چهارشنبه 15 ارديبهشت 1389-0:0
مازني تبارهاي تهراني
... اهالي گدوك ، مردماني كه تا همين چند روز قبل ، نماز خود را به افق مازندران ادا كرده و روزه خود را با اذان سرزمين علويان افطار مي كردند ، از اين پس با شلوغي به دور از صفاي پايتخت چه خواهند كرد؟(يادداشتي از کلثوم فلاحي،خبرنگار-ساري)
چند صباحي است كه مساله جدا شدن گدوک از مازندران و پيوستن به استان تهران ، نقل محافل مطبوعاتي است.
با اينكه مسئولان استاني اصرار بر واگذارنکردن گدوك را به تهران دارند، شنيده ها حاكي از جدايي اين بخش از خطه مازندران و متصل شدن به پاي تخت است.
ضمن اعلام اين موضوع كه همه جاي ايران سراي ماست و گدوك متعلق به هر استاني كه باشد ، هدف سربلندي و عزت ايران اسلامي است، نكته اي گوشه ي ذهنم را به خود مشغول كرده كه گدوكي هاي مازني تبار چگونه تهراني خواهند شد ؟ آيا صرف پيوستن از لحاظ جغرافيايي به استان ديگر مي تواند تبار و خون آدمي را نيز تغيير دهد؟
عده اي مازندراني را گويش و لهجه و برخي زبان مي دانند كه اين ها مربوط به بحث من نيست اما هرچه كه هست آيا گدوكي ها آن را به فراموشي سپرده و به فرزندان خود لهجه تهراني خواهند آموخت؟
آيا آداب و رسوم مردمي و سنتي در هياهوي مردم نسبتا" صنعتي پايتخت رشد خواهد كرد يا در ميان هيجان تهراني شدن گم خواهد شد؟
اهالي گدوك ، مردماني كه تا همين چند روز قبل ، نماز خود را به افق مازندران ادا كرده و روزه خود را با اذان سرزمين علويان افطار مي كردند ، از اين پس با شلوغي به دور از صفاي پايتخت چه خواهند كرد؟
اندكي درنگ در تغيير تبار گدوكي ها ، آدمي را به كجاها كه نمي كشاند ؛ مثلا اينكه شايد تبار ما نيز همين كه اكنون هستيم نبوده و در اثر تقسيمات كشوري تغيير قوميت داده ايم.
شايد در روزگاري دور ، اقوام ما جزء طايفه هاي ديگري بوده اند و زبان و رفتاري متفاوت داشتند. اگرچه ممكن است استعدادها ، نوع سخن گويي ، تجسم ها و ديگر ويژگي هاي گدوكي ها تحت تاثير محيط و حال و هواي پايتخت قرار گيرد اما خون و تبار آنها تغيير ناپذير است.
معاون سياسي امنيتي استانداري مازندران هفته قبل اعلام كرده بود كه "هنوز گدوك به طور كامل واگذار نشده و در حال مذاكره با وزارت كشور هستيم" ،ليکن شنيده ها حاکيست مذاكرات جدي اي در كار نبوده و پرونده گدوك مدت ها قبل به نفع تهران بسته شده است.
ايميل نويسنده: (falahi.dargahlo@gmail.com)