شنبه 12 تير 1389-0:0
آزادی برای همه خوب است
... آقاي لاريجاني،مگر دفعات قبلی که این تجمعات برگزار میشد و شما در مقام رئیس مجلس دم برنمیآوردید، ادب اسلامی و مصالح نظام رعایت میشد که حال رعایت نشده است؟ (يادداشتي از محمد فاضلی،مدرس جامعهشناسی و انسانشناسی دانشگاه مازندران)
دانشجوی دانشگاه صنعتی امیرکبیر بودم. خوب به یاد نمیآورم که سال 1372 یا 1373 بود، ولی قرار بود دکتر عبدالکریم سروش به دعوت انجمن اسلامی دانشگاه برای سخنرانی در آمفیتئاتر در دانشگاه حاضر شوند.
یکی دو روز دانشگاه در تب و تاب بود. روز سخنرانی، جمعیتی در بیرون دانشگاه جمع شده بودند که بین دانشجویان با نام «بچههای انصار» خوانده میشدند. این سوی نردههای دانشگاه در خیابان حافظ نیز جمعیتی از دانشجویان جمع شده بودند. هر دو طرف شعار میدادند و در سوی انصار، شعارهای تند و مرگآلود علیه سروش به گوش میرسید. یکی از دانشجویان نقل میکرد که یکی از افراد طناب داری را در دست گرفته بود و در هوا میچرخانید و رجز میخواند. آن روز سروش نیامد و به دادن پیامی که یکی از دانشجویان از جانب او قرائت کرد اکتفا نمود.
از آن تاریخ به بعد نمونهی این واقعه بسیار تکرار شد. وزرای دولت محمد خاتمی را جماعتهای مشابه کتک زدند، کوی دانشگاه بارها قربانی همین جماعتها شد و ... صدای گروهی برنیامد و صدای آنکه برآمد به جایی نرسید. آن روزها بسیاری گفتند تنگ شدن دایرهی نقد خطرناک است و از آن مصیبتبارتر آنکه بشود با خشونت، تجمع، تهدید و کتک زدن کسی را از ابراز عقیده بازداشت. اما ترتیب اثر دادن به این حرفها از دایره اصول بیرون بود. آنها که بصیرتی داشتند میدانستند که این شمشیر زدن محدود به گروه خاصی نخواهد بود.
چو پردهدار به شمشير ميزند همه را كسي مقيم حريم حرم نخواهد ماند
این روزها اما شاهدیم شتری که جلوی در خانهی عبدالکریم سروش زانو زد، جلوی خانهی آبرو و حیثیت خیلیها زانو زده است. مراجع در قم نیز از این پدیده در امان نماندند.
علی مطهری نمایندهی اصولگرای مجلس هم نصیبی از این خوان سهم خویش دید. اما علی لاریجانی رئیس یکی از سه قوهی کشور و نمایندگان میهمانان ویژه بودند.
جمعی جلوی مجلس شورای اسلامی جمع شدند و آنطور که سایت هاي فیلتر نشده نوشتهاند شعارهایی دادند، مجلس را با مافیا هم دست خواندند، به رئیس مجلس هتاکی کردند، و خلاصه آنچه کردند که پیشتر با امثال عبدالکریم سروش شده بود.
سایت تابناک در اینباره نوشت: «دربارهی علت تجمع مقابل مجلس نیز باید اشاره کرد که طرحی در مجلس ارائه شد که بر اساس آن دانشگاه آزاد می توانست اموال خود را وقف کند. در روز مطرح شدن این طرح که از سوی برخی نمایندگان درخواست شده بود، لاریجانی نظر مجلس را درباره مطرح شدن آن در دستور کار آن روز جویا شد و اکثر نمایندگان با آن موافقت کردند و در نهایت نیز مجلس به طرح مذکور رای مثبت داد.»
برخی اصولگراها سخت برآشفتهاند که این چه حکایت است که مجلس را هم میتوان با چنین چوبی راند، بالاخص که مجلس اصولگراست و مجلس ششم نیست که لایق چنین رفتاری باشد. علی لاریجانی در اینخصوص گفت: «شعارهايي كه دادند با مصالح نظام و ادب اسلامي سازگار نبود. ... اين مجلس را متهم به كيف انگليسي ميكنيد؟!اين مجلس خميني و خامنهاي است. ... به شما نصيحت ميكنم مراقب باشيد دچار لغزش نشويد.»[1]
علی مطهری نیز در اینباره برخی نمایندگان را به تحریک این عده متهم کرده و گفته این جنجالها برای تحقیر مجلس است. اما عجیبترین اظهار نظر هم از آن همین آقای مطهری است. ایشان گفتند: « این کار از این نظر که تعدادی از نمایندگان افرادی را تحریک بکنند و مقابل مجلس بیاورند، برای شعار دادن علیه مجلس یک پدیده جدیدی بود.» و در ادامه نیز اشاره کرده این حرکات سازماندهی شده است و « این جنجال ها برای تحقیر مجلس و برداشتن مانع مجلس از پیش روی دولت است و این یعنی استبداد.»[2]
از حرفهای علی مطهری شروع کنم. اول، گفتهاند که این پدیده جدید است. معلوم است ایشان فلسفه را بدون علاقه به تاریخ خواندهاند، وگرنه باید این قدر از تاریخ دو دههی اخیر خبر میداشتند که این تجمعها اصلا پدیدهی جدیدی نیست. من دو دهه از آقای مطهری کوچکترم ولی تکراری بودن این حوادث را به یاد دارم. دوم، گفتهاند که این رخدادها سازماندهی شده است و باز هم معلوم است گفتههای دوستان خود را در دو دههی گذشته از یاد بردهاند که همهی این جنس رخدادها خودجوش است.
و اما آقای لاریجانی، حتما برای این سؤال پاسخی دارند که مگر دفعات قبلی که این تجمعات برگزار میشد و شما در مقام رئیس مجلس دم برنمیآوردید، ادب اسلامی و مصالح نظام رعایت میشد که حال رعایت نشده است؟ این کیف انگلیسی را فقط برای مجلس شما دست نکردهاند، یادتان باشد صدا و سیما کیف انگلیسی را در حال و هوای مجلس دیگری ساخت و اگر اشتباه نکنم شما آن موقع رئیس صدا و سیما بودید.
آقای لاریجانی، آقای مطهری و خیلی آقاهای دیگر، این پدیده به یک نهاد بدل شده است که سازماندهی دارد (من نمیگویم، خودتان گفتهاید)، مصداق خلاف ادب اسلامی است، مخالف مصالح نظام است، و ... . اما دو خصیصهی مهمتر دارد: 1
- دامن بسیاری را خواهد گرفت و در کنترل مبدعان آن نخواهد ماند؛
2- حداقل دو دهه قدمت دارد و به عبارتی تاریخی و نهادینه شده است؛ و شما بدبختانه جامعهشناسی نمیدانید تا بتوانید عمق این واژهی «نهادینه شده» را درک کنید، و اصلا به زبان ما جامعهشناسها نمیدانید که «تاریخ مهم است» یعنی چه.
اما آقایان بدانید هر گاه آزادی تهدید و تحدید شد، نفع درازمدت همگان در خطر میافتد، حتی اگر اصولگرا و خودی باشید. برای منافع همهی ما خوب است که پاسداشت آزادی، جزء اصول باشد.
----------------------------------------