پژواک اختلاف
يادداشتي در دفاع از عملکرد رييس کميسيون صنایع مجلس هشتم- از: حسينعلي تقوي،ساري
فرايند اعطاي امتياز و پروانه فعاليت مطبوعات از جمله مواردي است كه به نظر ميرسد بعضا از كاستيهاي قانوني به شدت رنج مي برد.
يكي از نكات مهمي كه در اين زمينه اصولا" ناديده انگاشته ميشود و جزء شرايط دريافت امتياز نميباشد، سابقه فعاليت، تخصص و برخورداري از دانش مطبوعاتي است كه متاسفانه به ندرت به آن توجه ميشود و اين چنين است كه گاه مشاهده مي شود دارنده اين امتياز يا برداشت و هدف درستي از فعاليت مطبوعاتي ندارد و يا اين كه الفباي آن را هم نميداند و داشتههايش پيرامون دانش مطبوعات، ادبيات مطبوعاتي و اخلاق مطبوعاتي اگر نگوييم در حد صفر، بيشك بسيار اندك ميباشد.
تاسف بارتر آن كه وقتي يك صاحب مطبوعاتي تخلفي را در اثر فقدان دانش و اخلاق مطبوعاتي مرتكب ميگردد، واكنشي از سوي متوليان نظارت بر اين رسانه مهم مشاهده نميشود.
از مقدمه كه بگذريم در مازندران به عنوان يكي از معدود استانهاي پيشتاز و فعال در عرصه مطبوعات، اگرچه اين قبيل موارد اندك است ولي وجود دارد و متاسفانه همين عده قليل، قضاوتهاي ناخوشايندي را از سوي افكار عمومي عليه كليت جامعه مطبوعاتي موجب شده و خواهند شد.
با نگاهي به يادداشت هفته، سخن سردبير و ستونهاي اختصاصي نشريه پژواك در شماره 151 ميبينيم نويسندگان مطالب (عليه رييس كميسيون صنايع و معادن مجلس شوراي اسلامي) -به خاطر برخورداري از امتياز فعاليت مطبوعاتي- چگونه جسارت تعدي و شكستن حرمت اشخاص مومن و مسلمان و توهين به راي و نظر مردم متدين، انقلابي و ولايتمدار را به خود دادهاند.
البته انتظار ميرود مسوولان كنترل، ارزيابي و نظارت بر تخلفات نشريات پاسخ مناسبي به جامعه و ساير مطبوعات متاثر از اين قبيل اقدامات بدهند، به ويژه كه استفاده از اين ادبيات سخيف به كرات در نشريه مزبور مشاهده شده است.
هر چند مطالب ارايه شده عليه دكترعزت الله اكبري، بيانگر احساس نويسنده نسبت به وي و متاثر از جرياناتي است كه به نوعي از سوي برخي افراد ذي نفوذ در پشت صحنه حمايت ميشوند، ليكن اين نوشتههاي ضد اخلاق مطبوعاتي در نشريه مزبور، ماهيت اين چهرهها را نزد افراد هوشمند برملا ميسازد.
آنچه ترديدي در آن نيست اين كه صرفا" به بهانه آزادي مطبوعات و مقولة "انتقاد" نميتوان ساختار شكني كرد و به بيحرمتي و تخريب ديگران مبادرت ورزيد با همه اينها جاي اين سوال باقي است كه چنين اقداماتي چه امتيازي را متوجه همكاران مطبوعاتي ما مينمايد كه اين گونه بازيچه دست شيطان ميشوند؟
نگارنده با همه احترامي كه در كسوت مطبوعات براي نويسنده قائل است اما راضي نميشود كه وي در مسير تندبادهاي مسموم جريانات حزبي و جناحي قرار گرفته و براي دستيابي به امتيازات اغلب مادي، قلم خود را به خواهش بدخواهان بلغزاند.
پرواضح است وقتي تركشهاي حاصل از مطالب پژواك با كنايههايي نظير "دستوري لابد از بالا...." متوجه عاليترين مقام اجرايي كشور ميشود يعني در واقع به فهم و شهور مردم توهين ميگردد؛ ضمن اين كه در مواجهه با خطرات، مردم را سپر بلا قراردادن و مايه گذاشتن از آنها براي نيل به اهداف شخصي، از انصاف و جوانمردي به دور است.
در مطالب نشريه يادشده، دكتر اكبري نماينده مردم قائمشهر، سوادكوه و جويبار و كياكلا در مجلس، منشاء اختلاف و تنش در سوادكوه ذكر شده اما خوانندگان هوشيار چگونه اين مطلب را باور خواهند كرد.
وقتي كه ميدانند اولين مقام اجرايي شهرستان سوادكوه پس از پيروزي انقلاب با همه حساسيتهاي ويژهاي كه اين شهرستان داشته، شخصي وفادار به نظام و انقلاب و مبارزي خستگيناپذير با منافقين و انساني مومن چون اكبري بوده و هم او بود كه با پاسداري از ارزشهاي انقلاب باعث تشويش خاطر نامحرمان به نظام اسلامي شده بود.
آيا ارتقاء شهرستانها، استانها و كشور جز با مدد تجارب علمي و عملي كساني صورت ميگيرد كه در كنار خدمت به جامعه و مردم، در جهت افزايش تجربه و دانش خود نيز همواره جد و جهد كردهاند؟ و آيا شرم آور نيست با استعمال عبارات موهن اينگونه اشخاص مومن و متعهد را آماج حملات قرار دهند؟
عجبا كه مردم ايران را به "مرعوب بودن" متهم ميكنيد! مردمي كه در فضاي آزاد و در سايه امن حكومت و قوانين و موازين اسلامي زندگي ميكنند. به راستي چه پاسخي براي اين بيحرمتي به مردم شريف وحكومت اسلامي داريد؟
به بهانه انتقاد از سخنان دكتر اكبري پيرامون عقبماندگي صنعت ايران در مقايسه با كشورهاي شرق آسيا زيركانه مسايل ديگري چون موضوع مدارك تحصيلي را به ميان آورديد كه چندي است دوستان شما نه از روي دلسوزي و احساس تعهد كه صرفا با هدف پيروزي در نبردهاي چندشآور سياسي آن را عَلَم كرده و در اين رهگذر هراس خود را از حضور افراد كارآمد در مسندهاي مهم مملكتي به نمايش گذاشتند!
البته در زمينه كسب مدارك منكر لزوم برخورداري از دانش و تخصص براي پيشبرد جامعه و نظام نيستيم اما مدارك تحصيلي همواره مشكل گشا نبوده و چه بسا روشنفكران صاحب مدركي كه منشاء گرفتاريها و ناهنجاريهاي فرهنگي و اجتماعي بوده و چه بسيار خادمان فاقد مدركي كه زمينه ساز كارهاي بزرگي شدهاند و چه زيبا فرمود شهيد رجايي كه تجربه بالاتر از علم است.
انقلاب اسلامي براي تداوم يافتن و رسيدن به اهداف بزرگ خود انقلابيوني را در راس امور قرارداد كه هر چند به هدف مشتركي فكر ميكردند ولي لاجرم داراي اختلاف سلايقي بودند و اين اختلاف سلايق در برههاي از عمر انقلاب به برخي جناحبنديهاي سياسي منجر شد.
در اين ميان استراتژي، سياستها و اقدامات يك جناح سياسي خاص در زماني كه بر مسند قدرت قرار داشته، شرايطي را فراهم نمود كه از بعد حفظ ارزشهاي بنيادي انقلاب، نگرانيهايي در بين مردم بوجود آمد و حتي وابستگان اين جناح نيز احساس كردند مردم نسبت به عملكرد دولت برخاسته از جناح مذكور بياعتماد شدهاند به همين دليل شماري از اين هواداران و وابستگان به سمتي گرايش پيدا كردند كه ظاهر بينان، آن را رويگرداني از يك جناح و اقبال به جناح مخالف تعبير كردند در حالي كه اين امر كاملا طبيعي و مرسوم بوده و ايرادي بر آن وارد نيست.
بنابراين وقتي دكتر اكبري در ادامه مسير شخصيتي تاثيرگذار در انقلاب همچون هاشمي رفسنجاني را لايق رياست دولت دانسته و از وي حمايت كرد اما با احترام به راي مردم و در عمل به فرامين مقام معظم رهبري پس از تعيين دكتر احمدينژاد، حمايت از دولت را وظيفه خود دانست و مطيع اوامر وليامر مسلمين در خصوص لزوم همدلي و همكاري مردم و مسوولان با قواي سهگانه گرديد، نميتوان و نبايد بر او خرده گرفت و از آن به عنوان تملق تعبير كرد.
تملق آن است كه براي منكوب ساختن شخص يا گروهي كه روش و منش آن را نميپسنديم به يكباره با تغيير 180 درجهاي براي دولت يا مجلس يا فلان شخص يا مقام، دايه دلسوزتر از مادر شويم در صورتي كه نيّت اصلي ما چيز ديگري باشد!
اينكه سخنان دكتر اكبري از تيم بيهويت و بيگانه پرست خاتمي تا چه حد مستند است مسووليت آن به گردن نويسنده، اما اگر عنوان هم شده است چندان بيربط نبوده زيرا اولا" منظور از بيگانه فقط آمريكا يا اسرائيل نيست بلكه كشورهاي مختلفي با عقايد ما بيگانهاند، ثانيا" در بيهويتي تيم خاتمي همين بس كه وزير فرهنگ و ارشاد يا مشاوران روشنفكر آن در صدد حمايت از دشمنان نظام برميآمدند و گاه قلم خود را با نام آزادي ميچرخاندند.
به ياد آريد حجاريان و مهاجرانيها را كه از تفكراتشان مردم انقلاي چگونه به خشم ميآمدند و جز آزردگي دل رهبري و ملت شهيدپرور ارمغان ديگري نداشت.
هر چند با ضعف اطلاعات يا در واقع كتمان واقعيتها قصد داريد به هدف سياسي خود برسيد اما جانب انصاف نگهداريد كه همواره مخالفتها در امر تصويب لوايح، برخورد با عملكرد و... دولت در مجلس وقت چشمگيرتر از هميشه بود. آيا نميتوان دكتر اكبري را جزء مخالفان دولت وقت قلمداد كرد آيا طرح استيضاح وزير دولت باصطلاح بيگانهپرست را نميتوان به عنوان سند مخالفت مجلس با دولت وقت پسنديد!
اينكه شما از مهر خاموشي سخن ميآوريد جاي تعجب است! با كمي مطالعه و دقت و البته نپرداختن به احساسات القايي نيازي نبود تا اينگونه واقعيت را در ناكجا آباد جستجو كنيد.
هر چند آشكار است كه سهم دلسوزي شما نسبت به دكتر احمدينژاد چه ميزان است! تعطيلي نساجي قائمشهر نه تنها براي شما بلكه براي همه بويژه دكتر اكبري مورد سوال است و قطعا پيگيري اين موضوع براي شناسايي عاملان آن امر با همكاري آحاد ملت و رسانهها و مسوولين لازم است تا آناني كه با سيطرة بر مردم امانت را خيانت نمودند به مجازات گرفتار گردند.
- سه شنبه 23 مهر 1387-0:0
اينجانب در زماني كه رئيس سازمان جهادسازندگي استان بودم شاهد تلاش هاي بسيار زياد آقاي اكبري براي كارخانجات نساجي، نوسازي و تجهيز و بحث انتقال آن بودم و نيز بسيار متعصبانه حتي به قيمت درگيري با سپاه براي تصاحب زمين شهرك صنعتي بشل بودند. قدرت پيگيري با هر ترفندي در ايشان بسيار بالا است و حضور او در دفتر آقاي رفسنجاني موجب ايجاد شناخت عميق تر از روابطي شد كه مي تواند براي شهر قائمشهر و حوزه انتخابيه ايشان مفيد واقع شود. ولي با اين همه ايشان نماينده استان هستند و نبايستي خود را در دائره اشتباهاتي كه سابقين انجام داده و خود را از نماينده كشور بودن به نماينده شهرستان بودن نزول دادند، خود را به جاي وقف كردن براي دفاع از منافع كشور، استان و شهرستان صرفاً محدود به شهرستان نمايند. اين تعصبي كه امروز در تعدادي از نيروهاي تندخو و تندروي قائمشهري ديده مي شود در درازمدت امكان همكاري نيروهاي خوب را در بين شهرستان ها از بين مي برد و دفاع از استان را نابود مي كند. در موقعيت نمايندگي بايد سعه صدر بيشتري داشت و بر اساس خواست تعداد معدودي افراد تندخو و تند روي بد زبان عمل نكرد. بايد حقوق همه آحاد استان را عين حقوق همشهري خود دانسته و راضي به اعمال هيچ ظلمي و حذف هيچ حقي نشد چرا كه فردايي هم هست و بايد اينهمه را در آن روز جواب گفت. ضمن اينكه هر گونه اهانت و كاربرد هر گونه لغات سخيف براي هركسي غير عادلانه است، ولي اصل مدرك براي كاربرد هر عنواني ضروري است و هرگونه استفاده ناصحيح و جعلي دال بر خروج از حيطه عدالت و صداقت مي باشد، آرزوي توفيق زياد براي جناب اكبري و مردم شريف قائمشهر را از سوي خداي متعال دارد.