چالش بزرگ خود ساخته
يادداشتي از:دكتر غلامعلي رنجبر-استاد دانشگاه-درمورد ماجراي استيضاح وزير کشور
استيضاح آقاي كردان به چالشي بزرگ بين اصولگرايان و دولت برخاسته از اين تفكر تبديل شده است. از طرفي تلاش زيادي مي شود تا اين مسئله را به هر نحوي كه شده به موضوع انتخابات آينده ربط داده و براي طيفي از اصول گرايان ايجاد وحشت نمايند كه استيضاح كردان، استيضاح دولت احمدي نژاد است و نتيجه آن هر چه باشد، تضعيف موقعيت ايشان را در بر خواهد داشت و مستقيما بر روي آراء ايشان در انتخابات سال آتي تاثير خواهد گذاشت.
اصولگرايان خود در چالشي بزرگ گرفتار آمدند و تمايل زيادي داشتند كه بدون پرداخت هرگونه هزينه اي يك مهره را كنار بگذارند و متعاقب آن مسئله مذاكره با كردان و احمدي نژاد براي ترغيب و تشويق آنان به پذيرش استعفا را با ارسال سفيراني ويژه مطرح كردند كه كارگر نيفتاد. در همين رابطه حدس و گمان هاي زيادي وجود دارد كه از اساس ريشه اين انتخاب به چه شكلي بوده و نقش مجلس و بخصوص اصولگرايان در اين انتخاب چه بود؟
آنچه مسلم است اين است كه مجلس با بيش از يكصدو شصت و اندي راي آقاي كردان را به عنوان وزير كشور پذيرفت و دولت از هر ترفندي هم كه براي اخذ راي از مجلس استفاده كرده باشد، محق به استفاده از ايشان براي موضوع وزارت كشور مي باشد. سوال اساسي در اين است كه آيا مجلس محق به طرح استيضاح در فاصله زماني دو الي سه ماه پس از راي اعتماد مي باشند؟
ظاهراً گلايه آقاي احمدي نژاد از اين امر است كه سابقه اين مسئله كه در مدت كوتاهي پس از اخذ راي اعتماد وزيري را بدون هيچ خطاي اجرايي به سمت استيضاح هدايت كنند در هيچيك از ادوار گذشته وجود نداشته است.
اينكه آيا اصولگرايان با توجه به مقاومتي كه در برابر خواسته تغيير وزير كشور از سوي رئيس دولت انجام مي گيرد، در ادامه فرايند اصولگرايي خود در انتخابات آتي رياست جمهوري به آقاي احمدي نژاد راي خواهند داد يا خير در هاله اي از ابهام وجود دارد.
گفتمان حاكم شده بر روي پروژه رحيم مشائي و كردان و بحث هاي پيراموني موضوع استفاده هاي بي محاباي دولت از ذخائر ارزي و خالي كردن صندوق و افزودن بيش از حد تصور بر مخارج جاري و ايجاد گراني و صعوبت در اداره زندگي ضمن حفظ شعار طرفداري از دهك هاي پائين جامعه و تظاهر به دلسوزي براي آنان و مقابله با دهك هاي بالايي، و نگراني از پروژه هايي مانند تحول اقتصادي كه محتواي آن بيش از آنكه عموم جنبه هاي اقتصادي را در بر بگيرد و شامل بنيان سازي هاي اساسي براي اقتصاد باشد صرفاً در طرح هدفمند كردن يارانه ها خلاصه شده و در محتوي هم به سمت نپرداختن يارانه توسط دولت و حذف تدريجي آن و عرضه سوخت و كالاهاي اساسي به قيمت تمام شده و بر اساس نرخ بازار خليج فارس هدايت مي شود هنوز هم بر سر ادامه رياست جمهوري ايشان تا چهار سال آينده تعصب خواهد ورزيد محل ترديد جدي است.
اينكه با وجود موضع گيري مجدد رحيم مشائي در برابر سخنان رهبري كه اين موضع را كاري غلط تعبير فرمودند (مجدداً بر روي درست بودن موضع خود تاكيد كردند)، باز هم آقاي احمدي نژاد با سكوت خود آن را موضع دولت قلمداد مي كنند يا به خاطر مصالح خانوادگي سكوت در برابر آن را ترجيح داده و در پارادوكس بين نظرات رهبري و لجبازي رحيم مشائي گير كرده اند، آيا هنوز هم اصولگرايان به ادامه كار رئيس جمهوري در دوره آينده توسط ايشان راضي خواهند شد بحث مشكل و چالش زايي را پديد خواهد آورد.
اين كه اين طيف از اصولگرايان كه هنوز معلوم نيست چند درصد از اصولگرايان موجود در مجلس هشتم را شامل مي شوند، با علم به اينكه آقاي احمدي نژاد براي استفاده ها انتخاباتي آقاي كردان را براي وزارت كشور منصوب كرده اند، يا واقعاً هيچ پيش زمينه ذهني در اين رابطه وجود نداشته است، به ايشان راي اعتماد داده اند و حالا نسبت به ادامه حضور ايشان بد گمان شده و با بهانه مدرك جعلي در صدد عزل ايشان هستند، در صدد مقابله با آقاي كردان هستند يا مقابله با آقاي احمدي نژاد نيز در نوشته هاي روزهاي اخير محل ترديد واقع شده است.
به نظر مي رسد با روند موجود اصولگرايان در حال خود زني هستند و بر سر شاخ نشسته بن مي برند. مواضع تلويحي بزرگان نظام را دال بر گذشتن از كنار اين مسئله به روي خود نمي آورند و بيشتر در فكر اين هستند كه يك موضع تصريحي وجود داشته باشد. به هر صورت با دست خود از كردان يك بت جديدي درست كرده اند كه خواسته يا ناخواسته ايشان را به عنوان توانمندترين مدير در صحنه اجرايي جا انداخته و بقيه هر كه باشند را ضعيف تر از ايشان در اذهان عمومي جلوه گر ساخته اند.
كاري كه گلايه بسياري از وزراء را حداقل از لحاظ ذهني و مقايسه اي در پي خواهد داشت. نمي دانم كدام مرجع بايد پاسخ گوي اين وضعيت تربيتي تنش زا و چالش بر انگيز در جامعه باشد. حاشيه سازي ها در جامعه ما در همه امور با شدت و حدت و در نهايت بي گذشتي و بدون ترس از عقوبت عمل وجود دارد. آيا اين محصول نوعي تربيت و اخلاق در جامعه مدرن ايران ما نيست؟
اين اين نوع تربيت متاثر از تربيت و اخلاق ستيزه جويانه و ماكياوليستي و سكولاريستي غربي نيست؟ آيا دست اندركاران تربيت و هدايت جامعه فكري عملي براي كنترل اين نوع اخلاق كه از تمام اركان ورزش گرفته تا اقتصاد و دولت و مجلس و احزاب را در بر گرفته فكري براي كنترل اين تند روي ها و بي ظرفيتي ها كرده اند؟
در پايان اينكه آيا حق كردان است كه فداي خواهش هاي دولت احمدي نژاد بشود؟ آيا دفاع احمدي نژاد توام با توصيه هاي بزرگان خواهد بود و از موقعيت مقامات والاي نظام براي آن خرج خواهد شد؟ آيا منهاي همه مسائلي كه در رابطه با ايشان مطرح شد، مجلس اين را براي خود به عنوان نقطه ضعف بزرگ تلقي نخواهد كرد كه ظرف مدت كمتر از سه ماه راي اعتماد خود را بدون پيدا كردن هر گونه نقطه ضعف اجرايي كان لم يكن نموده و پس بگيرد؟ تا سه شنبه به همه اين مسائل جواب داده خواهد شد.
- چهارشنبه 15 آبان 1387-0:0
حافظ ار خصم خطا گفت نگيريم بر او
ور به حق گفت جدل با سخن حق نكنيم
فكر مي كنم نويسنده گرامي فراموش كرده اند كه هدف از تشكيل گروههاي سياسي مختلف در ايران قرار دادن كشور در مسير صححيح واز راه درست است نه از هر راه كج وكوله اي.