یا تقی جنگن در ازای پولی که از ملاخانجان حیدری گرفته است این اشعار را سروده است. الان با توجه به این اشعاری که در سایت مازندنومه آمده است اگر به دیده انصاف بنگرید اماکن و اشخاصی در این دو منظومه آمده است که به هیچ روی نمی تواند تنها به منظومه تقی و معصومه یا همون معصومه باکر شما تعلق داشته باشد. بنده درسال 77 منظومه شاه باجی را اساس پایان نامه ارشد خود قرار داده و در همان جا نیز یادآور شدم که اشعار اولیه منظومه شاه باجی سروده تقی نوروزی یا تقی جنگن است.در حال حاضر منظومه شاه باجی را مقاله علمی پژوهشی کرده ام و در مجله علمی-پژوهشی فرهنگ و ادبیات عامه تربیت مدرس منتشر کرده ام ، قصد دارم منظومه تقی و معصومه را نیز مقاله کنم. اطلاعاتم در خصوص این منظومه به همان کتاب خانم یوسفی و نوار مصاحبه شما محدود می شود، اگر اطلاعات جامع تر و مستندتری درباره این منظومه و منظومه شاه باجی دارید، لطفاً از طریق همان مقاله به ایمیلم ایمیل بزنید تا همدیگر را ببینیم . سربلندی ایران، سوادکوه و شما ، آرزوی من است.
- جمعه 13 آذر 1394-20:26
سلام شه لفور .گالشکلاه بلاره .هیج جا دنیا سوادکوه نونه
- يکشنبه 4 مرداد 1394-13:5
دمتون گرم خیلی جالب بیه. مردانه شه وچون با اصالت لفور با زندگی هاکردن شه جان پر و مار اشنا هاکنیم (از اسب دکتمی از اصل نکفیم)
- شنبه 13 تير 1394-22:48
واقعا بی نظیره دست مریزاد
- يکشنبه 6 مهر 1393-22:11
آفرین به دهکلان شاعر داشته . شاه باجی مادر بزرگ جعفریهاست؟
- يکشنبه 8 تير 1393-10:50
دم شما گرم
- يکشنبه 3 فروردين 1393-13:11
عالی بیه.خستگی تنه جا درشونه.خنابدون
- سه شنبه 30 مهر 1392-0:0
ته كه شه صلح و صفا ره ول هاكردي بوردي!
گو و گسفن چينكا ره ول هاكردي بوردي!
داز و تورو رسن و لم و لوا ره چه كردي!
اسب و گو ديوار پيته قوا ره چه كردي!
اسا سر ره بل جر شه لينگ پشت هاريش بور
اسا خليل تهرانيه نيه بچه لفور....
- پنجشنبه 13 آبان 1395-13:26
ندومه ته منظور چچی هسه اگر از روی دوستی بتی ممنون . ولی اگر منظور دیگر داینی که گنی شه پا پشت ره هارش و بور مره واضح تر بئو بهل ته جواب هادم . چون ته جواب ندادم فک کنی مره هالی ننه .
- پنجشنبه 12 دی 1392-4:32
با سلام وعرض ادب از همه بچه محلی های با صفای خودم... بی نظیره این چکامه شاهباجی دست مریضا به شما
- يکشنبه 8 تير 1393-14:24
بسیار زیبا وعا لی ممنون دست شما درد نکنه
- دوشنبه 15 مهر 1392-0:0
سلام برارون . دم گرم و سرخوش باشین ایشالا . خله تعریفی بیه . شمه خنابدون . ایشالا بتونیم شه فرهنگ و شه زبونه حفظ هاکنیم . با این کار شه خد ره غنی کمی شه خد ره حفظ کمی . هیچ وقت گم نمی حتی اگه غریب جا دویم . راستی جمتون جم بیه که اتا من کم داشتنی که برسیمه ( زرشک )شاد باشین برارون چاکر پسر خاله و پسر عموها هم هسمی
- سه شنبه 14 خرداد 1392-0:0
از بندر عباس .سلام بر مازندرانی و لفوریهای عزیز.من سروده شاباجی را گوش دادم عالی بود.
- شنبه 17 فروردين 1392-0:0
سال نو مبارک قهرمانی فوتبال روستای حاجیکلا را تبریک مگویم
- شنبه 5 اسفند 1391-0:0
با سلام به محضر همه لفوریهای عزیز ،امیدوارم همیشه شاد خرم باشید هرچه بیشتر برای آداب رسوم ،شعر ، موسیقی ،مناظر دیدنی ،هنر محل و رستا ی خودمان اهتمام ورزیم بهتر وقشنگتر است و درضمن یاد مان باشد شکل صحیح وشیوا کاملتر می باشد (مثل شعر از تقی جنگن باشد به یکی دیگر نسبت دهیم و ...) و در پایان از همه مردم سرزنده لفور متشکرم
- چهارشنبه 4 بهمن 1391-0:0
كارمند يه اداره دولتي تو تهران هستم. آمدم تو سايت لفور و اين متن و كامنتهايي كه لفوريهاي عزيز گذاشتند ديدم. خوشحالم مطالبي رو خوندم كه مربوط به دوستان و آشنايان است. از مازند نومه هم ممنونم كه باعث شد يادي از وطن خودم بكنم و خاطرات گذشته برام تداعي بشه. حق نگهدار همه لفوريها
- چهارشنبه 22 آذر 1391-0:0
اشعاراوليه اين منظومه كه دراين جاثبت شده است تااي دادوبيدادواي جان برارمال تقي جنگن است ومربوط به منظومه ي معصومه باكر.بخاطراشتراك درمويسقي بيروني شعر(عروض)اين اشكال پيش آمده است.
- جمعه 16 خرداد 1393-15:12
alaki mige
- پنجشنبه 11 آبان 1391-0:0
سلام خدمت تمام مردم زحمتکش لفور وسوادکوه ومازندرانی ها مطلبی جالب و مفیدی بود در ضمن شعری زیبا در وصف لفور و سوادکوه در این این وبلاگ(WWW.LAFOORI-HI.LOXBLOG.COM)موجود است حتما سر بزنید پشیمان نخواهید شد
با تشکر عزیزی - سه شنبه 28 شهريور 1391-0:0
بسیار زیبا بود لذت بردم .. خیلی..
- سه شنبه 27 تير 1391-0:0
سلام شمه دست دردنكنه درودخدابرهرچي مازروني شمه خسته تنه بلاره
- پنجشنبه 25 خرداد 1391-0:0
عالی بیه! جهت آشنایی بیشتر با زبون مادریمون ونه کوشا باشیم
- چهارشنبه 24 خرداد 1391-0:0
با درو د بر همه لفوریهای فهیم و فرهنگ دوست. من نمی دونم سرایندش کی بود ولی آقای ایرج دهقان از مرزیدره اینو خیلی قشنگ می خونه.
- پنجشنبه 4 خرداد 1391-0:0
سلام من از صمیم قلب از شما تشکر وقدردانی مینمایم امیدوارم همواره مستدام باشید
- شنبه 23 ارديبهشت 1391-0:0
سلام برهمه سوادکوهی های جهان هرکجه درنی سلامتی دارین شعر محلی بنویسین تا یاد نکنیم شه زبانره
- دوشنبه 7 فروردين 1391-0:0
بارالها، تو را به گل زيبای نرگس قسم، تقدير تمام دوستداران اهل بيت را در سال 91 زيبا بنويس.
سايت تعزيه روستای اتو. www.tazieh-atoo.ir - شنبه 5 فروردين 1391-0:0
درود بر شما.دریغ که نفرمودید شاعر این چکامه کی بود؟ برخلاف آنچه که آمد شاعر شعر نه آقای حیدری بلکه تقی محمدی از روستای گشنیان بودند که در محل به تقی جَنگِن مشهور است مگر این که سندی در دست باشد که اسم دیگری داشته باشند به نام حیدری.
- دوشنبه 17 بهمن 1390-0:0
اقا خلیل سلام یه اولی بیه خلیلی قران بخوان
- چهارشنبه 2 آذر 1390-0:0
مهم نیست سراینده این شعر چه کسی باشد بلکه مهم این است که به زبان زیبای و دل نشین و آرام بخش مازندرانی سروده شده است تا در هر کجای ایران هستی بخوانی ولذت ببری .
- سه شنبه 26 مهر 1390-0:0
عالی بود . ممنونم از اینکه باعث ترویج این منظومه در این فضا شده اید.
- سه شنبه 1 بهمن 1392-22:8
باریکلااااااااااااااااا
- پنجشنبه 31 شهريور 1390-0:0
خیلی خوب
- شنبه 29 مرداد 1390-0:0
باسلام اگردرمورد عباس داداشی شعری داریدبیاورید
- پنجشنبه 20 مرداد 1390-0:0
سلام به همه مردم صبور و زحمتکش لفوری
زیباییها و سرسبزی لفور به باور انان که دیده اند بسیار بکر و کم نظیر است اما برای آسایش و ارامش مردمان ان که در لابلای کتابهای زندگی گم شده اند باید به کمک من و شما تلاشی مضاعف نمود..
هر لفوری باید برای مردمش از روی صداقت و صفا گام موثری بردارد..
به امید ان روز که دیر نیست..
www.lafoor-sarzaminemam.ir - شنبه 10 ارديبهشت 1390-0:0
سراينده شعرشاه باجي هركه باشدبه يقين
پدربزرگم مرحوم محمدجان نوروزي نبوده است،امادراين شعر تعداد زيادي ازابيات مشهورمرحوم تقي جنگن(برادرمحمد جان نوروزي)گنجانيده شده كه بيدادي آشكار به تقي است.
بنده پيش ازاين نيزنظرم رادراين باره اعلام كردم كه در وبلاگ ثبت نشده است .اگر اين بارهم ثبت نشود،مجبورم اقدام ديگري نمايم. - سه شنبه 6 ارديبهشت 1390-0:0
هر آدمی باید اصالتش را فراموش نکند . من اکنون ساکن قایمشهر هستم ولی با تمام وجود می گم . دوست دارم سواد کوه
- يکشنبه 4 ارديبهشت 1390-0:0
سلام علیک
دم مه جان برار گرم....
عشق برادر
فدا بشه خواهر - چهارشنبه 31 فروردين 1390-0:0
سلام درجواب آقاحمیدامینی امیرکلایی که سراینده شاه باجی رامرحوم محمدجان نوروزی دانسته اند،باید عرض کنم که ایشان سراینده منظوه ی مریم طلاهستند. نوارصوتی ایشان نیزموجود است.سراینده شاه باجی گالش بچه بی سوادی است به نام ملاخانجان حیدری
- شنبه 4 دی 1389-0:0
سلام به همه کسانی که اصالتشون را حفظ می کنند.سلام به لفور.سلام به اسبوکلا لفور.الان من از دانشگاه مطلب مینویسم.
- يکشنبه 21 آذر 1389-0:0
سلام
ازاینکه اشعارشاه باجی رادروبلاگ خودقرارداده ایدتادیگران بخوانند،خوشحالم. نقدوبررسی این منظومه پایان نامه کارشناسی ارشد من بود که درسال 77دردانشگاه آزادتهران مرکزدفاع کردم. فکرمی کنم بدنباشدبه آنجاسربزنید. متشکرم - شنبه 20 آذر 1389-0:0
پدرم خیلی این شعر رو دوست داره همیشه گوس میده.
- يکشنبه 25 مهر 1389-0:0
سلام خواهشمند است در خصوص عریض نمودن جاده گنج افروز به بابلکنار همچنین گازرسانی این منطقه کی و چگونه عملی خواهد شد
- يکشنبه 25 مهر 1389-0:0
سلام دوست عزیز
از سایت شما که بازدید کردم متوجه شدم که میشود دوستان زیادی در منطقه سر سبز لفور یافت.
دوست دارم از مناظر جدید خود در این فصل زیبای پائیزی در سایت قرار دهید تا بتوانم از آنها لذت ببرم (البته از هر روستا یک عکس کافیه )
با تقدیم احترام - عابدی - جمعه 16 مهر 1389-0:0
باسلام
بسیار زیبا بود من فرزند لفورم با این گویش زیبا که در متن خواندم خاطره های قیم را برام تداعی نمود چه روزهای شیرین داشتیم باآغاز بکار سد لعنتی تمام خاطره ها ازبین رفت قادربه نوشتن نیستم
همیشه در قلب منی لفورک
دوست داریم - سه شنبه 30 شهريور 1389-0:0
عسکر نئو میزداش بئو
نامدار نئو داداش بئو
وسط شه قدرت داش
با تشکر از رحمت الله تقوی شاعر بسیار خوب دهکلان لفور - چهارشنبه 24 شهريور 1389-0:0
من از نوادگان شادروان محمد جان نوروزی چاشتخوارانی هستم به هنگام جستجو در رایانه به پیامی نادرست برخوردم که سراینده چکامه شاه باجی را به نیای من نسبت داده اند.امیدوارم ماکودکان سوادکوه نیک اندیشی و نیک گفتاری را همچون نیاکان مان شیوه زندگی قرار دهیم.(بابل24/6/89)
- دوشنبه 22 شهريور 1389-0:0
در مورئد شعر اقا حمید که گفته است شعر را یکی از هم محلی شاه باجی سورده است و موسی احمدی هم میخاند با تشکر از داداش محمد
- جمعه 12 شهريور 1389-0:0
بعدا بعد از جستجوی کامل نظر دمه
- سه شنبه 9 شهريور 1389-0:0
دست شما درد نکنه خله عالی بیه
- جمعه 29 مرداد 1389-0:0
واقعا جالب بیه
- يکشنبه 17 مرداد 1389-0:0
با تشکر فراوان از گردآورندگان این منظومه.از شاعر منظومه شاه باجی اسمی به میان نیامد.شاعر این منظومه مرحوم محمد جان نوروزی چاشتخوارانی بوده است.
- شنبه 19 تير 1389-0:0
ای پسر دور . . .
- سه شنبه 15 تير 1389-0:0
ته بلاره
- سه شنبه 14 ارديبهشت 1389-0:0
بسيار بسيار جالب بود. لتيسر عبدله بشورن
- يکشنبه 8 فروردين 1389-0:0
اميدوارم :
سلامت
سعادت
سیادت
سُرور
سَروری
سبزی
و سَرزندگی
هفت سین سفره ی زندگیتان باشد سال نو مبارك نريماني عباس با تشكر زحمات - شنبه 17 بهمن 1388-0:0
شرح و تفسير منظومه فوق هم در وبلاگم هست، ميتوانيد سر بزنيد. اما دوست شيرازي ما ميتواند در سايت لغتنامه تبري به مديريت آقاي اكبري واژه هاي تبري را پيدا كند.
- شنبه 28 آذر 1388-0:0
بابت اشعار خوبی که در این وبگلاگ گذاشتید متشکرم.سعید پیک دهکلان.حیدر
- سه شنبه 28 مهر 1388-0:0
از حسن توجه شما به منطقه زیبای لفور کمال تشکر رادارم بنده از همان آب و خاکم (لفورک )نماشون که بونه دل نینه قرار :
به یادلفور بومه بی قرار :
مه جان لفور بیه مه نشون :
شیمه سر مزار گیتمه آروم :
به یاد لفور هسمه بی تاب :
شب روز من بیه خراب :
لفور عزیزم یادت همیشه جاودان خواهد ماند - دوشنبه 16 شهريور 1388-0:0
سلام. اگر به دنباله اشعاره غنایی یا منظومه های عاشقانه هستین, به آسونی و وفور می تونین در خود همین روستا(دهکلان) یا روستاهای اطراف مثل نفتچال یا در تمام سوادکوه به دست بیارین. خواهش دارم گهگاهی چند از این منظومه ها رو به همراه معانی بیارین. ممنون
- چهارشنبه 20 خرداد 1388-0:0
سلام.ممنون بابت راه انداختن این سایت.من اهل شیرازم ودنبال معنی چند تا کلمه مازندرانی میگردم.می شه کمکم کنید؟
1 بورین 2رنیه3 باویین4درمشوم
این سایت خیلی جذابه.خدا قوت - چهارشنبه 20 خرداد 1388-0:0
سلام.عالی.من شیرازی هستم و عاشق گویش مازندرانی.یه سوال" یه شعر هست به نام عزیز جون. متن شعر و معنیشو می خوام.به کجا مراجعه کنم؟ میشه تو سایت لغت نامه مازندرانی بگذارید؟
- شنبه 24 آبان 1399-9:30
با درود
دوست ارجمند شیرازی من (که به حق سرزمین گل و بلبل و شعر و شاعری نامیده شده است)، لطفا اطلاعات بیشتری بدهید شاید بتوان ردی از آن پیدا نمود (یک لفوری از همدان)
بدرود
- پنجشنبه 10 ارديبهشت 1388-0:0
خله خوار بیه
اما ونه بیشتر به شه فرهنگ و اصالت توجه هاکنیم و بیشتر شه حواس روی این مسائل متمرکز هاکنیم و از شما به خاطر قدم مثبتی که در این زمینه بیتنی تشکر کمه - يکشنبه 20 بهمن 1387-0:0
sheare khaily zibayi boud.age mishe lotfan''baz az in sorodehahaye tarikhy bezarid.az sadegi kalemat rohi taze migiram.moafagh bashid.
- سه شنبه 14 آبان 1387-0:0
ماشالاه داداش ای ول - امیدوارمه همین جور ادامه هادی . موفق بوشی
- پنجشنبه 9 آبان 1387-0:0
همانطوریکه در تاریخ داریم افسانه ویس ورامین و یوسف و ذلیخاو لیلی ومجنون در لفور منظومه شاههباجی و تقی ومعصومه
نمادی روشنگرانه دارد و از نگارنده منظومه شاهباجی متشکرم ضمنا آواز شاهباجی اجرا شده اصیل می گویند در آلاشت موجود است - چهارشنبه 24 مهر 1387-0:0
از خواندن منظومه لذت بردم. دست مريزاد.
- چهارشنبه 3 مهر 1387-0:0
سلام
بر آقاي جهان آراي آفرين و درود مي فرستم.- جمعه 21 ارديبهشت 1397-6:18
اوتا شعر شاه باجی سروده ملا خان جان التشتی است وملا خان هم بلیسواد نبود اثاری که ازومانده اثبات میکند نه نها بی سواد نبود بلکه از باسوادان دوره خودش بوده به همیت دلیل اورا ملا میخوندند ودر ضمن وقتی به مراد نرسیذ به عنوان اعتراض به مسحد صدر بابل میرود خودرا پنهان میکند وکویا درانجا حامعالمقدمات را تمام میکتد تنها او گالش بچه نبود بلکه خان خوانین ان زمان همه گالش بچه بودنذ حتی مرحوم عبدالعلی خان هم فرند گالش بوده است ادعا ندارم امکان دارد چند بیت از شعر دیکران به ان اضافه شده باشد اگر واقعا کسی اطمینان دار د بیوتی به این منظومه وارد شده با دلیل اعلام دارد ازمجموعه برداشته میشود
- يکشنبه 25 بهمن 1394-11:5
خیلی عالیه ممنون سعیهاکنین شعر محلی بیشتر بوین شعر کامل بابای تافته راکه بابت لفور ذکر هاکرده لینک تیل خرده دیگر پهلم ونه دوا نییه را حتما درون سایت بیارین
- جمعه 21 ارديبهشت 1397-8:29
ستام منظومه شاباجی سروده خود ملا خان جان است نه کسی دیکر ملا خان جات گالش بچه بود اما دران زمان حتی خان وخوانین الاشت هم گالشی اهم درامد انها بود وخودشان همم گالش بودند . ملا خان جان بی سواد نبود به دهمین دلیل ملا را در پیشوند نام خود داشت وایشان درمسجد صدر بابل جامعالمقدمات را تمام کرده بود