پنجشنبه 16 ارديبهشت 1389-0:0

مازندران مستحق اين همه بي مهري نيست

...گرگان از مازندران جدا شد، فولاد محله و چشمه روضيه خطير كوه سوادكوه را هم سمناني ها گرفتند وحالا نداي جدايي گدوك از سوادكوه پيچيده است و مي گويند غرب استان هم مي خواهد به استان ديگري تبديل شود كه اين سيلي براي مازندران بسيار سنگين است. (يادداشتي از روح الله عالي،خبرنگار-زيراب)


 تا ديروز مي گفتيم به خاطر اينكه اصفهاني ها در كابينه دولت و رده هاي بالاي مديريت افراد زيادي دارند يكي از عامل هاي مهم پيشرفت آنهاست و مازندران با اين همه استعداد و پتانسيل به خاطر همين كمبود ها نمي تواند پله هاي ترقي را بپيمايد؛ اما امروز ديگر هيچ عذر و بهانه اي پذيرفته نيست.

دولت دهم و رده هاي بالاي مديريت كشور (قوه مجريه، قضائيه و مقننه ) كلكسيوني از مديران توانمند مازندراني است كه مي توانند حتي در چگونگي روند توسعه آينده كشور نيز تاثيرگذار باشند.

آنها كه نان و نمك مازندران را خوردند و امروز اينگونه همانند سروي تنومند قد كشيده اند و مايه افتخار ما مازندراني هاهستند.

اينان هرچه بزرگتر مي شوند ما بيشتر به خود مي باليم و اشك شوق در چشمان مازندران حلقه مي زند.

مازندران مادرانه به فرزندان خود مي نگرد وعاشقانه دوستشان دارد،اما آيا فرزندان نيز به سرزمين خود افتخار مي كنند؟

 وظيفه هر فرزندي است كه به خانواده اش كه مسئول بزرگ كردنش بودند و زحمت زيادي براي ترقي اش به  كشيدند احترام بگذارد و دين شان را نسبت به خانواده ادا كند.

 آيا فرزندان مازندران دين شان رانسبت به خانواده شان (مازندران)ادا مي كنند؟

دلسوزانه اگر بنگريم مي بينيم كه مازندران مستحق اين همه بي مهري نيست. مازندران پير و عصا به دست ، انتظار مي كشد كه شايد فرزندانش برگردندتا اين همه جوانان بيكار و با حجب و حيا سركوچه ها پرسه نزنند.

مازندران انتظار مي كشد كه شايد فرزندانش برگردند تا محروميت اش پشت برگهاي سبز پنهان نشود.

مازندران انتظار مي كشد تا بازي بدون توپ صنعت و كشاورزي به پايان برسد.هم صنعت داريم و هم كشاورزي اما در عمل نه صنعت خوب داريم و نه كشاورزي مدرن .

كشاورزي مازندران خدمات ملي مي دهد اما از اعتبارات استاني يا منطقه اي استفاده مي كند. برنج و مركبات به عنوان دو محصول مهم كشاورزي مازندران بيشتر نياز هاي كشور را تامين مي نمايد اما كشاورزان مازندراني همچنان محرومند.

مازندران انتظار مي كشد تا گردشگري كه امروزه به عنوان پردرآمد ترين صنعت بعد از خودروسازي ونفت در جهان است رونق پيدا كند و به جاي اينكه زباله جمع كن مسافران باشيم صنعت گردشگري را راه اندازي نماييم.

بياييم روي موجهاي دريا پول پارو كنيم نه اينكه غربت دريا مازندران را ببلعد.

مازندران انتظار مي كشد تا فرزندانش بيايند و از تكه تكه شدن آن جلوگيري كنند. گرگان از مازندران جدا شد، فولاد محله و چشمه روضيه خطير كوه سوادكوه را هم سمناني ها گرفتند وحالا نداي جدايي گدوك از سوادكوه پيچيده است و مي گويند غرب استان هم مي خواهد به استان ديگري تبديل شود كه اين سيلي براي مازندران بسيار سنگين است.

گوش مازندران از اين همه سيلي هاي پي درپي كر شده است .فرزندان عزيز بياييد كه خانواده شما دارد متلاشي مي شود.