تعداد بازدید: 2659

توصیه به دیگران 1

سه شنبه 26 خرداد 1388-0:0

دین چه می کشد از دست ما!

يادداشتي از:شيخ عبدالله شاهيني-مدرس حوزه علمیه و دانشگاه های گرگان


   جامعه ایران به حق دینمدار  و شریعت ورز است و همین مهم که همچون سرمایه ای، گاه دستمایه برای تحولات مثبت و مفید قرار می گیرد، متاسفانه برخی اوقات نیز از سوی کج اندیشان با ارائه تفسیرهای غلط و رفتار وارونه زمینه ای برای اغتشاش ذهنی متدینان را فراهم می آورد

       اسلام که در متن و بطن خود عقلانیت و اندیشه ورزی را جای داده و مدارا و رواداری را در رفتار پرچمدار آن به وضوح می توان دید، آنچنان وارونه گاه ارائه می شود که همچون جاده ای باریک و تاریک و شاید غیر قابل عبور نمایان می گردد!

     حساب اسلام را باید از برخی داعیه داران جدا کرد ...بیچاره دینی که چه می کشد، از برخی کسان که می خواهند آن را تبلیغ کنند!! ...از باب نمونه در همین شهرمان گرگان مردی را می شناسم با موهای روئیده بر صورت، که تا نزدیکی های سینه اش پائین آمده و دستاری بزرگتر از حد معمول بر سر  و با ادعای دینداری که صدایش به آسمان هفتم رسیده است !

   ببینیدش، فکر می کنید اشتباهی به زمین افتاده و در بین مردم زندگی می کند، جایش در آسمان است و با آن گردن کج به هنگام نماز و قیافه ی حق به جانبش، گویا فرزند آسمان است

   وی اکنون در شهر سر دسته جمعی است که بسیاری از آن ساده دلان از سر دین خواهی به دنبال او راه افتاده اند اما همین فرد آنچنان برداشتی وارونه، کج و ماوج از اسلام دارد که به جرئت می توان الگوی دین ورزی او را چیزی مناسب برای انسان های صد سال پیش دانست!

    هیچ مخالف و بلکه منتقدی که دین ورزی او را به نقد کشاند از تهمت ها و توهین هایی که او روانه می سازد، در امان نیست و البته باید منتظر بماند که چه بسا به مرز کفر و زندقه نیز او را برساند !!

  آنچنان سیاه اندیش که گمان دارد شهر فقط جای اوست و هر که برداشتی متفاوت با او از اسلام دارد باید شهر را ترک کند و به خیال او به دارالکفر برود !!

  آنچنان تنگ نظر نشسته بر برج عاج که تصورش این  است، همه بی سوادند و کسی فهمی از دین ندارد و فقط فهم او آخرین و بهترین برداشت از دین است

  آنچنان تاریک رفتار که چند مامور از جنس جماعت نسوان را بر قسمت نمازگذاردن زنان گذاشته تا آن دسته از زنان که قصد نماز در همان قسمت را دارند، جائی که هیچ مردی به آنجا پا نمی گذارد، در همانجا نیز آن زنان فقط  چادر به سر داشته باشند !!!یعنی چیزی صدها کیلومتر جلوتر از آنچه که اسلام خواسته است!

  تعجب نگارنده در این است، انسانی که آنچنان وسواس دارد ،که موبایل را با دستمال کاغذی می گیرد تا مبادا دستش آغشته به نجاست گردد و چندین مرتبه به هنگام وضو دست و صورت خود را به آب می زند تا مطمئن به درستی آن شده باشد و نیز هیچ آهنگ و موسیقی پخش شده از صدا و سیمای جمهوری اسلامی را نیز گوش نمی کند تا مبادا به حرام افتد و  به هنگام نماز تلاش دارد تمام کلمه ها را از ته حلق اداء کند تا اطمینان به درستی نمازش داشته باشد ....در شگفتم، انسانی که این چنین وسواس در دین ورزی خود دارد ..اما ....اما آنجا که پای حرمت و شخصیت انسانها در میان باشد هیچ وسواسی ندارد !!!

   به محض شنیدن سخنی مخالف نظر خود بر آشفته می شود و با رفتاری تحقیر آمیز و خارج از مرز ادب مخالفان خود را آماج تهمت و افترا می سازد !!!....عجب دینداری دارند او و امثال او !!!.....آیا آنان درد دین دارند و یا در پناه دین هوای نفس خود را راضی می کنند

 چه زیبا گفته حضرت مولوی

او به ظاهر واعظ احکام بود / لیک در باطن صفیر و دام بود

و یا در جائی دیگر فرمود

 بر سر ما شد ز  نخوت بار ما دستار ما / سبحه ما از ریا در دست ما زنار ما

  تعجب بیشتر از آنجاست که او به محض دیدن و شنیدن اینکه جوانی لباس آستین کوتاه به تن کرده و یا خانمی چند لاخه از موهای سرش آشکار است، آنچنان بر افروخته می شود که مانند اسپندی بر آتش آرام و قرار ندارد ،البته که تا اینجا را شاید برخی این رفتار را از سر غیرت دینی او بدانند، اما همین "او" چگونه آنجا که آبروی انسان های اندیشه ورز را به دروغ و تهمت به راحتی لکه دار می کنند و یا به بهانه های واهی و ثابت نشده، انسانی حق گو را از حقوق مدنی اش محروم می سازند او سکوت می کند و یا چه بسا همراهی هم می کند !!!

  اگر پوشش نامناسب جوانی منکر است، ظلم ستم و حق کشی که منکر بزرگتری است !!چرا دین خواهی اش در این گونه موارد او را به حرکت نمی آورد ؟؟!!!

  چگونه می شود گوشه ای از دین را چسبید و از عرصه های مهمتر غافل ماند و یا حتی در جهت مخالف روح اسلام حرکت کرد و مُهر تائید زد !!!

  آنچه که من نوشتم قصد آن نبود که شرح حال نویسی از فردی کنم که سر دسته ی جمعی از مردم قرار گرفته در حالی که به اعتقادم از روح اسلام بی خبر است، قصدم اشاره به یک قضیه شخصیه نیست بلکه می خواستم کسانی که این نوشته را می خوانند، بدانند متاسفانه امروز گرفتار برخی هستیم که اسلامی اینگونه دارند

    اسلامی تار، تاریک، باریک و در دائره ای تنگ و کوچک که فقط انسان هایی معدود در آن جای می گیرند، اسلامی که برای این عصر نیست، اسلامی که حرف های قدیمی را برای سوال های جدید مُدام تکرار می کند و می خواهد که دیگران فقط صدایی همچون صدای او داشته باشند !!

  اسلامی وارونه که بی تردید جائی در قلب و دل انسان امروز پیدا نخواهد کرد، این نگرش البته که حتی در کُنج مدارس و یا مساجد خطرناک است، اما خطر ناکتر زمانی است که این اسلام وارونه ابزار قدرت در اختیار داشته باشد و با صدای بلند و با دستی فراتر از دست ها بخواهد که صداهای متفاوت را خاموش سازد ....وای که در آن صورت چه بر سر اسلام راستین خواهد آمد ....و چه بر سر دینمدارانی می آید که می خواهند هم دین ورزی کنند و هم آنگونه که از متن اسلام راستین بر می آید، اقتضائات عصر و زمان را هم رعایت کنند


  • چهارشنبه 27 خرداد 1388-0:0

    تا کی می خواهید سکوت کنید مگر شما نمی بینید بهترین جوانان این ملت دارن از دست میروند

    • چهارشنبه 27 خرداد 1388-0:0

      «خانمی چند لاخه از موهای سرش آشکار است ...»
      لاخه همون خال = تار هست؟


      ©2013 APG.ir