يکشنبه 5 ارديبهشت 1389-0:0
هیس!
... در طول سال های پس از انقلاب،ما همواره شاهد هیس ها و عدم هیس هایی بوده ایم که از طرف مراجع فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی و سیاسی مطرح می شده و آنچه ما امروز شاهد آن هستیم نتایج اعتنا و عدم اعتنا به هیس های اعلام شده است.(يادداشتي از دکتر میلاد محقق،استاد دانشگاه،متولد رامسر،مقيم تهران)
زن و شوهری مشغول صحبت درباره مسائل زناشویی هستند که ناگهان یکی از فرزندان نوجوان آنان وارد اتاق می شود و بلافاصله یکی از آن دو می گوید: هیس!
به نظر شما در این هنگام آیا می توان گوینده هیس را به عمل سانسور متهم کرد؟
در طول سال های پس از انقلاب اسلامی ایران که در بهمن 57 به وقوع پیوست ما همواره شاهد هیس ها و عدم هیس هایی بوده ایم که از طرف مراجع فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی و سیاسی مطرح می شده است و از سوی دیگر مخاطبان با برخورد های مختلف به این هیس ها پاسخ می دادند و آنچه ما امروز شاهد آن هستیم نتایج اعتنا و عدم اعتنا به هیس های اعلام شده است.
بر اساس حکم عقل و مجموعه دانش ها و بینش های حاکم بر حوزه های چهارگانه، همه هیس ها قابل اعتنا نیستند و به برخی از آنها می شود بی اعتنایی انجام داد و به نتایج مطلوبی نیز دست یافت اما چگونه می توان به این تشخیص رسید که هیس های قابل اعتنا و غیرقابل اعتنا کدامند موضوعی است که ما قصد پردازش آن را داریم.
هیس تنها علامت سکوت نیست و در دوره ای که ما در آن زندگی می کنیم بیشتر برای دعوت به احتیاط به کار می رود حال ممکن است مصداق احتیاط پرهیز از ایجاد سروصدا باشد یا عدم ارتکاب عملی خاص!
حکومت ها و دولت ها همواره به طور پنهانی در باره محتوای بحث ما مشغول تصمیم گیری هستند و لحظه ای از این کار فارغ نمی شوند چرا که پدیده های مختلفی به طور طبیعی و تصنعی در جریان کار آنها موجودیت می یابد که مسئله دانستن و ندانستن مردم همیشه محل شک و جای سوال بوجود می آورد و تصمیم گیران کلان و خرد حکومتی و دولتی برای جلوگیری از حوادث احتمالی ناشی از دانستن مردم، معیارهایی را برای این موضوع در نظر می گیرند.
مدیریت اطلاعات و افکار عمومی امروزه به یکی از پیچیده ترین مسائل روز دنیا در آمده است و بسیاری از قدرت های دنیا با تسلط بر علوم وفنون مربوط به آن، پایه های قدرت خود را مستحکم تر می کنند و در مقابل آنها کشور هایی هم وجود دارند که زمامداران آنها به دلیل اشراف نداشتن بر مجموعه دانش ها و بینش های مربوط به این حوزه و به کار نبستن روشهای منطقی و منطبق بر معلومات و تجربیات موجود، آناتومی قدرت خود را دچار ضعف و تزلزل می سازند تا جایی که سرانجام از هستی ساقط می شوند.
در این زمینه به طور قاطع نمی توان حکم کرد که تقسیم بندی بلوک های قدرت در جهان می تواند ملاک خوبی برای شایستگی و عدم آن برای موضوع مورد بحث مان قرار گیرد زیرا این موضوعات با معیارهای مختلفی ارزیابی می شوند و در قالب های همیشگی و متعارف قابل تعریف نیستند اما با قاطعیت می توان گفت که منطق پذیری حاکمان و دولتمردان عامل مهم و تعیین کننده ای در سنجش موارد مطروحه می باشد که اگر تصمیم گیری ها بر اساس حاکمیت عقل و منطق صورت گیرد، نتایج آن کاملا متفاوت تر از حاصل کار مدیرانی است که از این دو عنصر مهم تبعیت نمی کنند.
در روزگاری که ما در حال گذران آن هستیم این موضوع به روشنی قابل تشخیص است که چگونه حبس و یا عدم حبس اطلاعاتی از سوی مدیران ارشد یک کشور می تواند تنظیم کننده روابط فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی و سیاسی باشد و این موضوع در کنار سایر اقدامات تخصصی نقش تعیین کننده ای در بود و نبود قدرت ها دارد.
متاسفانه در 31 سال گذشته کشور ما آسیب های جدی و گاه جبران ناپذیری را از این ناحیه به خود دیده است و در حال حاضر نیز مردم و مسئولان ما در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلاتی هستند که بسیاری از آنها ناشی از عدم رعایت موازین علمی و منطقی مربوط به موضوع مربوط به بحث ما می باشند.
کنش ها و واکنش های منطقی و غیر منطقی از سوی جریان های حکومتی و مردمی و انتقال و عدم انتقال اطلاعات مربوط به جناح های مطرح داخل و خارج نظام، مجموعه مواردی هستند که بسیاری از آنها باعث رخدادهای تحول زا شده اند و هم اکنون نیز ما در حال تجربه کردن آنها هستیم.
اگر خوب به یاد داشته باشید در زمان برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی،شوراهای اسلامی شهر و روستا،مجلس خبرگان و ریاست جمهوری این مسائل بیش از هر زمان دیگری نمود می یابد و هر یک از جناح های درگیر انتخابات سعی دارند با استفاده از اطلاعات تحت سلطه خود جناح رقیب را به زانو در آورده و جناح خود را به پیروزی برسانند و در اینجا همه آگاهان و عالمان مسلط بر حوزه اطلاعات و افکار عمومی به خوبی می دانند که بازی با اخبار و اطلاعات همچون بازی با آتش یا مواد منفجره می تواند خیلی خطرناک باشد و چه بسیار کارکشتگانی بودند که سالها با مواد منفجره سروکار داشتند اما در یک مقطع زمانی خاص بر اثر غفلت و عدم به کار گیری به موقع از مجموعه معلومات و تجربیات به دست آمده موجودیت خود را از دست داده اند.
پس نتیجه می گیریم که هیسی را نمی توان بطور مطلق بد یا خوب دانست و برای به دست آوردن پاسخ این پرسش که چه هیس هایی بد و کدام یک از آنها خوب هستند به ناچار راهی را می بایست طی نمود که اگر چنین اقدامی صورت نگیرد تنها شانس می تواند بقاي ما و شما را تضمین نماید و این یک هشدار جدی است که اگر با آگاهی کامل وارد این مقوله نشویم خطرات و عوامل مخرب بسیاری سلامت و موجودیت ما را تهدید خواهد کرد.
حتما به نگارنده حق خواهید داد که در مورد این موضوع کمی با احتیاط تر بنویسم و خود را دچار آنچه اکنون در سطور فوقانی متذکر آن شده ام نسازم که این خود نوعی مدیریت اطلاعات و افکارعمومی به حساب می آید که از قدیم چنین گفته اند: رطب خورده منع رطب کی کند!
ايميل نويسنده:drmohaqeq@gmail.com