يکشنبه 13 تير 1389-0:0
تب ماهواره ای و عذرهای بدتر از گناه!
...دیگر نه از مقنعه خبری است و نه از روسری های آن زمان،تا جائی که غالب افراد جوان یا از شال باریک استفاده می کنند و یا از دستمال سر کوچک که حقیقتاً نه زلف جلوی سر را می پوشاند و نه گیسوی پشت سر را و گاهی اوقات هم اصلاً دیده نمی شوند!(يادداشتي از صادقعلی رنجبر،عضو هیئت علمی دانشگاه-ساري)
وقتی تبی همه گیر می شود، ابهت مرگ می ریزد و زمانی هم که گناهی همگانی می شود، قباحت گناه به چشم نمی آید و تاسف بار تر اینکه نه تنها اراده ای برای ترک گناه دیده نمی شود، بلکه برای ابتلای به آن از هم پیشی گرفته و رقابت هم می کنند و وضعیت ابتلای اجتماعی به آن معصیت شرعی روز به روز مصیبت بار تر نیز می شود و داستان قوم لوط مثال مناسبی برای این بلیه است!
حتماً می توانید زلف پریشانی اولیه خانم ها را در سال های اولیه بیاد آورید که چقدر نامحسوس و کمرنگ و نامرئی شروع شده بود، ولی گذشت زمان بیرحمانه تر از همیشه، این مسئله بظاهر کوچک را به اندازه ای وسیع کرد که امروز اولاً کمتر خانواده ای را می توان یافت که به این معضل رفتاری مبتلا نباشد و ثانیاً آن حجم کم موهای بیرون گذاشته شده به اندازه ای حجیم شده که دیگر نه از آن مقنعه ها خبری است و نه از روسری های آن زمان! تا جائی که غالب دختران جوان یا از شال باریک استفاده می کنند و یا از دستمال سر کوچک که حقیقتاً نه زلف جلوی سر را می پوشاند و نه گیسوی پشت سر را و گاهی اوقات هم اصلاً دیده نمی شوند!
آرایش زنان و دختران هم همین سرنوشت را دارد و پرداختن به مصرف افراطی مواد آرایشی در کشورمان و مانور خیابانی بزک کرده ها را به مصلحت نمی دانم و نمی خواهم از افتضاحات اخلاقی ناشی از این افراط ها در عروسی ها و پارتی ها و مهمانی ها،تنگ و چسبان شدن لباسها، کوتاه شدن آستین مانتوها،شلوارک شدن شلوارها، مد شدن یقه های باز و نیمه عریانی های خیابانی بانوان سخنی بگویم!
شلوار بگی پسران، آرایش و پیرایش دخترانه آنها، تریپ های زشت و زننده، ولگردیها و مزاحمتهای خیابانی نوامیس مردم، مصرف مواد جدید مخدر و کاهش آمار دانشجویان پسر، نا امنی پارکها روی دوم سکه ابتذالی است که متاسفانه چون فراگیر شده، حساسیتها افت کرده و غالب خانواده ها هم کمتر احساس مسئولیت می کنند!
اما در ادامه جنگ نرم، استکبار به تکامل ابزار اولیه نبرد فرهنگی اش پرداخته و با گذر از ویدئو، سی.دی و سایت های اینترنتی، اینک به ابزار گسترده و پرتاثیر ماهواره رسیده و در چند سال اخیر همراه با توسعه سخت افزاری آن به برنامه ریزی نرم افزاری آن کمر همت گماشته و هزینه های زیادی را متقبل شده است!
سربازان اولیه غرب در جنگ نرم، عمدتاً جوانان و خانواده های لاقید بوده اند و دیش های ماهواره ای هم غالباً بر پشت بام بالاشهرنشینان نصب می شد و خانواده های مذهبی به استفاده از همان شبکه های داخلی صدا و سیما اکتفا می کردند!
ولی حالا چی!؟ آیا هم اکنون نیز این دیش ها در انحصار خانواده های طاغوتی و غیر مذهبی و لاقید قرار دارند؟! آیا می توان جمعیت استفاده کننده از شبکه های ماهواره ای را همچنان معدود دانست؟! آیا تنها با مبارزه انتظامی می توان پروژه استفاده از ماهواره را به پایان برد؟! آیا می توان بدون ارائه معروفی قوی و غنی، این منکر را از خانواده ها حذف کرده و جوان و نوجوان این خانواده ها را به ترک آن ترغیب کرد؟!
مصیبت امروز ما، فرهنگ شدن استفاده از ماهواره و تبدیل آن به یک کلاس مدرن اجتماعی است و از طرفی توجیه قوی فنی را نیز با خود همراه کرده است، تا جائی که براحتی گفته می شود :
۱-ال.سی.دی بجز با استفاده از دیش ماهواره کیفیت تصویر ندارد!
۲-ماهواره ملی فقط برای استفاده از کانالهای استانها و شبکه های برون مرزی صدا و سیماست!
۳-استفاده از شبکه های خبری خارجی چه ایرادی دارد؟ این شبکه ها که موردی ندارند!
۴-ماهواره چندهزار کانال دارد که بجز چند کانال خاص، فاقد هرگونه ابتذالی هستند!
۵-شدت علاقه به کانالهای خاص، مثل مستندها، ماهواره را الزامی و واجب می کند!
۶-پخش مستقیم فوتبال باشگاههای اروپا، فقط با برخورداری از ماهواره قابل استفاده است!
۷-برنامه های صدا و سیما اصلاً تنوع ندارند و جامعه را افسرده کرده اند و چاره ای جز ماهواره نیست!
۸-جهانی شدن، ماهواره را ایجاب می کند! برای دنیا این چیزها خیلی عادی است!ما گنده اش کردیم!
۹-بچه ها اجبار می کنند! چون همه دارند، نمی توان مقاومت کرد!
۱۰-فارسی وان فقط فیلم پخش می کند! اصلاً سیاسی نیست!کارش فقط سرگرمی و فرهنگی است!
با این توجیهات اولیه، ماهواره به امری معمول مبدل شده و در این نگاه، افرادی که ماهواره ندارند، یا خیلی قدیمی و تعصبی اند و یا معذوریات شغلی دارند و از آینده شغلی و مسئولیتی خود هراس دارند! و گرنه آنها از همه تشنه ترند و اگر فرصت دست دهد، درنگ نمی کنند! و بی شرمانه مدعی می شوند که اینها خونه مردم و اقوام ماهواره می بینند، اما خونه خودشان رعایت می کنند.
تب نصب ماهواره تا جائی پیش رفت که امروز بخاطر نداشتن آن مورد توجه و تعجب قرار می گیریم و تقریباً هیچ پشت بامی از این دیش ها مصونیت و معافیت ندارند و حتي عشایر هم به این تکنولوژی روی آورده اند و البته توجیه آنها شاید از همه قوی تر باشد! چرا که در مناطق دوردست کوهستانی حتماً با معضل نارسایی امواج تلویزیونی مواجه اند.
اما این خانواده ها یا غافل از آثار مخرب استفاده از شبکه های ماهواره ای در ذهنیت و رفتار عینی فرزندان خویش اند، و یا اینکه به خواب زده و در مرحله تغافل قرار دارند! غافل از آنکه غفلت و تغافل والدین، دردی را دوا نکرده و آتشی را فرو نمی نشاند و شعله های فساد، خانمان سوزند و خرمن خانواده ها را طعمه تهاجم خویش کرده و همه چیز را یکجا بر باد می سپارند! همانگونه هم که در همین مدت کوتاه چنین کرده اند!
استقبال از ماهواره به هر بهانه ای، به معنای لبیک گفتن به غرب و تسلیم شدن در برابر شبیخون های فرهنگی غرب به حیاط خلوت خانواده ها و تاراج عفاف و حجاب و نجابت و حیاست و نباید به هر قیمتی و یا همه سرمایه های معنوی مان را با لذت های کاذب کوتاه مدت معامله کنیم! بلکه بالعکس باید به تاوان لذت خواهی های کاذب خود بیشتر و بیشتر بیندیشیم!