جمعه 28 اسفند 1388-0:0

خبرسازی،آفت اعتماد

(يادداشتي از صادقعلی رنجبر،عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي-ساري)


شایعه سازی و تلاش مذبوحانه برای تبدیل شایعات بی اساس به اخبار موثق و نیمه موثق و درج آن در رسانه های معتبر که موسوم به "خبرسازی" است و مقدمه نقل عمومی سایر رسانه های مجازی و غیر مجازی بر اساس سنت اعتماد متقابل در جوامع اخلاق محورمی باشد، آفتی است که این روزها گریبان رسانه های خبری ما را گرفته و گلوی آنها را به شدت می فشارد!


کافی است که به اهم تلاش های اخیر در حوزه"خبرسازی" توجه کنید تا به وسعت کار و تبعات و آفات آن بیشتر پی ببرید:

۱-تلاش ناموفق خاتمی برای خروج از کشور با کت و شلوار-(تکذیب شد!)

۲-فرار دختران هاشمی رفسنجانی به لندن-(تکذیب شد!)

۳-ملاقات مشایی با بازیگر سینما،خواننده پاپ،کارگردان سینما و حیف و میل بیت المال-(تکذیب شد!)

۴-بستری شدن کروبی در بیمارستان و فوت وی-(تکذیب شد!)

۵-درگیری فلانی با فلانی و .....!(نکذیب شد!)

۶-پناهندگی سفرای ایران به کشورهای اروپایی-(تکذیب شد!)

البته این موضوع کمی فروکش کرده،اما حقیقتاً این امر از مواردی است که کمش هم زیاد است!

مع الوصف اگر چه این خبرسازی ها موقتاً افراد خبرساز را به اهداف کوتاه مدت شان می رساند، اما در دراز مدت، روزی دامن آنها را هم می گیرد و افراد سیاسی نباید به این نتیجه های مقطعی دلخوش کنند! بلکه باید به تبعات منفی این اقدام ناجوانمردانه و قربانی شدن اعتماد حاکم بر جامعه مسلمین فکر کنند که از آن به عنوان یک سرمایه اجتماعی بزرگ یاد می شود!

این عمل ضد اخلاقی و موسوم به یک اقدام حرفه ای ژورنالیستی که تا مدتی قبل در انحصار رسانه های  افسارگسیخته استکباری بوده، تعجب هیچ کس را بر نمی انگیخت و اما امروز که به کرات در رسانه های ما دیده می شود ،همه را متحیر کرده است.

دروغ یک آفت اخلاقی است و دروغ پراکنی نیز یک بیماری اخلاقی و مقدمه ایجاد فتنه های متعدد هست که باید به شدت با آن مبارزه کرد و رسانه های اخلاق محور ما نیز باید به سرعت خود را از این بیماری مهلکِ قدرت محور دور کرده و خود را به هر میزان از ابتلاء، درمان کنند و نگذارند که این سیاهیِ تباه کننده،  گسترش یافته و در طرفةالعینی همه جای این پیکره اجتماعی را آلوده و بیمار کند!

متاسفانه از آنجا که در دنیای غرب،بر اساس آموزه های ماکیاولی و سایر تئوریسین های غربی، هدف وسیله را توجیه می کند و بنای داروینیسم اجتماعی نیز بر بقای اصلح(هر که بماند اصلح است،نه اینکه الزاماً هر که اصلح هست، می ماند) تفسیر می شود،بمباران خبری سوژه های سیاسی مبتنی بر شایعات بی اساس و کذب ، یک هنر محسوب شده و به میدان دارانش جایزه نیز می دهند، اما در جوامع اخلاقی ما چنین مجوزی از سوی افکار عمومی و ناظران اجتماعی صادر نمی شود.

به هرحال با هر انگیزه ای که به دروغ خبرسازی شده و به شایعات استناد شود،امری مذموم است و هیچ بهانه ای نمی تواند دروغگویی و ترویج اکاذیب و بازی با حیثیت و شخصیت افراد آبرومند را توجیه کند و جامعه ما نمی تواند چنین افرادی را پذیرفته و یا گناهش را ببخشد!

متاسفانه برخی به خاطر منافع جناحی،برخی به خاطر افزایش تیراژ روزنامه و نشریه،برخی به خاطر تکثیر جلب بیننده و مراجعه کننده و برخی نیز به خاطر جلب رضایت دیگران و شاید هم به گمان خدمت به نظام به این کار مبادرت می ورزند که هیچکدام نمی توانند دلیل موجه ای برای توجیه این کار کثیف محسوب شود.

به نظر این جانب باید با یک تفاهم فراجناحی و توافق ملی با این جریان ناجوانمردانه مقابله کرد و عواملش را مجازات نمود تا درس عبرتی باشد برای کسانی که اعتماد و اخلاق و شرافت را زیر سئوال برده و با خبرسازی ها،جامعه ما را مشوش جلوه داده و در اصل برای توسعه اختلافات داخلی آتش تهیه فراهم کرده و نیز رسانه های گرسنه استکباری را خوراک دهی می کنند!