سه شنبه 30 شهريور 1389-8:17

دست شما درد نكند

... خدا را شكر ما يك مسوول را در حال قدم زدن در شهر ديديم- مشكل كه هست ولي همين كه فرماندار بين مردم مي آيد خودش دلگرمي است-آقا باور کنيد گوشت تازه دوساعت است که گران شده!(گزارش بابك شمس ناتري از بازديد سرزده فرماندار چالوس)


  ميرقدير رضايي اين بار بدون همراهي مسوولان و به صورت سرزده از بازار چالوس بازديد کرد.خبرنگار مازندنومه به همراه مسئول روابط عمومي فرمانداري اين شهر در اين بازديد فرماندار چالوس را همراهي کرده اند.

*بعد ازنماز،پياده روي

 به گزارش خبرنگار ما چندشب پيش فرماندار چالوس پس از اينكه نماز مغرب و عشا را در مسجد فاطمه زهرا(س) چالوس خواند، از مسجد به خيابان اصلي چالوس رفت و با كسبه به خوش و بش و احوال پرسي پرداخت.

رضايي به اقداماتي اين چنيني معروف شده است.او اين بار بدون همراهي مديران دستگاه هاي اجرايي شهرستان،پياده و نامحسوس به درون شهر پاگذاشت.

 او در اولين قدم با مراجعه به يكي از مغازه هاي قديمي خيابان گلسرخي شهر رفت و با صاحب مغازه به گفتگو پرداخت.

 يكي از مراجعه كنندگان، فرماندار را معرفي كرد و رضايي از مغازه دار مشكلات اين خيابان و كسبه را پرسيد. وقتي كه شنيد برخي خودروها با در نظر نگرفتن قانون از اين خيابان يكطرفه تردد مي كنند اندكي صبر كرد و پس از مشاهده چند مورد تردد خودرو در اين خيابان يكطرفه، ضمن تماس با رييس پليس راهنمايي و رانندگي شهر،از او خواست نظارت بيشتري بر اين خيابان انجام بگيرد.

 يكي از شهروندان وقتي متوجه حضور فرماندار در خيابان شد،نزديک آمد و گفت: خدا را شكر ما يك مسوول را در حال قدم زدن در شهر ديديم!

*در داروخانه!

مير قدير رضايي سپس به داروخانه مستقر در خيابان گلسرخي رفت و دقايقي در صف داروخانه با حاضران احوال پرسي كرد.

 وي از همراهان خواست تا معرفي اش نكنند. مدير داروخانه از حضور فرماندار تعجب کرد و گفت: معمولا مسوولاني كه دارو نياز دارند به اين داروخانه مي آيند.

 مير قدير جواب داد:البته ما براي احولپرسي و خسته نباشيد و شنيدن درد دل كسبه، مردم و خدمتگذاراني چون شما آمديم و دارو نياز نداريم.

 حضور فرماندار شايد باعث بروز وقفه اي در امر توزيع دارو وخدمات دهي مي شد،بنابراين خداحافظي کرديم و راه افتاديم.

*دست شما درد نکند!

 پس از حضور رضايي در يكي از مغازه هاي خيابان گلسرخي پدر شهيدي را معرفي كردند كه فرماندار وي را در آغوش گرفت و با هم به احوال پرسي پرداختند.

وي با يكي از مشتريان سرصحبت را باز كرد و در خصوص مشكلات پرسيد.وقتي آن شخص فهميد با فرماندار روبه رو شده است،لبخندي زد و گفت: دست شما درد نكند، مشكل كه هست ولي همين كه فرماندار بين مردم مي آيد خودش دلگرمي است.

 رضايي با ديدن تحرك مردم براي خريد سال تحصيلي گفت: روزهاي ابتداي سال تحصيلي دلنشين است.او وقتي از كنار يكي از مغازه ها مي گذشت وارد يك لوازم تحرير فروشي شد. مغازه دار وي را شناخت و احوال پرسي کرد و گفت: در خدمتيم.

فرماندار در جواب گفت: داشتيم قدمي در شهر مي زديم ديديم الان شما و همكاران تان سرتان شلوغ است و در حال سرويس دهي به مشتريان هستيد، گفتيم هم به شما خسته نباشيد بگوييم و هم ديداري داشته باشيم كه اگر كار و يا مشكلي است مطرح کنيد. 

*ديدار مسئولان در خيابان!

پس از خروج از اين مغازه رييس بنياد مسكن نوشهر و شهردار كلاردشت با مشاهده فرماندار چالوس جلو آمدند و به احوال پرسي پرداختند.

 فرماندار از شهردار كلاردشت پرسيد شما ساكن چالوس هستيد؟ 

 مهندس دادويي جواب داد نه، براي خريد مدرسه پسرم آمدم.

 پس از حضور فرماندار در يكي ديگر از داروخانه هاي شهر و احوال پرسي و خسته نباشيد با مديران و كاركنان آن، يكي از مشتريان گفت شما فرمانداريد؟ 

 بنده خدايي گفت: آره آقاي رضايي فرماندار قبلي نوشهر است كه جديدا" فرماندار چالوس شده اند.

 خانم مشتري ادامه داد: آقاي فرماندار، چالوس مشكل زياد دارد، به داد مردم برسيد، من يكي از ساكنان چالوس هستم. برخي از خيابان هاي چاله-چوله دارد.فرماندار از همراهش خواست كه موارد را مو به مو يادداشت كند.

يكي ديگر از مشتريان هم گفت: آقاي فرماندار اين اداره آب و فاضلاب چالوس اصلا معلوم نيست كه دارند چه كار مي كنند! اين لوله هاي فاضلابي كه كار گذاشتند جوابگوي امروز نيست تا برسد به 5 سال ديگر!

 فرماندار به يوسفي-مسوول روابط عمومي فرمانداري- دستور داد تا اين مورد را هم يادآوري كند تا پيگيري شود.

وي از يوسفي خواست كه شماره مستقيمش را به مردم بدهد.در اين زمان همه خودكار به دست شروع به ياداشت كردند.!

در هنگام خروج يكي از مشتريان گفت: بيچاره فرماندار پشيمان شد كه داخل شهر آمد،همه دارند مشکلات شان را مطرح مي کنند! يکي گفت: اتفاقا فرماندار خودش مي خواهد كه مردم حرف بزنند تا از دستگاه مسئول پاسخ بخواهد!

*گوشت تازه گران شده!

 فرماندار با ورود به يكي از قصابي هاي شهر گفت: براي مراسمي گوشت خوب و تازه به ميزان فراوان مي خواهد.

 فروشنده جواب داد كه كيلويي 18000 تومان مي شود. رضايي علت گراني را پرسيد كه وي جواب داد، گوشت همين است وگران است ديگر و همه مشتريان هم مي دانند كه گران است.

 در هنگام خداحافظي وقتي كه به فروشنده گفتند كه ايشان فرماندار چالوس است، بلند گفت: البته آقاي فرماندار تا الان کيلويي 9500 تومان بود، دو ساعت پيش كه گوشت آوردند گران خريديم و قيمتش رفت بالا!

او به طور مکرر مي گفت: كه تا الان اتيكت 9500 توماني داشت از عصر گران شده است.

* درخيابان راديو دريا

 فرماندار پس از بازديد از چند نقطه درون شهر و صحبت با تعدادي از شهروندان،سوار خودروي فرمانداري شد  به سمت خيابان راديو دريا رفت.

 بازديد از ساحل و منطقه جديد الاحداث ساحلي، محل تردد مسافران و ... از موضوعاتي است كه رضايي با حساسيت پي گير آن است.

 فرماندار دقايقي را نيز به يكي از هتل هاي شهر رفت و ضمن بازديد از قسمتهاي مختلف هتل با مدير و كاركنان اين هتل به گفتگو پرداخت.

 يكي از هدف هاي حضور رضايي در اين خيابان اين بود كه ببيند در تاريكي شب وضعيت اين خيابان و  سرويس دهي به مسافران چگونه است.

*فوتبال بعد از بازديد!

بازديد فرماندار تا ساعت 10:20 دقيقه شب طول کشيد.در پايان فرماندار با حضور در سالن ورزشي 4000 نفره  چالوس به تماشاي فينال جام رمضان چالوس نشست.

 از نكات جالب مسابقه حساسيت اين ديدار و كري خواني برخي مسوولان طرفدار دو تيم بود كه البته اين ديدار علي رغم بازي زيبا و روان تيم مرزن آباد با پيروزي شهرداري چالوس به پايان رسيد.