شنبه 9 آبان 1388-0:0
سفال و شيشه و ساروج زير تيغ لودر
باز هم درباره تخريب قلعه دختر پلور
تخريبهايي كه از حدود 2ماه پيش در قلعه دختر پلور براي ساخت كارخانه آغاز شده است با وجود تاييد و تكذيبهاي مديران و كارشناسان حوزه آثار تاريخي همچنان ادامه دارد و نتيجه نهايي هنوز مشخص نيست.
توجه به مناطقي كه حتي در فرهنگ عامه مردم از پيشينه تاريخي برخوردار هستند و بررسي كارشناسي براي تاييد يا تكذيب تاريخي بودن يك محل از اصليترين فعاليتهاي كارشناسان و مديران آثار تاريخي در تمام كشورهاي دنياست اما گويا در مورد قلعه دختر پلور اين موضوع برعكس است و با وجود اصرارهاي مردم و كشف آثار تاريخي تاييد شده توجهي به اين مكان تاريخي نميشود.
با وجود آنكه 3هفته پيش نيز دكتر مرتضايي، رئيس پژوهشكده باستانشناسي ايران خبر توقف تخريب اين كوه تاريخي را به خبرگزاري ايسنا داده بود اما اين خبر تنها در همين حد باقي ماند تا با تكذيب تند مسئولان ميراث فرهنگي مازندران، تخريب كوه قلعه دختر پلور همچنان ادامه داشته باشد.
ادامه تخريب اين كوه در حالي رخ ميدهد كه كارشناس باستانشناسي ميراث فرهنگي مازندران پيدا شدن هرگونه شيء و سفال باستاني را در سطح كوه قلعه دختر تكذيب ميكند اما سفر هفته گذشته گروهي از خبرنگاران به همراه احمد نادعليان، كارشناسي كه براي نخستين بار ادعاي تاريخي بودن اين منطقه را مطرح كرد به اين منطقه و انتشار خبرهاي جديد و گزارش تصويري از تخريبهاي صورت گرفته نشان ميدهد كه نه تنها سفال و آبگينه در سطح اين كوه وجود دارد بلكه فاصله ديواره سنگ و ساروجي قلعه دختر تا محل تخريب برخلاف گفته مسئولان حتي به 10متر هم نميرسد.
گزارش و خبرهاي جديد از اين منطقه حاكي از اين است كه اظهارات غيرمسئولانه مسئولان ميراث فرهنگي درخصوص تخريبهاي صورت گرفته در كوه قلعه دختر، موجب تخريب بخش ديگري از يك منطقه باستاني در كشور شده است كه بنا به گفته مردم محلي پلور اين كوه معروف به «بچه دماوند» بوده و همه افراد اصيل بومي از باستاني بودن آن خبر داشتهاند.
تاييد ادعا
احمد نادعليان در گفتوگويي جديد با اشاره به اين موضوع و صحبتهاي رئيس پژوهشكده باستانشناسي ايران، گفت: بسيار خوشحال هستم كه بالاخره ميراث فرهنگي اعتراف كرد كه محل مورد نظر يك مكان تاريخي است، چون تاكنون ادعاي من را تكذيب ميكردند.
اين هنرمند در ادامه افزود: تخريب تپه تاريخي در همان محلي كه در روز اول تخريب آغاز شده ادامه دارد و اين مسئله كه طرح ساخت كارخانه ادامه نمييابد، صحت ندارد. آقاي مرتضايي اعلام كردهاند كه در منطقه، آثار سطحالارضي وجود نداشت. اين نكته نيز صحت ندارد. كارشناسان مازندران زماني كه از محل بازديد كردند تا طبق ضوابط مجوز ساخت كارخانه را صادر كنند، بنا به دلايل نامعلوم ديوار ساروجي و سفالينهها را ناديده گرفتند، درحاليكه در منطقه پلور اين قلعه شناخته شده است.
وي همچنين با اشاره به صحبتهاي آقاي مرتضايي مبني بر اينكه در اين كوه ديوار 5/1 متري پيدا شده است، تصريح كرد: اين ديوار هيچ وقت گم نشده بود كه طي يك كارشناسي بخواهد پيدا شود. هر بازديدكننده معمولي متوجه ميشود كه ديوار بالاي تپه بدون اينكه باربرداري شود، وجود داشته است. در ضمن پنجشنبه گذشته به اتفاق 3خبرنگار و يك پژوهشگر كه در كشور اتريش دانشجوي دكتراست از محل بازديد كرديم كه دستكم 5/1متر ديوار آشكار است.
دكتر نادعليان با بيان اينكه اظهارات آقاي ماهفروزي، كارشناس ميراث مازندران كاملا نادرست است، افزود: تا به حال بيش از 50 تكه سفال و تعدادي شيشه و آبگينه هم از سطح زمين و لابه لاي صخرههاي خرد شده پيدا شده است. در سفر اخير به اين منطقه و بازديد از اين كوه، تكه سنگي مشاهده شد كه بخشي از آسياب سنگي دستي بوده است. در ضمن در لابهلاي خاك، آجرهاي مربعي قابل مشاهده هستند.
وي همچنين تصريح كرد: آقاي ماهفروزي سفالهاي موجود در محل را متعلق به كوچروها ميدانند درحاليكه اين انتظار غلطي است كه چرخ سفالگري يا كوره در تپه كشف شود تا محل را تاريخي قلمداد كنيم. اجداد من كوچروهاي سنگسري هستند و ظروف آنان اغلب مسي است. براي كوچ روها ظرف مسي سبكتر بوده و همچنين شكننده نيست. به هر حال اين آثار حتي اگر مربوط به كوچروها هم باشد آنها نيز حق دارند تمدن داشته باشند. سؤال اصلي اينجاست كه چرا كوچروها تمامي سفالينهها را در اين محل رها كردهاند. پاسخ آن را من ميدانم، اميدوارم مسئولان اين امر نيز بيدار شوند، چراكه اين تپه فراموش نخواهد شد.
قبول واقعيت
اما در همين خصوص توجه به اظهارات مسئولان ميراث فرهنگي نيز ميتواند به مشخص شدن موضوع كمك كند. نخستين اظهارنظر ميراث فرهنگي مازندران درخصوص ادعادي احمد نادعليان مبني بر باستاني بودن منطقه اين است كه بر حسب گزارش، عمليات مورد ادعا در منطقهاي به نام «گل زرد» انجام شده كه در فاصله 3كيلومتري از قلعه دختر است. ضمن اينكه لازم به ذكر است كتيبهاي در منطقه قلعه دختر در ارتفاع 700متري روي كوهي قرار دارد كه دسترسي به آن مشكل است و هيچگونه تخريبي در آن صورت نپذيرفت.
در نتيجه كارشناسان حوزه معاونت ميراث فرهنگي اين سازمان از محل «گل زرد» بازديد
به عمل آورده و بقاياي سنگ چين بسيار كوچك در حدود 3متر را مشاهده كردهاند و در حال تاريخگذاري آن هستند.
اما پس از اعتراضات بيشتر مسئولان ميراث در خبرهاي بعدي ميپذيرند كه محل تخريب برخلاف گفته نخستشان همان كوه قلعه دختر است و اعلام ميكنند كه تخريبها 17 متر با محل باستاني فاصله دارد. پس از اين همچنين معاون ميراث فرهنگي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان مازندران در گفتوگو با isna بيان كرد: قلعه دختر در بالادست قرار گرفته و تپه ذكرشده خارج از حريم قلعه واقع شده است.
مهدي ايزدي با اشاره به اينكه كارشناسان سازمان از محل بازديد كردهاند، درباره وجود سفالهايي در محل، اظهار بياطلاعي كرده و ميگويد: در اينباره اقدامات لازم را براي پيگيري انجام خواهم داد.
همچنين ماهفروزي، كارشناس اين سازمان كه در خبر نخست پيداشدن هرگونه سفال را انكار كرده بود، پس از پذيرفتن وجود سفال در سطح اين كوه، سفالهاي يافت شده در اين منطقه را مربوط به كوچروها دانست كه چندان قابل اعتنا نيستند! اما برخلاف نظر اين افراد، محمد كرمي، مسئول واحد پژوهشي سفال موزه ملي ايران، تاريخي بودن سفالهايي را كه يك هنرمند محيطي در محل ساخت كارخانه آب معدني در نزديكي قلعه دختر روستاي پلور مازندران پيدا كرده است، تأييد ميكند.
محمد كرمي كه سفالهاي يادشده را از نزديك بررسي كرده است، به ايسنا گفت: زماني كه نادعليان سفالها را به اين موزه آورد، كارشناسان مختلف متخصص در دورههاي تاريخي و اسلامي گردهم آمدند تا درباره اين سفالها نظر دهند. آنها معتقد بودند، اين سفالها به اواخر دوره ساساني و اوايل دوره اسلامي تعلق دارند. اين مسئله نشان ميدهد، محوطه محل پيدا شدن سفالها، در اين دورهها مسكوني بوده است. وي ادامه داد: البته با توجه به شواهدي كه درباره وجود تكههايي از خمرههاي بزرگ و سنگچين مطرح شدهاند، برخي كارشناسان احتمال ميدهند كه گورخمرههايي براي تدفين در اين محل وجود داشته باشند. به همين دليل، بهنظر ميرسد، اكنون محوطه مهمي در حال تخريب شدن است.
محمدرضا واحدي، يكي از افراد محلي و قديمي منطقه پلور نيز با اشاره به اينكه «ما از قديميترين خانوادههاي اينجا هستيم»، درباره تخريبهاي صورت گرفته در كوه قلعه دختر گفت: اجداد من همگي در اين منطقه زندگي كردهاند و تمامي مردم اصيل اينجا ميدانند كه نام اين كوه قلعه دختر است كه محليها به آن «بچه دماوند» هم ميگويند. دليل اين نام هم اين است كه شما هنگامي كه در جاده به سمت دماوند ميآييد پيش از ديدن دماوند به اين كوه برميخوريد.
وي همچنين با بيان اينكه اعتقادات و ميراث فكري و فرهنگي مردم بايد مورد احترام باشد، افزود: اين فردي كه هماكنون مجوز تخريب قلعه دختر را گرفته است، پيش از اين نيز سابقه تخريب فضاهاي ديگر اين منطقه را دارد و نمونه آن را ميتوان ساختمان مخابرات پلور دانست.
اين فرد وجهه خوبي در ميان مردم محلي ندارد اما از نفوذ خوب خود در ميان مسئولان استفاده كرده و به بهانه ساخت كارخانه آبمعدني اين محل تاريخي را تخريب كرده است، درحاليكه خود او نيز از باستاني بودن محل باخبر بوده و زمينهاي مسطح فراواني نيز در اين منطقه براي احداث كارخانه وجود دارد.(hamshahri)