يکشنبه 3 آبان 1388-0:0
در خشكي شنا مي كنيم!
ساحل مركز استان سرويس بهداشتي ندارد اما دل مان مي خواهد به اندازه اسپانيا درآمد داشته باشيم!(يادداشتي درباره لزوم تاسيس شهر ساحلي در مازندران؛ از روح الله عالي،عضو شوراي شهر زيراب)
امروزه مساله اشتغال يكي از مهمترين مسائلي است كه در كشور هاي دنيا حتي در كشور هاي پيشرفته مورد توجه وبحث بوده و به عنوان يكي از مشكلات مهم اجتماعي گريبانگيرخانواده ها شده است.
در كشور ما و استان مازندران نيزبا توجه هرم سني جوان كه 70 درصد جمعيت كشور را تشكيل مي دهند،اشتغال يكي از موضوعاتي است كه واقعا امنيت رواني خانواده ها را بر هم زده است و تا جايي پيش رفته كه بسياري از معضلات اجتماعي و ناامني هاي موجود منبعث از همين بيكاري ها است.
در كشور ما براي ايجاد اشتغال در بخش هاي مختلف هزينه هاي زيادي شده كه به صورت مقطعي به عنوان مسكن عمل كرده ولي درمان نشده است و كم كم اين موضوع در بطن جامعه ريشه دوانده وخطر ساز شده است.
با اين وجود با همه تلاش هايي كه از سر دلسوزي براي ازبين بردن بيكاري انجام شده است بدون برنامه بلند مدت بوده وناموفق عمل كرده است و اين بي تدبيري ها راه را به جايي برده كه بيكاري به دنبال خودش درايجاد آسيب هاي اجتماعي رزومه اي بلند بالا دارد و زبان قاصر از گفتن آن است و اگر هم تصميم به گفتن آن داشته باشيم شايد هم زمان كم بياوريم.
ناگفته نماند به ديد بعضي ها كه هم نان شان آماده است و هم آب شان وحوصله جويدن ندارند هيچ اتفاقي نيفتاده، فقط چندين ميليون بيكار وجود دارد كه يك امر طبيعي است، همين و بس !چرا كه نه فرزندشان و نه داماد شان و نه ... درد بيكاري و بي پولي كشيده اند كه بدانند بي پولي يعني چه!
حالا از آنچه كه بگذريم سخن دوست بهتر است قبل از ما آن قدر از اين قصه ها تعريف شده كه گوش همه پر است .تنها از درد بگوييم مشكلي حل نمي شود درمان مهم است.
يكي از بخش هايي كه علي رغم داشتن پتانسيل مناسب در كاهش مشكل بيكاري به عنوان يك مشكل ملي كمتر به آن توجه شده است، بخش گردشگري مي باشد كه به خاطر همين بي توجهي ها به بخش كلنگي اقتصاد ما تبديل شده است.
كشور ما با دارا بودن پتانسيل هاي مهم گردشگري در رديف 10 كشور نخست دنيا جاي دارد ولي به لحاظ صنعت گردشگري در دنيا هيچ جايگاهي ندارد و اصلا به اين صنعت به صورت عميق توجه جدي نشده است و اين يعني اينكه ما نان داريم و دندان نداريم و از گرسنگي داريم هلاك مي شويم.
اما صرف داشتن ظرفيت هاي گردشگري كافي نيست بايد زير ساخت هاي جذب توريسم با توجه به استاندارهاي تعريف شده در اين بخش فراهم شود و براي كسب استاندارد هاي جهاني بايد آموزش نيروي انساني كار آمد و متخصص را در اولويت قرار داد.
در چند دهه اخير گردشگري به عنوان يكي از صنعت هاي مهم جهاني رشد قابل توجهي داشته وجايگزين صنايع بزرگي مثل خودرو سازي و نفت شده است تا جايي كه درآمد كشور تركيه از اين صنعت دو برابر درآمد نفتي ايران است ودر كشوري نظير اسپانيا اين صنعت همان ارزشي را در اين كشور دارد كه نفت در عربستان دارد.
به گفته كارشناسان با ورود هرگردشگربه طور مستقيم و غير مستقيم 6 شغل ايجاد مي شود كه با معادل همين هزينه دربخش هاي ديگربه اين تعداد اشتغال بوجود نمي آيد.
به گفته شوراي جهاني جهانگردي تا سال 2015 صنعت گردشگري حدود 100 ميليون شغل ايجاد خواهد نمود.
همه آنچه كه گفته شد اهميت صنعت گردشگري را نشان مي دهد كه ما به عينه در كشور هاي ديگر دنيا شاهد آن هستيم و آنچه را كه دور از ذهن به نظر مي رسد ولي واقعيتي انكار نكردني است معضل بيكاري در استان سرسبز مازندران است.
استان مازندران با وجود پتانسيل بالاي گردشگري جاي مانور هيچ صنعت ديگري نيست. مازندران اولويت اولش بايد گردشگري باشد و صنايع ديگر را زير چتر خودش پرورش دهدولي آنچه را كه انتظار مي رود و آنچه را كه اتفاق مي افتد تفاوت بسيار است.
يكي از پتانسيل هاي مهم گردشگري در مازندران براي جذب توريسم درياست كه بايد ساماندهي شود .آيا واقعا ساماندهي سواحل مازندران شايستگي پذيراي مسافر را دارد ؟
اگر گذري به سواحل فرح آباد به عنوان ساحل مركز استان بيندازيم مي بينيم كه حتي ابتدايي ترين شرايط جذب توريسم فراهم نيست و ما مي خواهيم با اين شرايط خودمان را به صنعت جهاني گردشگري نزديك كنيم ،واقعا خنده دار است! يعني اين كه در خشكي شنا كنيم!
اگر تركيه به دو برابر درآمد نفتي از طريق گردشگري دست پيدا مي كند شايد دهها و حتي صد ها برابر هزينه اصولي كرده و ماه هاو سال ها برنامه ريزي كرده است نه اينكه ساحل مركز استان سرويس بهداشتي نداشته باشد و بخواهد به اندازه اسپانيا درآمد داشته باشد!
نمي خواهم بگويم سواحل مازندران متولي ندارد اما وضع موجود نشان مي دهد كه اصلا به فكر سواحل نبوده ايم و قدر ارزش افزوده آن را ندانسته ايم و اصلا به فكر گردشگري و درآمد حاصل از آن نيستيم.
اما راهكار اصولي كه به نظر بنده مي رسد و اين يك طرح خام است و بايد با نظر كارشناسان خبره پخته تر شود تا شايد بتوانيم در سالهاي آتي به استاندارد هاي جهاني جهانگردي نزديك ترشويم ايجاد شهرداري ساحلي است .
با ايجاد شهرداري ساحلي منطقه اي به وجود مي آيد كه براي آن از رامسر تا گلوگاه حريم تعيين مي شود. همه اتفاقاتي كه قرار است در حريم تعيين شده بيفتد بايد زير نظر شهردار ساحلي باشد و تمام درآمد هاي حاصل از ساخت و ساز و ... به حساب اين شهرداري واريز تا براي ساماندهي سواحل هزينه شود.
شهردار شهر ساحلي با نظر استاندار انتخاب مي شود و مستقيما زير نظر استانداري به فعاليتش ادامه مي دهد تا شهرداراين شهر تمام فكر و ذكرش ساماندهي سواحل باشد و هيچ دغدغه اي ديگر نداشته باشد.
با اجراي اين طرح در آينده نزديك خواهيم ديد كه سواحل مازندران هم درآمد زا خواهد بود . مثلا مي شود جنگل ، آبشار و مناظره طبيعي و يا هتل چند ستاره درداخل دريا ايجاد نمود كه در دنيا بي نظير و يا كم نظير است و از سراسر جهان جذب توريسم مي کند.
البته چنين طرح هايي براي اجرايي شدن نيازمند حمايت ملي است و بايد هم از كارشناسان ملي و هم از منابع مالي ملي استفاده شود تا قابليت اجرا پيدا كند.
براي اجرايي شدن چنين طرحهايي همت بلند مردم و مسئولين استان را مي طلبد . شهرداري ساحلي نه اينكه طرح جديدي باشد شايد در ذهن خيلي از افراد خطور كرده اما به زبان نيامده و شايد هم به زبان آمده ولي به عمل نرسيده است و براي عملي شدن بايد آستين ها را به دور از همه حاشيه ها بالا زد .
از استاندار مازندران و همه مسئولين ذيربط انتظار مي رود كه طرح مورد نظر را پيگيري و با تدوين برنامه اي اصولي در جهت تحقق آن گامهاي اساس برداشته شود. اميدواريم كه اين طرح مثل طرحهاي ديگري كه از سوي دلسوزان اين مرزو بوم ارائه شده است روي تاقچه ادارات خاك نخورد ومثل رويا تنها در ذهن پرورانده نشود.