جمعه 3 ارديبهشت 1389-0:0

دريايي كه با مسافران غريب است

...اين روزها كه ساحل‌نشينان درياي مازندران در دل دريا دنبال نفت مي‌گردند، اگر كمي برنامه‌ريزي و افق ديد بيشتري داشته باشند مي‌توانند به‌جاي نفت كه چراغ آنها را روشن كند، ناني از تنور دريا بگيرند كه شكم بيكاران را سير كند.(يادداشتي از:مصطفي رحيمي مشكله، كارشناس منابع طبيعي)


بسياري از ما وقتي نام دريا را مي‌شنويم ناخودآگاه تصويري چندانگاره در ذهن ما نقش مي‌بندد: ماهي‌هاي مختلف با شكل و مزه متفاوت يا شنا در فصل گرم سال و...


البته برخي هم ياد كشتي‌هايي مي‌افتند كه از يك نقطه ساحل به نقطه ديگر مي‌روند و مسافران را با يك تجربه سفر دريايي آشنا مي‌كنند.

سفر دريايي در كشورهاي توسعه‌يافته جايگاه بالايي دارد. به‌گونه‌اي كه بخشي از اقتصاد اين كشورها را به‌خود اختصاص مي‌دهد.

در ايران، با وجود داشتن سواحل طولاني در شمال و جنوب، همچنين درياچه اروميه، نشاني از تبليغات  در زمينه سفر دريايي نيست. اگر بگوييم اين نوع سفر در كشور ما محلي از اعراب ندارد، گزاف نگفته‌ايم.

اگر بخواهيم اين نوع سفر را به درياي كاسان يا همان مازندران كه به غلط خزر مي‌خوانند، تعميم دهيم و از مسافران ايراني كه به كشورهاي حاشيه اين دريا مي‌روند بخواهيم كه سفر با كشتي را هم تجربه كنند، شايد در نگاه اول خنده‌دار به‌نظر بيايد. اما نگاهي به آمار مسافرت‌ها از اين نوع در سطح جهان مي‌تواند چشم ما را به برخي از حقايق باز كند.

گردشگري دريايي يكي از سودآورترين مشاغل دنيا و عالم اقتصادي است كه با تجارت دريايي تفاوت دارد. در كنار اين موضوع بايد يادمان باشد كه بيشتر مساحت كره زمين را اقيانوس‌ها فراگرفته‌اند و بدين‌سان دريا نقش بسيار مهمي در زندگي ما بازي مي‌كند، اما جدا  از موضوع اقيانوس‌گردي، ما در حوزه كاسان، به‌عنوان ساحل‌نشينان بزرگ‌ترين درياچه جهان كه فقط نامش در جذب گردشگر تأثير زيادي دارد، براي موضوع گردشگري دريايي چه كرده‌ايم و چه برنامه‌ها و طرح‌هايي را پيش‌بيني كرده‌ايم؟  از  برنامه‌هاي نهادها و سازمان‌هاي متولي گردشگري برمي‌آيد كه چيزي از گرايش به اين نوع بازار اقتصادي سودآور ديده نمي‌شود.

برخي از كشورها با وجود داشتن نوار ساحلي محدود توانسته‌اند در جذب گردشگر و توسعه سفرهاي دريايي موفق عمل كنند. شايد نمونه بارز آن را بتوان همين كشورهاي حوزه جنوبي حاشيه خليج‌فارس ايران نام برد. بسياري از آنها حتي به اندازه يكي از استان‌هاي كشور ما جاي ديدني ندارند. اما با  اين وجود توانسته‌اند با شناخت موقعيت و ظرفيت‌هاي ساحلي - دريايي خود، در توسعه و گسترش اين صنعت به خوبي وارد عمل شوند.

حال در كشور ما جدا از زمان طولاني و طاقت‌فرسايي كه براي صدور ويزا براي گردشگران دريايي اعمال مي‌شود، طبق آمار در فاصله سال‌هاي 1371 الي 1385 شمسي با توجه به افزايش بي‌شمار تعداد دفاتر خدماتي مسافرتي و گردشگري در كشور تنها 2هزار مسافر براي انجام سفرهاي دريايي به اين دفاتر مراجعه كرده‌اند.

اميدواريم كسي سفر مردم محلي با لنج و قايق‌هاي ماهيگيري را به رخ ما نكشاند كه آن را حمل‌ونقل دريايي مي‌نامند و با موضوع بحث ما فرق دارد.

اما به‌هر حال در حوزه درياي مازندران مي‌توان به اين نكات مهم اشاره كرد كه جدا از اسكله‌هايي كه براي تجارت و حمل و نقل در بنادر ساخته شده‌اند و مراكزي كه براي ماهيگيري تجاري در اختيار تعاوني‌هاست، از اسكله‌هايي كه با مشاركت شركت‌ها و بخش‌هاي خصوصي يا حتي تعاوني‌ها براي گردشگران داخلي يا خارجي در حوزه‌هاي استاني و بين استاني ساخته شده باشد خبري نيست؟

فاصله بندر تركمن تا آستارا شايد براي خيلي از كشورها و مردم آن اغوا‌كننده باشد كه بخواهند در روزها يا فصل‌هاي خوب سال برخي از روزهاي عمرشان را  در اين نقطه طي و زندگي در روي دريا را هم تجربه كنند.

آيا واقعا نمي‌توان كشتي‌هايي را در نظر گرفت و با تبليغات درست و در عين‌حال با امكانات مناسب، مردم را با تجربه جديدي از زندگي آشنا كرد؟ آن هم زندگي‌اي كه سرشار از خاطره و خوشي باشد؟ حتي اگر اين مسير طولاني است، مي‌توان سفرهاي درون‌استاني نزديك‌تري را در نظر گرفت. مثلا در گيلان از آستارا تا چابكسر، در استان مازندران از بندر نوشهر تا بندر اميرآباد و در استان گلستان از بندرتركمن كه اتفاقاً از زيباترين و در عين حال كم‌خطرترين سواحل درياي مازندران به‌شمار مي‌رود، تا بندر گز كه فاصله چنداني با هم ندارند. اين‌ها مكان‌هايي است امكانات آن تقريبا موجود است، اما آنچه موجود نيست، اراده و مديريت لازم در اين حوزه است.

آيا  اين موضوع در اشتغال‌زايي مردم اين مناطق كه بيكاري هم‌اكنون مشكل اصلي نسل جوان آن است، نمي‌تواند مؤثر باشد؟ حال اينكه همه ما عادت كرده‌ايم از كنار جاده آسفالت و كنار‌گذر، شهرهاي ساحلي دريا را مشاهده كنيم، اما به اين فكر نمي‌كنيم كه از درون اين منبع بزرگ آبي نظاره گر شهرهاي ساحلي و كوه‌هاي سر به فلك كشيده البرز از نمايي ديگر باشيم و از بعدي ديگر زيبايي‌هاي اين مناطق را به نظاره بنشينيم.

حتي از منظري ديگر آيا نمي‌توان از همين بسترهاي آماده شده براي مسافرت بين‌كشوري استفاده كرد و تمامي 5 كشور ساحلي و مردمانش را با يكديگر و فرهنگ هم آشناتر ساخت و از اين ابزار براي تحكيم امنيت و آرامش نواحي ساحلي اين مناطق بهره جست؟ يا كشتي‌هايي به اين منظور اختصاص داد تا زائران مسلمان به‌خصوص در كشورهاي ساحلي ايران براي عزيمت به مناطق زيارتي ابتدا از طريق كشتي وارد شمال كشور شوند و پس از كمي استراحت و گشت و‌گذار به مقصد نهايي سفر كنند.

در اين مدت به‌نظر شما چه مقدار تحولات مفيد اقتصادي از منظرهاي گوناگون شامل حال ساحل‌نشينان و مردم نواحي ساحلي مي‌شود؟! اين فقط ساحل درياي مازندران نيست كه مي‌توان از آن ناني براي بيكاران به‌دست آورد. حتي در شمال غرب كشور  و درياچه اروميه مي‌شد به‌جاي آنكه در آن جاده ساخته شود، حمل‌ونقل دريايي و سفر دريايي را بين 2  استان آذربايجان غربي و شرقي افزايش ‌داد تا آيندگان هم در سال‌ها و قرن‌هاي دور درياچه اروميه را زنده ببينند.

اما از آنجايي‌كه تاكنون نتوانسته‌ايم راهكار مناسبي براي جذب گردشگر در اين مورد خاص حتي از نوع داخلي‌اش در حوزه شمالي و جنوبي كشور فراهم كنيم، ايجاد انگيزه و شناسايي جذابيت‌هاي موجود و افزايش امكانات و سرمايه‌گذاري در اين بخش مي‌تواند ركود در صنعت گردشگري درياي شمال را كاهش دهد.

هر‌چند در پاييز سال 1386 تبليغات وسيعي درباره يك كشتي گردشگري در بندر انزلي به راه انداخته شد كه آنچنان كه بايد و شايد در مورد اينكه كار آن به كجا رسيد و همچنان به فعاليت ادامه مي‌دهد يا نه و اينكه مقدار هزينه‌هايي كه براي اين امر اختصاص يافت از نظر اقتصادي به صرفه بود يا خير؟ در رسانه‌ها خبري يافت نشد كه نشد!

اما در بعد وسيع‌تر، چه در شمال و چه در جنوب كشور به نسبت جهاني و استانداردهاي بين‌المللي استفاده از دريا حتي قابل مقايسه با كشورهاي حاشيه خليج‌فارس نيست، گرچه استان‌هاي جنوبي اقدامات مفيدي انجام داده‌اند كه در نوع خود جالب توجه است.

اين روزها كه ساحل‌نشينان درياي مازندران در دل دريا دنبال نفت مي‌گردند، اگر كمي برنامه‌ريزي و افق ديد بيشتري داشته باشند مي‌توانند به‌جاي نفت كه چراغ آنها را روشن كند، ناني از تنور دريا بگيرند كه شكم بيكاران را سير كند.

 تابستان در راه است، به جاي آنكه دوباره فقط شاهد غرق شدن هموطنانمان در درياي مازندران باشيم بهتر است راه‌هاي تازه‌تر و نويي را براي لذت از مواهب دريا پيدا كرد. راه نزديك هم گردشگري دريايي است نه غرق شدن در دريا.