سه شنبه 4 اسفند 1388-0:0
آن 120 روز
... نارضایتی حتی به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز سرایت کرد و گویا دکتر حسینی حتی به تماس های تلفنی هادي ابراهیمی پاسخ نداده است. (يادداشتي از عباس مهدوي،روزنامه نگار،ساري)
دوران مدیریت مدیرکل دستگاه فرهنگی دولت دهم در مازندران چهارماه بیشتر نبود، اما این حضور کوتاه مدت ره آوردها و تغییراتی را به دنبال داشت که نیازمند بررسی و تحلیل است.
انتصاب هادی ابراهیمی به سمت مدیرکلی مجموعه فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران برای بسیاری غافلگیرکننده و غیرمنتظره بود.
انتخاب وزیر ارشاد در مازندران از میان گزینه های مختلف انجام گرفت و حتی برخی نزدیکان به ابراهیمی نیز تا لحظه پس از ابلاغ رسمی این حکم ، از تصمیم گرفته شده، مطلع نبودند.
ابراهیمی پس از مدیریت کوتاه مدت در فرمانداری تنکابن و ارتباط نزدیکش با مهندس شفقت - استاندار وقت، ترجیح داد به صدا و سیمای مرکز مازندران که فعالیت در آن را از خبرنگاری آغاز کرده بود، باز گردد و دور از هیاهو و تنش ، به امور پژوهشی و آموزشی در خیابان جام جم مشغول باشد.
این دوری از محافل رسمی و رسانه ای چندان به درازا نینجامید و ابراهیمی دلداده سیاست با صدور مجوز نشریه اش با نام صبح مازندران، دیدگاه های اصولگرایانه اش را در قالب رسانه ای مکتوب علنی ساخت و فعالانه مواضع اش را در قبال مسایل سیاسی منتشر کرد.
صبح مازندران در روزهای پیش از برگزاری انتخابات در قالب ویژه نامه های متعدد منتشر و توزیع شد و حمایت قاطع و با تعصب از خط مشی دکتر احمدی نژاد را رویکرد خود قرار داد.
ابراهیمی در کمیته سیاسی ستاد انتخاباتی دکتر احمدی نژاد در مازندران، عنصری شاخص و تاثیرگذار بود و به مدد تجربيات ، تحصیلات و کارنامه رسانه ای و سیاسی اش از بسیاری از فعالان این ستاد سرشناس تر و برجسته تر محسوب می شد.
با پیروزی مجدد اصولگرایان در انتخابات دهم ، تردیدی وجود نداشت، ابراهیمی بازگشتی دوباره به چرخه مدیریتی استان خواهد داشت.
پيشنهاد به ابراهیمی از وزارت ارشاد آغاز شد و دکتر حسینی که پس از صفار هرندی سکان مدیریت این وزارت را بر عهده گرفت باشناختی که از اين مدیر جوان مازندرانی کسب کرد، خواستار حضور وی در ستاد مدیریتی وزارت ارشاد شد.
حضور در رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی در یکی از کشورها و مدیرعاملی خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران دیگر فرصتهای مدیریتی برای ابراهیمی بود. اما وي به دلایل متعدد قصد داشت در مازندران بماند و مدیریت در استان را برحلقه مدیران پایتخت نشین ترجیح داد.
سرانجام پس از کش و قوس های فراوان، قرعه مدیریت در طبقه چهارم اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران و هدایت دستگاه فرهنگی استان به نام ابراهیمی افتاد. مجموعه ای که حال خوشی نداشت و روزهای پرحاشیه ای را سپری می کرد.
همچون سیاستهای کلان وزارت ارشاد در دولت نهم که حتی با انتقاد رییس جمهور و مشاورانش همراه بود، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران نیز نتوانسته بود شرایط مطلوبی را برای حضور هنرمندان و فرهیختگان در عرصه فرهنگ و هنر مازندران فراهم کند.
بدنه این مجموعه با تصمیمات مدیریتی که از سوی مدیران ناآشنا به حوزه وظایف این وزارتخانه گرفته می شد، همراه نبود و مشارکت سازمانی برای ایجاد شرایط با نشاط فرهنگی هنری بسیار کمرنگ بود.
در کنار دهها فعالیت ارزنده ای که در حوزه فرهنگ و هنر انجام گرفت، ضعف ایجاد ارتباط صمیمی و تعامل سازنده با اهالی فرهنگ و هنر و کارگزاران این عرصه، مهمترین چالشی بود که اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران با آن روبه رو بود.
ابراهیمی بر اساس شناختی که از وضعیت و ضعف های دستگاه فرهنگی بدست آورد، تقویت مولفه های اعتماد درون و برون سازمانی را رویکرد اساسی خود قرار داد و با معیار جذب حداکثری و دفع حداقلی پا به ساختمان فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران گذاشت.
شاخصه هایی که موجب شد تا بسیاری از فعالان فرهنگی و هنری استان زمینه برای همراهی با ارشاد را مناسب دیده و رونق محسوسی را در این عرصه شاهد باشیم.
نشست های متعدد با هنرمندان ، دعوت از هنرمندان برای حضور در رویدادها، تشکیل شورای راهبردی فرهنگ و هنر و مطبوعات، ایجاد زمینه برای فعالیت نیروهای کارآمد و علاقه مند به فرهنگ و هنر مازندران ، تعامل با سایر دستگاه ها برای مشارکت در توسعه فرهنگی استان، حضور پررنگ استاندار در فعالیت های فرهنگی و هنري، حمایت معنوی و مالی از هنرمندان ، افزایش اعتبارات رفاهی و دریافتی های کارکنان فرهنگ و ارشاد استان و توجه به فرهنگ بومی از جمله مهمترین ره آوردهای مدیریتی ابراهیمی در مدت کوتاه حضورش محسوب می شوند.
رویکرد مدیریتی ابراهیمی از چنان تاثیراتی برخوردار بود که هیچ رسانه و فعال فرهنگی و هنری ، از پایان فعالیت وي در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران اعلام رضایت نکرد و حتی انتقاد گسترده از ابراهیمی را نیز به دنبال داشت که چرا برای ماندن دراین عرصه مقاومت نکرده است و پس از وی مطالبات ایجاد شده چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد؟
این نارضایتی حتی به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز سرایت کرد و گویا دکتر حسینی حتی به تماس های تلفنی ابراهیمی پاسخ نداده است.
بازخوانی عملکرد مدیریتی کوتاه مدت ابراهیمی در مجموعه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران ضرورتی اساسی برای مدیرآینده این مجموعه محسوب می شود.
نکته بارز و برجسته این تحولات، میدان دادن به اهالی فرهنگ و هنر و تعامل با این قشر تاثیرگذار جامعه است.
هنرمندان و فرهیختگان از متولی و سیاستگذار فرهنگ و هنر استان انتظار اعتماد و منزلت دارند تا زمینه برای ظهور و بروز توانمندی هایشان فراهم شود.
تلاش ابراهیمی برای دور نگه داشتن علایق و سلایق سیاسی اش از وادی فرهنگ و هنر دیگر کام موفقیت آمیز وی محسوب می شود که در گذشته کمتر شاهد آن بوده ایم.
از دیگر معیارهای مهم مدیریت مطلوب ابراهیمی تعامل و ارتباط صمیمی وی با اهالی رسانه است.
ابراهیمی به مدد سالها فعالیت در رسانه ملی و رسانه های نوشتاری از ارتباط دوستانه ای با رسانه ها برخوردار بود و از این امتیاز فراگیر برای اجرایی ساختن برنامه ها و اهدافش بهره برد.
مدیرکل جوان ارشاد می دانست که بسیاری از مردم استان تشنه داشته های غنی فرهنگ بومی اند. از این رو برگزاری رویدادهایی نظیر شب شعر و موسیقی مازندران، امیری خوانی و بهره گیری از استادان فرهنگ بومی را مورد توجه قرار داد.
وی تلاش کرد تا مصوبات شورای فرهنگ عمومی، رنگ و بویی اجرایی به خود بگیرد و زمینه تحقق مهمترین مصوبه این شورا، یعنی دیدار مردم استان با رهبر معظم انقلاب در سالروز حماسه ششم بهمن آمل فراهم شود
. برگزاری همزمان جشنواره فیلم فجر در چالوس و ساری و بازدید حدود نیم میلیون مازندرانی از نمایشگاه بزرگ کتاب از دیگر دستاوردهای مدیریتی ابراهیمی محسوب می شود.
در 120روز حضور ابراهیمی تحولاتی روی داد که برای جریان بخشی به فرهنگ و هنر استان لازم و ضروری بود.
حال که این نوشتار را می خوانید مدیرکل علوم سیاسی خوانده ارشاد، به عمارت استانداری مازندران عزیمت کرده و در قالب معاون سیاسی امنیتی استاندار به خدمت مشغول است.
از میان چندین گزینه برای احراز این سمت ، تصمیم گیران پایتخت نشین در ریاست جمهوری، ترجیح دادند تا ابراهیمی را برای این مسوولیت مهم برگزینند تا به گفته برخی منابع آگاه زمینه، استاندار شدن وی را همچون جواد قناعت، فراهم کنند.