آن اعترافات-این اعترافات
یادداشت دکتر سیف الرضا شهابی درباره اعتراف های متهمان در دادگاه و مصاحبه هاي تلويزيوني
اين روزها شاهد دادگاه ها ي دستگير شدگان حوادث بعد انتخابات دهم رياست جمهوري و ابراز ندامت وپشيماني متهمان در جلسات دادگاه و مصاحبه هاي تلويزيوني هستیم .
به موازات آن دوستان و همفكران نادمان و معترفان در خارج از زندان اظهارات آن هارا دردادگاه و مصاحبه ها واقعي نمي دانند و آن را ناشي از فشارهاي روحي و...برزندانيان می دانند.
اگر اشتباه نكنم اولين زنداني سياسي در رژيم گذشته كه بر صفحه تلويزيون دوران شاه ظاهر شد و ابراز ندامت كرد و فعاليت هاي سياسي عليه رژيم شاه را محكوم كرد، پرويز نيكخواه بود كه بعد از حدود 5 سال تحمل زندان يا به خاطر ظهور خصلت هاي فردي و يا به خاطر وعده هائي كه ساواك به او داده بود يا به علت هاي ديگر به اين جمع بندي رسيد كه از گذشته خود ابراز پشيماني كند و مبلغ رژيم شاه بشود .
در آن زمان تقريبا تمام گروه ها و شخصيت هاي مخالف حكومت شاه به اتفاق مصاحبه هاي او را محكوم كردند-حتي آن هائي كه پرويز نيكخواه برايشان الگو مبارزاتي بود-
به تدريج اين روش ساواك زير نظر پرويز ثابتي (بهائي )تحت عنوان مقام امنيتي ادامه پيدا كرد.تقريبا" اكثر افرادي كه حاضر به مصاحبه مي شدند از گروه هاي چپ ماركسيستي بودند و به ندرت از نيروهاي مذهبي حاضر به مصاحبه مي شدند.
تنها كسي كه از نيروهاي مذهبي حاضر شد مصاحبه كند تا آن جا كه در خاطر دارم ناصر سماواتي از سازمان مجاهدين بود كه او هم ظاهرا مدتي بود در سازمان فعال نبود. تعدادي هم در برنامه 15 بهمن 1355 شركت كردند .
زندانياني كه در رژيم گذشته مصاحبه كردند به چند دسته تقسيم مي شدند:
1-تعدادي از آن ها دليل مي آوردند و استدلال مي كردند و اصطلاحا" پيراهن چاك مي دادند كه مبارزه با رژيم شاه بي فايده است و رژيم گذشته بر حق است و مخالفان شاه را مزدور بيگانه و عوامل شوروي و چين و ...معرفي مي كردند.اين دسته چنان گذشته خود را نفي مي كردندكه هر بيننده و شنونده ای از اين همه مبالغه گوئي آن ها احساس شرم مي كرد كه چرا اشخاصي كه قبل زندان به ظاهر اين قدر چند آتشه بودند اكنون بعداز مدتي از اين رو به آن رو شدند !
2-دسته دوم زندانياني بودند كه مصاحبه مي كردند وليكن در مصاحبه ها براي اثبات حقانيت رژيم شاه خودكشي نمي كردند و به آب و آتش نمي زدند تا ثابت كنند كه مبارزه بي فايده است؛ همين قدر ابراز ندامت مي كردند كه مورد عفو ملوكانه قرار بگيرند و اززندان آزاد شوند و به زندگي عادي خودشان ادامه بدهند.
3- دسته سوم آناني بودند كه به صورت دسته جمعي و در قالب جمع هاي چند ده نفره ظاهر مي شدند و برخي درخواست عفو مي كردند و ديگران سكوت مي كردند. نظير:گروهي كه در 15 بهمن 1355 در صفحه تلويزيون ظاهر سدند و درخواست عفو ملوكانه كردند .
تقريبا سه گروه فوق شامل زندانياني مي شد كه تحت بدترين و شديدترين شكنجه ها قرار گرفته بودند و در زير شكنجه كم مي آوردند و حاضر به مصاحبه مي شدند و يا زندانياني كه مرحله شكنجه را پشت سر گذاشتنه بودند و دوران محكوميت هاي سنگين را مي گذراندند و در بين راه مي بريدند و ترجيح مي دادند با ترتيب دادن مصاحبه، خودشان را از زندان حلاص كنند و به زندگي عادي برگردند .
به هر حال نفس مصاحبه از نظر مبارزان آن دوران عمل غير قابل قبول و دفاعی بود و هيچ مبارزي حاضر نبود مصاحبه ها-خصوصا ندامت رهبران گروه ها- را تائيد و توجيه كند.
اكثر چنين زندانياني بعد از آزادي از زندان از سوي دوستان و هم رزمان سابق خود طرد مي شدند و به ندرت گروه و شخص مخالف رژيم گذشته پيدا مي شد تا آن ها را در آغوش بگيرد و براي آن ها فرش قرمز پهن كند.
مصاحبه هاي تلويزيوني و اظهارپشيماني زندانيان وابسته به گروه ها و احزاب سياسي در بعد انقلاب اسلامي ايران ادامه پيدا كرد و هراز گاهي شاهد ظاهر شدن برخي چهره ها وعناصر و ابسته به گروه ها بر صفحه سيما بوديم و هستيم و احتمالا خواهيم بود. اين افرادي كه در 30 سال گذشته حاضر به مصاحبه و يا ابراز ندامت شدند را هم مي توان در سه دسته فوق تقسيم بندي كرد .
به نظر اين جانب آناني كه بعد از انتخابات اخير دستگير شدند-مخصوصا اكثر افراد صاحب نام جبهه اصلاحات كه در مصاحبه هاشركت كردند و در دادگاه بيانيه خواندند-را در دسته اول بايد قرار داد .
برخي از آن ها براي اثبات انفصال از دوران قبل بازداشت و اتصال به فكر و راه جديد شان چنان چند آتشه استدلال مي كنند و دليل مي آورند كه هر بيننده اي را به تعجب و شگفتي وا مي دارند كه آيا چنين اشخاصي مي توانند قابل اعتماد و اتكا جامعه باشند؟! تغيیر به اين سرعت و در اين زمان كوتاه و در عرض چندروز تا يك ماه واقعا تعجب بر انگيز است و به نظر مي رسد ناشي از بي پايگي و بي بنياني فكري آن ها باشد .
اگر در رژيم گذشته تعدادي از زندانيان حاضر به مصاحبه و ابراز ندامت مي شدند دوران شكنجه هاي وحشتناك و شلاق ها ي حسيني ها و بازجوئي هاي رسولي ها و منوچهري ها و آرش و تهراني و كمالي ها و...را گذرانده بودند و در بيدادگاه نظامي محكوم شده بودند و درحالي كه چند سال از زندان را گذرانده بودند حاضر به مصاحبه و ابراز ندامت مي شدند،ليكن بازداشتي هاي بعد انتخابات ظاهرا هنوز وارد سلول نشده، در اولين بازجوئي ها برهمه ادعاهاي شان خط بطلان كشيدند!
در پايان روي سخنم با آناني است كه در خارج زندان هستند،به خصوص آن هائي كه رداي رهبري را بر تن كردند:
برادران عزيز يا سكوت كنيد و هيچ ادعائي نكنيد و اگر ادعائي داريد به اظهارات و ادعاهاي تان مومن و معتقد باشيد تا حداقل بتوانيد مختصري براي ادعاهاي تان مقاومت بكنید!
جاي تاسف است که یك فعال و مبارز سياسي كه مي خواهد جامعه را هدايت كند،به اين سرعت و با كمترين مقاومت تيشه به ريشه انديشه اش بزند و گذشته اش را بالكل منكر شود!
هم چنين تجربه تاريخي نشان داد نبايد از آناني كه به سادگي همه اظهارات گذشته و اعتقادات شان را انكار مي كنند،دفاع كرد.
اگر هم از روي صحنه سازي مطالبي را بيان كردند باز هم چندان قابل اطمينان نيستند.
- سه شنبه 10 شهريور 1388-0:0
دکتر شهابی قبل از انقلاب حدود 3 سال در زندان بود.وی هم بند آیت الله طالقانی ورفسنجانی بود.دکتر شهابی با رفسنجانی رابطه نزدیکی دارد و هاشمی برای یکی از کتاب هایش مقدمه نوشته است.تحلیل ایشان درباره اعترافات آن دوره و این دوره مستند است چون خودش زندان دیده دوران شاه است
- سه شنبه 10 شهريور 1388-0:0
شهاب جان تو کجای کاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
- دوشنبه 9 شهريور 1388-0:0
آقای سیف الرضا شما هم از بیرون میگید لنگش کن اگه به من و شما نیز بگویند اگر اعتراف نکنی تجاوز می کنیم به فلان کست اعتراف که هیچی هر چی بگن انجام می دیم